تِرِنُه  ــ كوخرد

♣  تِـرِنُـه  ♣    

* Terenah*

مسجد اليتيم (كوخرد)

مسجد اليتيم (كوخرد)

تِرِنُه Terenah

تِرِنُه به سازههای دایره مانندی که تاریخ آن به دوره زرتشتیان می‌رسد، در میان رودخانه مهران واقع در روستای کوخرد مرکز بخش کوخرد شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران گفته می‌شود که یکی از نقاط دیدنی استان هرمزگان است.ساخت چنین سازه‌هایی کهن در میان آب رودخانه بسیار شگفت‌انگیز است.  این سازه در راه باغ زردی در جنوب دهستان کوخرد واقع شده و یکی از آثار باستانی  کوخرد است. این بنا در دی ماه ۱۳۸۲ خورشیدی به ثبت آثار ملی ایران رسیده‌است.

کاربرد

این ساختمانها آب شیرین را از یک سوی رودخانه شور به سوی دیگر می‌بردند و بخش‌های این سازه از پائین و زیر آب به هم وصل بودند.  در زمان بسیار دور سیبه یا کوخرد دارای دو رشته قنات بوده، این قنات‌ها از زیر کوه ناخ و دقیقاً از پشت دهستان هرنگسرچشمه می‌گرفته   (که البته درآن دوران دهی بنام هرنگ وجود نداشته‌است).   و نخلها و زمینهای کشاورزی جنوب و جنوب شرقی دهستان کوخرد را آبیاری می‌نموده‌است، آب یک رشته از این قناتها به‌وسیله «ترِنه» به آن سوی رودخانه مهران برده می‌شده و به زمینهای کشاورزی در منطقه بک احمد و بشکرو و (پشتخه مدی آباد) می‌رسیده. گفته می‌شود در این مناطق باغهای مرکبات و نخلستانهای گسترده‌ای وجود داشته‌است. آثار این رشته قنات‌ها هنوز در پشتخه (پُشته) مدی آباد وجود دارد، اما امروزه این قنات‌ها کاملاً از کار افتاده و تنها آثارش باقی مانده‌است. اما از باغ‌ها دیگر هیچ اثری وجود ندارد.

پیشینه

این قنات‌ها و همچنین ترنه در زمان زرتشتیان که پیش از اسلام در سیبه (نام قدیم کوخرد) زندگی می‌کردند ساخته شده‌است. تاریخ این بنای تاریخی به دوره ساسانیان بر می‌گردد. 

شماری از این قناتها تا پنجاه سال پیش هم دائر بوده‌است. هنوز با وجود اینکه «تِرِنُه» سالهای سال در میان رودخانه مهران قرار دارد و رودخانه نیز در پایان هر بارندگی آبی سیل‌آسا با خود می‌آورد و آب از لای آن عبور می‌کند، همانندی کوهی در وسط این رودخانه جلوه‌نمایی می‌کند. ترنه در درون آب شور و با ساروج و گل و لای و سنگ ساخته شده‌است و با مرور و گذشت هزارها سال بخشی از آن هنوز بدون هیج تغییر شکلی پا برجاست.

تِرِنُه Terenah

منطقهٔ درکتی

رشته اول قنات:

قنات «پاراو کوخرد» از زیرکوه ناخ سر چشمه می‌گرفته‌است و بعد از (چاه مادر) قنات به دو رشته می‌شده‌است. رشته اول قناتها از پشت منقطه لرکش سرازیر می‌شده و ازوسط منطقهدرازو رد می‌شده تا اینکه می‌رسیده به دشت پاراو و در جایی بنام «چُورُون مَهدَلی» در لب رودخانه ظاهر می‌شده، و بعداً در دشت پاراو ادامه می‌یافته تا اینکه در منطقه‌ای در لب رود خانه «درکت» می‌شده، یعنی آب به روی زمین می‌آمده. به همینجهت این منطقه «در کتی» نامیده شده‌است. چون آب قنات در آنجا درکت شده، یعنی آب قنات از زیر زمین به روی زمین آمده‌است. و نام «درکت» در این منطقه به یادگار مانده‌است و همچنین رودخانه به نام «رودخانه در کتی» پیش مردم کوخرد معروف است.

رشته دوم قنات

رشته دوم قنات بعد از (مادرچاه) از پشت «برکه گِرد» و از زیر درواه شمو و از پشت دهستان کوخرد و از سمت مشرق کوخرد رد می‌شده و از قبله خانه محمد رفیع زوردار معروف سرازیر می‌شده، و از قبله جاه خرمن حبیب و از مشرق «منطقه گاکش» رو بطرف مشرق می‌کرده تا اینکه می‌رسیده به ترنـُه . از طرف شمال ترنـُه در زمین جوکاری که حالا تعلق به آقای محمد علی حاجیانی دارد، چند حوض ساروجی وجود دارد که از آب قنات پر می‌کردند، یکی از این حوضها از طرف مشرق خانه دشت محمد علی حاجیانی واقع است. البته بعد از اینکه این حوضها پر از آب می‌شده آب راه می‌یافته بطرف «ترنه» و رد می‌شده به آن سوی رودخانه و می‌رسیده به پشتخه مدی آباد و بک احمد و بشکرو.

آب قنات در پشتخه مدی آباد

آب قنات پاراو بعد از رسیدن به «ترِنه» به پشت رودخانه هدایت می‌شد. این ساختمانها آب شیرین را از یک سوی رودخانه شور به سوی دیگر می‌بردند و بخش‌های این سازه از پائین و زیر آب به هم وصل بودند و آب از خود رد می‌کردند به سوی زمینهای کشاورزی در منطقه بک احمد و بشکرو و (پشتخه مدی آباد) و مزاجان، گفته می‌شود در این مناطق باغهای مرکبات ونخلستانهای گسترده‌ای وجود داشته‌است. آثار این رشته قنات‌ها هنوز در (پشتخه) (پُشته) مدی آباد وجود دارد، اما امروزه این قنات‌ها کاملاً از کار افتاده و تنها آثارش باقی مانده‌است. اما از باغ‌ها دیگر هیچ اثری وجود ندارد.

ویرانی قطعی پاراو کوخرد

  • رشته اول قنات تا پنجاه سال پیش دایر بود است، و چند بارخوانین بستک آن را تعمیر وسربرستی آن را بعهده داشته‌اند، و مردم کوخرد و همچنین خوانین از آب آن استفاده می‌کردند.

بعداً خوانین بستک سرپرستی قنات به مرحوم محمد شریف غیاث واگذار می‌کنند، که بعد از مدتی قنات خراب می‌شود و کسی آن را تعمیر نمی‌کند و از حیز انتفاع می‌افتد.

  • اما رشته دوم قنات که آب آن بوسیله ترنه به آن سوی رودخانه مهران می‌رفته‌است صدها سال پیش از کار افتاده‌است، ودقیقاً معلوم نیست که تا چه سالی دایر بوده‌است، ولی آنچه مسلم است که آب این رشته قنات به آن سوی رودخانه رسیده‌است.

  

تِرِنُه Terenah

مسجد اليتيم (كوخرد)

مسجد اليتيم (كوخرد)

منبع:

*محمدیان، کوخردى، محمد، “ كتاب:(به یاد کوخرد) “، ( ج1 و 2 ) چاپ اول، دبی: سال انتشار " ۲۰۰۳ " میلادی.

# ويكي پديا 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد  بیشتر آشنا شوید»

 استاد محمدیان را در کنار پروفسور M.M.Bigani رئيس دانشگاه

پزشكى بمبئى و رئيس هيئت مديره بيمارستان بريدج كندى بمبئى 

باکمال تشکر از دکتر لطیفه جهت ارسال عکس  

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد  بیشتر آشنا شوید»

 Ketab kukherd sarzamin shaeran.jpgKetab kukherd sarzamin shaeran1.jpgKetab parandegan kukherd.jpgR.ARU.15.jpgKetab sarzamin shaeran.jpg

SHERENO.37.jpgBeyad.2.jpgMohMad.1.jpgSHERENO.35.jpg

منبع:awayeseebah 

بونِ خیر ـ كوخرد

♣ بونِ خیر ♣    

* Yard (land) Bone khir Kukherd *

مسجد اليتيم (كوخرد)

مسجد اليتيم (كوخرد)

 400px-Bone_Khir_1-346x256

محوطه‌ای بونِ خیر 

 Yard (land) Bone khir Kukherd 

بونِ خیر نام محوطه‌ای است در کوخرد از توابع بخش کوخرد شهرستان بستک و در غرب استان هرمزگان در جنوب ایرانبون خِیر محوطه‌ای تاریخی و بسیار قدیمی است در وسط دهستان کوخرد فعلی واقع شده‌است

نامگذاری

وجه تسمیه این محوطه به «بون خیر» از این قرار است که در دوران بسیار دور کوخِردی‌ها خانه‌ای در نزدیکی برکه شیخ عبدالرحمن بزرگ ساختند برای مسافران و رهگذرانی که از جایی به جای دیگر می‌رفتند و از راه کوخرد عبور می‌نمودند و گاه وقتی وادار بودند برای مدتی در روستای کوخرد توقف کنند سر پناهی باشد. نام این خانه «خانه خیر» گذاشتند. دیری نگذشت که این خانه نزد رهگذران و مسافران غریبه معروف گردید و هرکس از کوخرد عبور می‌کرد شبی در آن خانه خستگی راه را از تن بدر می‌کرد و روز بعد به مسیر خود ادامه می‌داد. رهگذران در هنگام زمستان و سرما در داخل خانه می‌خوابیدند و در تابستان به پشت بام خانه می‌رفتند و در هوای آزاد تابستانه در پشت بام خانه خیر می‌خوابیدند، از اینجا بود که خانه خیر «بون خیر» نیز نامیده شد، یعنی «بام خانه خیر»، زیرا در گویش کوخردی به بام خانه «بُون خانَه» گفته می‌شود و از آنجائیکه این خانه برای خیر ساخته شده بود و خانه خیر نامگذاری کرده بودند از آن به بعد به «بون خیر» مشهور گردید.

بازار بون خیر

بعد از مدتی محوطهٔ «بون خیر» به یک بازار عمومی تبدیل می‌یابد، و بازرگانان کالاهای خود برای فروش به «بون خیر» می‌آوردند و مردم کوخرد و روستاهای اطراف کوخرد از دور و نزدیک به بون خیر آمده لوازم مورد نیازشان از «بازار بون خیر» کوخرد خریداری می‌کردند و به روستاهای خودشان برمی‌گشتند. در آن دوران کامیونهای بزرگ از طرف لار و جهرم و حتی شیراز به بون خیر آمده خواربار و مواد خوراکی و بویژه میوه‌جات زمستانی مانند انار و سیب و پرتقال و زردآلو و غیره می‌آوردند و در بازار بون خیر می‌فروختند.

کاروانهای زمستانی

در فصل زمستان و سرما و موسم ماهی گیری از آبهای خلیج فارس، کاروانهای بازرگانی از کرانه خلیج فارس به بازار بون خیر می‌آمدند. این کاروانها که از ده‌ها نفر شتر تشکیل می‌یافت، همراه با کاروانسالاران مجرب و زیرک از فراز کوه‌های بون، کوه زیر و راه «گوچی» به کوخرد می‌آمدند و از ساحل دریا ماهی تازه و ماهی خشک و ماهی ساردین (هشینه) و موتوتمی‌آوردند و در بازار بون خیر می‌فروختند، کاروانسالاران چندین روز در خانه خیر می‌ماندند و در محوطهٔ بون خیر جنب وجوش و هیاهوی خاصی برپا می‌شد و مردم منطقه در حال خرید و بازدید از کاروانهای از دور رسیده بودند.

بزرگسالان کوخرد و بون خیر

بون خیر در دوران قدیم برای بزرگسالان کوخرد مانند یک مجلس عمومی بود که درآن جمع می‌شدند. بزرگسالان و پیرمردها و ریش‌سفیدان کوخرد در دو وقت بامداد و شامگاه در «بون خبر» جمع می‌شدند، در این گردهمایی‌ها همچون یک کنفرانس عمومی یا کمیسیونهای مجالس اداری از پیش تعیین ساعت و وقت در نظر گرفته می‌شد. در این اجتماعات مسائل اجتماعی دینی و شرعی مطرح می‌شد، و گاهی نیز وقتی برای بازگویی نام گذشتگان و نیکوکاران و داستان‌های شیرین و حکایات زمان صرف می‌شده‌است. «بون خیر» تا سی سال پیش مکانی پررونق و آباد بوده‌است؛ ولی با گذشت روزگار و درگذشت کهنسالان وریش سفیدان و پیر مردان پیشین، «بون خیر» نیز کم‌کم رونق خود را از دست می‌دهد تا اینکه در بیست سال گذشته بطور کلی آن همه هیاهو وجنب جوش و رفت آمد کاروانها از محوطهٔ تاریخی «بون خیر» ناپدید می‌شوند. اکنون فقط خرابه‌های «خانه خیر» برجای مانده‌است که حکایت از دوران پرشکوه آن زمان بیاد ماندنی دارد.

ملف:DERAKHT KOZER.jpg

كــــوخـــرد

Kukherd

منبع:

*محمدیان، کوخردى، محمد، “ كتاب:(به یاد کوخرد) “، ( ج1 و 2 ) چاپ اول، دبی: سال انتشار " ۲۰۰۳ " میلادی.

*ويكي پديا 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد  بیشتر آشنا شوید»

 استاد محمدیان را در کنار پروفسور M.M.Bigani رئيس دانشگاه

پزشكى بمبئى و رئيس هيئت مديره بيمارستان بريدج كندى بمبئى 

باکمال تشکر از دکتر لطیفه جهت ارسال عکس  

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد  بیشتر آشنا شوید»

 Ketab kukherd sarzamin shaeran.jpgKetab kukherd sarzamin shaeran1.jpgKetab parandegan kukherd.jpgR.ARU.15.jpgKetab sarzamin shaeran.jpg

SHERENO.37.jpgBeyad.2.jpgMohMad.1.jpgSHERENO.35.jpg

منبع:awayeseebah 

جانها فِدای نام کُوخِرد ـ (گزيده اي از اشعار استاد محمد محمديان كوخردى )

جانها فِدای نام کُوخِرد 

مسجد اليتيم (كوخرد)

مسجد اليتيم (كوخرد)

جانها فِدای نام کُوخِرد

(باز آمدی خوش نام تو، جانها فدای نام تو   اى جان من و صد همچو من، قربان تو ، قربان تو)
نامت جو ياقوت و زر است، ازنرخ الماس برتراست   نامت چومسك عنبر است، جانها فدای نام تو

********  

            آمَد بَهار اَی عاشِقان، مَنزل بَه کُوهستان کُنیمْ 

                                        آمَد بَهار أی دِلبران، آهَنگ سَروستان کُنیمْ 

            « کُوخِردِ مَا» (۱) پُرگُل بَود، هَم لاله و سُنبُل بَوَد 

                           هَرکَس بیاد « کُوخِردِ مَا» ، ماخِدمَتَش از جان کُنیمْ 

            آمَد نِدای آشیان، دُوستان بیایید اِین زَمان 

                                    آمَد صَدای دِلبران، اِحساس خُوشحالی کُنیمْ 

            اَز رُوضهِٔ رضوان بُتی، ریحان باغ جَـنَتی 

                                     « کُوخِردِ مَا» مَهدِ لَقا، جان را فِدای آن کُنیمْ 

            صَحرا رََویم فَصل بَهار، باگُلعَذار ونُو بَهار 

                             با اُو رَویم «جََّماز سَوار»(۲) ، دَر راه سالاری کُنیمْ 

            اَی بادها خُوش نَفَس، عُشاق را فَریاد رَس 

                                 بُستان بَه بُستان می‌رَویم، تاگُل خَریداری کُنیمْ 

            بادِلبَران وگُلعَذار، چُون گُلبُنان بشکُفتَه أیم 

                                      چُون نُوبَهاری أمَدیم، تاخارها (3) را بَر کَنیمْ 

            اَی بلبل شیرین خُو، ماعاشِقِ فَریاد تُو 

                               تُوشاد ز ِگُل ما شاد زتُِو، زان نَغمَه‌ها اَلحان کُنیمْ 

            شَمع شَبستانی تُوئی، آن گُلبُنِ رَعنا تُوئی 

                                 شَمع و چراغ خانَه أی، چُون خانه را تاری کُنیمْ 

            چُون آفتاب از دُور تُو، بَرما فَرستی نُور تُو 

                                            آن کلبهِٔ تاریک ما، از نام تُو رُوشَن کُنیمْ 

            چُون غُنچَه گُلگُون آمَدی، چُون دُُّر مَکنُون آمَدی 

                                گَر بَحر قُلزُمْ حاجَتَت، هَم جان ودِل مرجان کُنیمْ 

            چُون آفتاب اَنوَری، اَز قُرص ماه زیباتَری 

                     هَم زهُره (4) و هَم مُشتَری (5) ، نَزد شُما قُربان کُنیمْ 

            آمَد بَهار « کُوخِردِ مَا» ، گُلشَن شَوَد کوه سِیاه 

                     هَرجَا نِشینیم خُرَمیم، چُون عَزم(6) کُوهستان(7) کُنیمْ 

            یارَب بَحَق ذُوالمُنَن، عَفوی بفَرما بَهرِ مَن 

                        ♣ محمديان ♣ گُویَد اِین سُخَن، اِینجا سُخَن کَمتَر کُنیمْ

        

  • پی نوشت‌ها:

  • (۱) ـ کوخرد ما: روستای کوخِرد، (مرکز بخش کوخرد) از توابع شهرستان بستک است که در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران قرار دارد. کوخرد در پسکرانه‌های بندر لنگه قرار گرفته‌است. نام روستای کوخرد در زمان پیش از اسلام سیبه بوده‌است. روستای کوخرد در طول جعرافیایی ۵۴٫۲۹۲۶ شرقی و عرض جغرافیایی ۲۷٫۰۵۱۲ شمالی واقع شده‌است.بخش کوخرد به مرکزیّت روستای کوخرد، شامل دهستان‌های کوخرد و هرنگاست. در پیرامون بستک چند روستای بزرگ کهنسال و اصیل وجود دارد که کوخرد یکی از آنهاست.زمین‌های روستای کوخرد از شمال به کوه ناخ، از جنوب به رودخانه مهران و کوه خآب، از مغرب به هرنگ واز سمت مشرق به روستای چالهٔ کوخرد محدود می‌گردد.پیشینه، ظاهراً ساکنان اولیه کوخرد زرتشتی بوده‏‌اند و قدمت کوخرد به پنج هزار سال قبل از ظهور اسلام می‌رسد . نام قدیم کوخرد سیبه بوده‌است و حاکمان این محل، مناطق بسیاری را زیر نظر داشته‌اند به طوری که خرما و محصولات کشاورزی، از بستک و روستاهای اطراف آن که تحت تصرف آنها بوده به سیبه (کوخرد) انتقال داده می‌‏شده‌است . مردم سیبه پس از ورود دین اسلام در عهد خلیفه دوم عمربن خطاب مسلمان می‌‏شوند و نام سیبه را به «کُویِ خِرَد» تغییر می‌‏دهند که به معنای دیار عاقلان و دانایان و خردمندان و هوشیاران است که در اثر کثرت استعمال و با گذشت زمان به کوخرد تبدیل می‌‏شود.
  • (2) ـ جََّماز سَوار: ، ( جََّماز): تندرو، سريع السير، شتر تندرو، جمازه: شتر تندرو (شتاب و سريع) كسى كه برشتر تندرو سوار است.
  • (3) ـ خارها: مفرد آن (خار) است. خار در گیاه‌شناسی به برجستگی‌های نوک‌تیزی گفته می‌شود که به جایشاخه یا در میان شاخه‌ها بر روی تنهٔ برخی گیاهان می‌روید.اگر این برجستگی‌ها شکل‌های تغییریافتهٔ شاخه باشند به آن‌ها خار گفته می‌شود، اگر ادامهٔ قشر روپوست گیاه باشند به آن‌ها تیغ گفته می‌شود. و اگر در اصل دگرگون‌شدهٔ برگ‌ها باشند به آن‌ها تیغچه گفته می‌شود.
  • (4) ـ زهُره: يا ناهید (همچنین زهُره) به ترتیب فاصله از خورشید، دومین سیاره سامانه خورشیدی است که میان زمین و تیر (عطارد) قرار گرفته‌است. این سیاره نزدیک‌ترین سیاره به زمین می‌باشد و بعد از ماه، درخشان‌ترین جرم آسمانی طبیعی است که به هنگام شب از زمین رویت می‌شود. ناهید داغ‌ترین سیاره در منظومهٔ خورشیدی است. جو ضخیم و غلیظ آن موجب می‌شود که دیدن سطح آن از طریق رصد، دشوار باشد.این سیاره در فارسی بیدخت و بیلفت نیز نامیده می‌شد.و واژه بیدُخت در شکل کهن‌تر خود بَغدخت و به معنای «دختر خدا» بوده‌است. سیاره ناهید، فاقد ماه است و از بسیاری جهات چون اندازه، جرم، گرانش و ترکیبات ساختاری، به زمین شباهت دارد و به همین دلیل به آن لقب خواهر زمین را داده‌اند.
  • (5) ـ مُشتَری  : یا هُرمُز یا اورمزد یا برجیس بزرگ‌ترین سیاره سامانه خورشیدی است. از نظر فاصله ازخورشید، مشتری پنجمین سیاره بعد از تیر و ناهید و زمین و بهرام است. معمولا مشتری چهارمین شی درخشان آسمان می‌باشد (بعد از خورشید، ماه و ناهید) اگرچه گهگاه مریخ درخشان‌تر به‌نظر می‌آید.
  • (6) ـ عَزم: عَزم: Azm: آهنگ چیزی کردن، دل نهادن بچیزی. قصد، تصمیم. (روانه) آنچه که بعد از تصور غرض وهدف معین وجر پایان تأمل یعنی معارضه دلایل موافق ومخالف آن هدف وغرض صورت می‌پذیرد عزم یا تصمیم نامیده می‌شود.
  • (7) ـ کوهستان: کوهستان: Kohestan: کهستان، قهستان. زمین که در آن کوه بسیار باشد. کوه: هریک از بر آمدگیها ومرتفعات سطح زمین که از خاک وسنگ فراوان کانیهای مختلف تشکیل شده ونسبت بزمین‌های اطراف بسیار بلند باشد. جبل.

منبع:

  • محمدیان، کوخردی، محمد (وصف كوخرد) ۱. چاپ دوم، دبی: سال انتشار 1999 میلادی.  

 استاد محمدیان را در کنار پروفسور M.M.Bigani رئيس دانشگاه

پزشكى بمبئى و رئيس هيئت مديره بيمارستان بريدج كندى بمبئى  

باکمال تشکر از دکتر لطیفه جهت ارسال عکس

 «با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد بیشتر آشنا شوید»   

SHERENO.35.jpgMohMad.1.jpgBeyad.2.jpgSHERENO.37.jpg Ketab kukherd sarzamin shaeran1.jpg  

Ketab kukherd sarzamin shaeran.jpgKetab parandegan kukherd.jpgR.ARU.15.jpgKetab sarzamin shaeran.jpg 

منبع:awayeseebah 

*پژوهش و تحقيق استاد:محمدمحمدیان کوخردی 

  •  

 

وصف کوخرد  ـ  (گزيده اي از اشعار استاد محمد محمديان كوخردى )

وصف کوخرد

♣   Wasf Kukherd  ♣

التماس دعا خير   

التماس دعا خير  

 ملف:DERAKHT KOZER.jpg

كــوخــرد KUKHERD

      أی نُوبَهار عاشقان، داری خَبَر از «  کُوخِردِما »

                                           أی أز تو آبَستَن چَمَن، أی از تُو خَندان باغ‌ها

     أین دانَه‌های نازَنین، مَحبُوس ماندهِ دَر زَمین

                               دَرگُوش یک باران خُوش، تاحَی شود «  کُوخِردِما »

     گَرمُوی مَن چُون شیر شُد، از شوق کوخرد پیر شُد

                                               من آردَم و گندم نِیَم، چُون آمَدَم دَر آسِیا

     «گریند » و «نید» و «  چاله » را، گُلزار باغ عَالَمی

                                    «  عالی جلال » را دَرنِگَر ، چُون پانهی دَر بَند ما

     گُفتَند «عالی مَدبَکی» ، گُفتا رَویم «بَستِ پَچی»

                                       گُفتَم نه این وآن بجُوی، جُز دُوست خِلان باوَفا

     اِمرُوز گُویَم چُون کُنَم، راه سُوی «  آسو » راه کُنَم

                                          خواهی «  کُوِردانَم » بَری،آخِر نَگویی تاکُجا

     أز «چاه بَگیشی» می‌گذری، به « صالح‌آباد » می‌رسی

                             دیگر به «برکه حاج علی » ، آبَش خُنُک جاش با صَفا

     بسم الله أمشب بَرنَوی، سُوی « کنارزرد » می‌روی

                            دیگر به « چارون » می‌رسی، أی خوب شهر آرای ما

     کوه از غَمَش بشکافته، وادی «  گری أوه باد » نام یافته

                              دیگر به « خص » راه یافته، چُون پا نِهی در کوی ما

     اِمرُوز خَندان آمدی، چُون به « کم‌رضوان » آمدی

                                 زان پَس « پر احمد » روی، « تشتو » نِگَر أی باوفا

     گُفتَند یاری کم گری، گُفتَم « پرپاتنگ » روی

                                         گُفتا چه می‌خواهی زما، یحفظکم الله دائما

     با « کوه ناخ » ما همنشین، با «لاور علیا» یقین

                                             غائِب مَبادا صُورَتَت، یَکدَم زپیش چَشم ما

     تاما به سُوی «  بارو » رَویم، دیگر سُوی بربار رَویم

                       زان پَس به « بدمستان » رَویم، چُون هَست خیلی باصَفا

     خُودرا تَوَکُل کُن بُگُو، گَر می‌رَوی « تخت گرو »

                                           گُفت أی جانِ جانانِ مَن، اَهلاً وَسَهلاً مَرحَبا

     کُوه را زِغَم بشکافتهِ، «  وادی شمو » نام یافتهِ

                               یَک قَطرَه آبی چُون شَکَر، از «هِشنیز» این أَفضالَها

     زان پَس بَرِ کُوهِ دِگَر، نَظارَه کُن صَخرَه دِگَر

                                        نامَش بُدیِ «سَنگِ پاتیل» ، آنجا مُعَلَق سالَها

     أَی ساربان با قافِلهِ، رَفتی بَه کُوه با مَرحَلهِ

                                  أُشتُر بخوابان بَر چِتی ، چُون اُشتُری گُم کَردَه راه

     بانگ شُتُربان وجَرَس، می‌نَشنَود از پیش و پَس

                                         أَی بَس رَفیق و هَمسَفَر، آنجا کُنید یادیِ زِما

     «وادی دُومِیدخِی» می‌روی، بَر «دِلخِه آودُون» می‌رسی

                                            أَی کاروان أَی ساربان ، آنجا بمان بَهرِ صَلاة

     سُوی «گِری چَپان» رَوی، دیگَر به «زامِردان» رسی

                                             اَز وَحشَت آن وادی‌ها، دَرگُوش تُو آیَد صَدا

     بَس کَژدُم و مار و اَژدَها، در « تنگیرد » کَرده جاه

                                               صَبراً جَمیلاً أصدقاء، تا یَفعَل اَلله ما یَشاء

     أَی فِطنَه یِ رُوم وُ حَبَش، باقی بمانَد قَول خُوَش

                                            بَردُوستان وُ أَصدَقاء، هَردَم سَلامی نُو زِما

     أَریاحُکُم تُجلی اَلبَصَر ، ♣ محمديان ♣ کُم یُلقا اَلنَظَر

                                              اَلصَبرُ مِفتاحُ اَلفَرَج ، وَ الشُکرُ مِفتاح اَلرِضا

     اَلشَمسُ خَرّت وَالقَمَر ، نُسکاً مَعَ أِحدی عَشَر

                                         یا أَصدِقائی فی اَلبَشَر ، جُودُو بذِکری بالوَفاء

     فَرمُود رَب العالَمین ، باصابرانَم هَمنِشین

                                                 أَی هَمنشین صَابران، أَفرغِ عَلینا صَبرُنا

     چُون « وَصف کُوخِرد» دُوستان، پایان رسانید♣ محمديان ♣

                                           دَر رُوز آدینه بُدیِ، سادِس مِن الشَعبان ماه

     از بُوی مِسک وُ عُود وُرَش، هَردَم بیایَد بُوی خُوَش

                                              از ما هَزار عَطر وُسَلام، باشَد نِثار مُصطَفا

شعر از:♣ محمديان ♣  كوخردى

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

منبع:

  • محمدیان، کوخردی، محمد (وصف كوخرد) ۱. چاپ دوم، دبی: سال انتشار 1999 میلادی.  

 استاد محمدیان را در کنار پروفسور M.M.Bigani رئيس دانشگاه

پزشكى بمبئى و رئيس هيئت مديره بيمارستان بريدج كندى بمبئى  

باکمال تشکر از دکتر لطیفه جهت ارسال عکس 

«با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد بیشتر آشنا شوید»  
 
SHERENO.35.jpgMohMad.1.jpgBeyad.2.jpgSHERENO.37.jpg Ketab kukherd sarzamin shaeran1.jpg  

Ketab kukherd sarzamin shaeran.jpgKetab parandegan kukherd.jpgR.ARU.15.jpgKetab sarzamin shaeran.jpg 

منبع:awayeseebah 

*پژوهش و تحقيق استاد:محمدمحمدیان کوخردی 

  •