برکه در کوخرد

برکه در کوخرد

برکه در کوخرد

«گذری بر تاریخچهٔ (برکه‌ها) آب‌انبارهای کوخرد»

 

 برکه در بخش کوخرد  و توابع آن
  • به استناد سنگ‌نوشته‌هائی که در کوخرد (درتاخ برکه‌ها) یافت شده بود، تاریخ برکه از زمانزرتشتیان (گبرها) آغاز می‌گردد. همچنین آثاری که به جا مانده است و برکه‌هایی که به شکل مستطیل (دِراز) در غرب و شمال دهستان فعلی کوخرد وجود دارد در زمان سیبه و در دوره حکم زرتشتیان (گبرها) ساخته شده است.
  • أما نخستین برکه که به شکل دائره (گِرد) ساخته بودند برکه‌ای بود که در شمال کوخرد و در محوطهٔ مجموعهٔ برکه‌های غرب دهستان کوخرد واقع است، لذالک نامش گذاشته بودند (برکَهگِرد) چونکه ما قبل ذالک تمام برکه‌ها به شکل مستطیل می‌ساختند، و تا حالا به همین نام (برکَه گِرد) مشهور است.

  • بركه مدعاجون ـ كوخرد
  • و با گذشت زمان و افزایش تعداد جمعیت دهستان‌ها و روستاها و نیاز بیشتر مردم به آب، بر تعداد برکه نیز افزوده شده است. نام شماری از برکه‌های قدیمی و جدید دهستان کوخرد و توابع عبارت‌اند از:
  • «برکه‌های دِراز» در زمان قبل از اسلام (زمان زرتشتیان (گبرها) ساخته شده‌است.

 traditional water reservoir بركه قديمي از سنگ و ساروج

 
برکه‌های دوران زرتشتیان (گبرها) در کوخرد (سبه)
 
  • «برکه گِرد» ۷۱۳ سال پیش ساخته شده است، در مغرب دهستان کوخرد در (بخش کوخرد) و در محوطهٔ مجموعهٔ برکه‌های غرب کوخرد قرار دارد. این برکه چندین بار مرمت وتعمیر شده است.

برکه های هرمزگان ، امید بخش مردمان قدیم ، جاذبه گردشگران امروز

 -بركه شيخ ــ كوخرد

 

برکه در کوخرد
 
پسینگاهی رسیدم برکه گِرد  ***  طوافی کردم و رفتم به کوخرد
 
  • «برکه شیخ» یا (برکه شیخ عبدالرحمن بزرگ) ۴۱۳ سال پیش ساخته شده‌است. به روایتی این برکه توسط جّد شیخ عبدالرحمن ساخته شده است. این برکه در محوطهٔ بون خیر در وسطکوخرد واقع شده است.

 

 
برکه  ــ  کوخرد  
 
  • «برکه شیخ» یا (برکهٔ شییخه Sheekha) در محلهٔ قبله ۲۲۳ سال تاریخ دارد. این برکه ودر جنوب غربی محلهٔ قبله واقع شده است.

 

 
بركه  محمديان در اوه شيرينو ـ کوخرد
 
  • «برکه نُو» (برکه حاجی غلام رضا لاری) که معروف است به  برکه لوز ، {برکه سفید} یا (برکه لاری) ۱۰۸ سال تاریخ دارد. این برکه در شرق کوخرد واقع است جایی که اکنونآسیاب آبی ساخته‌اند آسیاب آبی در سمت مغرب برکه قرار دارد. این برکه توسط یکی از بازارگانان لاری ساخته شده است. هنگامی که کاروان‌های بازارگانی از کوخرد عبور ومرور داشته بودند.

 

 
برکه ـ کوخرد
 
  • «برکه هیل و میخک» برکه ایست از دوران (گبرها) زرتشتیان این برکه مانند سایر برکه‌های قدیمی به شکل مستطیل (دِراز) است. گفتاره است در جلو (دُرگَه)های برکه (دروازه) برکه درخت هیل و میخک کاشته بودند، لذلک برکه به نام (برکهِ هیل و میخک) نامگذاری شده بود. این برکه ده‌ها بار توسط مردم وخیرین باسازی شده است «برکه هیل و میخک» در شمال غربی دهستان کوخرد واقع است.

 

 
مجموعه بركه ها
 

آب در منطقه کوُخِرد

  • در منطقهٔ کوخِرد که اعتماد کلی روی آب باران است برای آشامیدن مردم کوخرد و منطقه بسیار حائز اهمیت است. آب باران موقع باریدن در برکه‌ها جمع‌آوری می‌شود، برکه‌ها در کوخرد ودهات آن مانند همه منطقه جنوب مطمئن‌ترین و رایج‌ترین وسیله تأمین آب آشامیدنی است. ساختن برکه در باور و ایمان مردم این منطقه از اهمیت خاصی برخوردار است، تا به آنجاکه مفهوم کلمات خیر وخیرات در ساختن برکه و مسجد خلاصه شده‌است وهر فردی اعم از زن یامرد سعی داشته ودارد که بعد از انجام فرایض دینی، نماز، روزه، زکات وحج در طول حیات خود در یکی از این دو اقدام خیر (برکه) یا (مسجد) دست خیری داشته باشد، یا اینکه در حد توان و بنیه اش شخصاً بسازد ویا هم در تعمیر ومرمت آنها سهمی داشته باشد. البته در عصر حاضر ابعاد خیر بخصوص از جانب خلیج نشینان این منطقه در سطح وسیعی گسترش یافته وده‌ها حلقه چاه عمیق در زمینه تأمین آب در کوخرد و منطقه با هزینه شخصی حفر نموده‌اند وجویای اقدامات وبرنامه‌های اساسیتر آبرسانی هستند.

     

  • آب انبارها  (برکه‌ها) در مناطق جنوب از ویژه خاصی برخوردارند،  برکه ها در مسیر رودخانه‌های فصلی و یا آب باران بنا می‌کنند برای ذخیره‌سازی و استفاده آب آشامیدنی مخصوصاً در فصل تابستان که هوا گرم و مرطوب هم می‌باشد بسیار مورد استفاده قرارمیگیرد در حال حاضر با توسعه شهرها و گسترش آب لوله کشی باز هم آب انبارها (برکه) در جنوب کشور مخصوصاً در مناطق هرمزگان در کنار جاده‌ها وبایه کوها واطراف روستاها ودر مسیر راه‌های ارتباطی به شکل گسترده‌ای نمایان هستند، و بیشتر در روستاها قابل بهره‌برداری، و وجود دارد.

آب خنک قبل از ورود یخچال به کوُخِرد

  • در زمان قدیم وقبل از اینکه برق و یخچال وارد کوخرد و منطقه شود، در تابستان مردم صبح زود می‌رفتند به سر برکه و یک سطل پر از آب می‌کردند وسطل پائین می‌دادند به تَهِ برکه، این سطل باطناب بند بود وطرف دیگر طناب در بالا با سنگ یا چوب ویا درخت که نزدیک برکه بود گره می‌زدند، همیطور سطل تَهِ بر که می‌ماند تا موقع ظهر، نیم ساعت قبل از تناول غذا می‌رفتند وسطل آب بالا می‌کشیدند، اینجوری آن آب خنک مانند آب یخ زده، در کوخرد به آن آب می‌گفتند:آب زیر آب.

 

چه خوش بود در تابستان پس رو  ***   نسیم باد خنک می‌آمد از سر کوه
نه برق نه پنکه داشتیم و نه یخچال   ***   آب از برکه بود خنک و زلال

 

  • صدها برکه که در کوخرد واطراف کوخرد وجود دارد در زمان‌های متفاوت ساخته شده‌است. در هرسال تعدادی به برکه‌های موجود افزوده می‌شود و نیکوکاران در هرسال برکه‌های جدیدی در کوخرد و اطراف کوخرد و منطقه می‌سازند برای آب آشامیدنی. وحفظ آب باران در هنگام باریدن باران.

بـرکـه

  • برکه‌ها بشکل گنبدهایی سفیدی همه جا نمایان هستند وبنام (برکه) در منطقهٔ کوخرد معروف هستند، تعداد آنها در داخل دهستان کوخرد به بیش از (۹۲) می‌رسد، و در دهات اطراف آن نیز برکه‌های زیادی وجود دارد، ساختمان آنها از سنگ وساروج و یا سیمان تشکیل یافته وبیرون آنها با گچ سفید کرده‌اند، عمق آبگیر آنها تاسطح زمین از ۳ متر تا ۱۲ متر وقطر آنها از ۳ تا ۳۰ متر دیده می‌شود، هر برکه دارای سه دریچه واحیانا چهار دریچه‌است که از آنها برای برداشتن آب به‌وسیله سطل وطناب استفاده می‌کنند، همچنین هر برکه دارای یک تا سه دریچه مخصوص و رود آب باران است، قسمت آبگیر برکه معمولاً بصورت استوانه یا مقطع دایره‌ای است ولی گاهی اوقات با مقطع مستطیل نیز است، سقف همه آنها مقطع نیم دایره‌ای دارد، مطلب اساسی وقابل توجه درساختمان این برکه‌ها موقعیت آن است بدین معنی که باید در مسیر جریان آب باران قرار گیرد وبأصطلاح هربرکه‌ای دارای یک ممر ویا چند ممری است که آب باران آن حوالی را جمع‌آوری کرده وبداخل برکه هدایت می‌کند واین ممرها مانند خود برکه‌ها وقف وجزو اراضی عمومی بوده و تغییر وهرنوع تصرفی در آنها ممنوع است، برکه‌ها به‌وسیله اشخاص خیر خواه ساخته شده وتعمیر ونگهداری می‌شود، آب برکه‌ها نیز برای استفاده عموم وقف است.

صورة معبرة عن جبل زیر 

کوخرد ــ اوه شیرینو ـ کوه زیر جنوب کوخرد
 
 
 
منابع
  • محمدیان، کوخردی، محمد، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
  • محمدیان، کوخردی، محمد ( کوخرد سرزمین شاعران) ۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.۵ میلادی.
  • الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد.
  • محمدیان، کوخری، محمد، “ (به یاد کوخرد) “، ج۱. ج۲. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی Mohammed Kookherdi Mohammadyan (2003), Beyade Kookherd, third edition: Dubai

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد بیشتر آشنا شوید» 
SHERENO.35.jpgMohMad.1.jpgBeyad.2.jpgSHERENO.37.jpg Ketab kukherd sarzamin shaeran1.jpg  

Ketab kukherd sarzamin shaeran.jpgKetab parandegan kukherd.jpgR.ARU.15.jpgKetab sarzamin shaeran.jpg 

 منبع:awayeseebah

منبع : آوای سيبه   

*پژوهش و تحقيق استاد:محمدمحمدیان کوخردی  

استاد محمدیان را در کنار پروفسور M.M.Bigani رئيس دانشگاه

پزشكى بمبئى و رئيس هيئت مديره بيمارستان بريدج كندى بمبئى  

باکمال تشکر از دکتر لطیفه جهت ارسال عکس 

صورة ذات صلة

اوه شيرينو ـ كوخرد 

شاعر مهجور كوخردى

شاعر مهجور كوخردى

شاعر مهجور كوخردى

شاعر مهجور كوخردى

 

شاعر مهجور كوخردى

آقاي اسماعيل پياهو فرزند محمدامين،متولد 1364 و متخلص به

مهجور.

 

 

در پي فن هنر باش كه با بي هنري

بعد مرگت بشود ياد تو از نامت دور

زاده از خاك گهر بار ديار كوخرد 

شاعري خوش سخن اي دوست به نام مهجور



از كودكي به شعر و شاعري و كتاب مخصوصاً ديوان شعرا علاقه ي

فراواني داشت.


تاج آرايش عشقت به دلم گشت پسند سوي ناصح ز چه ديگر بدهم

گوش به پند

روي زيباي جهان را ز چه دارند قبول آن كسان را كه بشد دولت حُسن

تو پسند

در رهت پاي نهم هر شب و هر روز مدام دگرم غم نَبُود چون به رهم

باشد بند

جانم اي دوست مخور حيله ي چرخ مكّار كه چه بسيار دهد غم ز پيِ

يك لبخند 

يك نظر گر كه كني سويِ منِ عاشقِ خويش در بلاي فلك ايمن شوم از

مكر و گزند

ديدنِ رويِ تو آمالِ دلِ مهجور است كز پي عشق تو شد منزلتش بخت

بلند 


در تمام قالب ها شعر گفته اند و لي بيشتر از قالب غزل و قطعه

خوششان مي آيد.

 


خطايي گر كند طفلي بگويند

خدا بر طفلكان هيچَش گنه نيست

جواني گر شود آن طفل،گويند

غرور است آن جوان هيچش گنه نيست

چو فردا مي رسد پيري،بگويند

خدا بر ناتوان هيچش گنه نيست

اگر باشد چنين اعمال انسان

در اين دور و زمان هيچش گنه نيست

به آتش مي شود بي عذر و تقصير

تو هِي اين را بخوان هيچش گنه نيست

 


مهجور از سر سوز و درد عشق شعر مي گويد و محتواي اشعارش پند

و نصيحت و عشق و عرفان ... مي باشد.

 

 
شب بود و هوا چو جوهري تار بر اهل قبور شد گذارم

چون قبر بسي بديدم آنجا مي گشت جهان به چشم،تارم

با خويش و به خود بگفتم از غم من هم شود اين محل ديارم

اقوام خَلَف چو گاه گاهي دارند گذر از اين مزارم

گه فاتحه وگهي نخوانده آيند و روند از كنارم

كس را خبري مباد از من بودم كه و بر چه بود كارم

يك سوي جهد به جانم آتش يك سوي دگر اسير مارم

ترسم گهي از يمين و گاهي ترسي به من آيد از يسارم

معلوم نباشدم چه حالي گردد به نصيب روزگارم

گفتم به خود از گناه بهتر باشد كه دو دست بربدارم

 

 

و يك اندرز ديگر


چرا دل بسته اي بر چرخ ايام چو افتي عاقبت بر پيكر دام

مشو بر صبح روشن سخت مغرور چو آخر مي رسد تاريكي شام

چو مرگ آيد تو را ديگر توان نيست زند بر گردنت تيغي چو صمصام

چه سود آرد تو را گنج و زر و مال چه باشد حاصلت از شُهرت و نام

خوشا آنكس كه بر اين خاكدان پُخت دلا تا كي نشيني غافل و خام

ميان محنت و درد و بلايا چو باران بهاري باش آرام

تو را سود جهاني در كف آيد اگر ناني نهي بر كامِ ايتام

بريزد گه عسل گردون به كامت گهي زهر بلا در كاسه و جام

چو گشتي خوش مشو اي دوست مغرور بلا ديدي مده بر چرخ دشنام

 


به حافظ شيرازي عشق فراوان مي ورزد.

 


طفلكي در آغُشِ مامَش به خواب

فارغ از رنجِ جهانِ پيچ وتاب

از جفاي روزگار جور كيش

زد ز كين بر صورتش زنبور نيش

از پيِ دردش ز خواب خود بِرَست

بر سر و صورت همي مي زد دو دست

يك دمي بنگر تو مهر مادري

تا ببيني زو دليل سروري

چون كه طفل از درد زد فرياد و داد

اشك غم از چشم مادر اوفتاد

 


از ماتم روزگار پيري لرزيد همي به خود پلنگي

بر من چو نمود حمله شيري وانگه چه كنمز مكر و ننگي

صياد به زه كند چو تيري از آهن و چوبك خدنگي

گر بر سُيِ من طفيل خردي پرتاب كند قلمبه سنگي

وانگه چه كنم ز دست ايامخشكيد بهار و سبزه خشكيد يك بار دگر

رسيد پاييز

بستان همه زرد و مرغ رنجيد از فصل خزان ز غصه لبريز

بلبل ز گل از نسيم پرسيد گفتش كه ز جستجو بپرهيز

ديگر نه ملايمت ز خورشيد مانندِحريق،گشته شد تيز

اين بود بهار را سرانجام

بگريست صنوبري شبانه ما را ز چه باد ساقه بشكست

با گول و فريب و صد بهانه بر ساق شكسته ام سرم بست

آمد به سحر ميان خانه زد دشنه مرا به حالت مست

با چرخ خصيمه ي زمانه بر كُشتن من شدند هم دست

اين است سزاي طفل بي نام

 

و تنها آرزويش:

 

آرزوي دلم اين است كه در گنبد دهر

به دل خلق جهان شادي بسيار رسد

 

 شاعر مهجور كوخردى

ايشان از دوستداران شعر و ادب كوخرد آقايان: محمد محمديان و

عبدالغفار عليرضايي كه مشوق و حاميان اصلي جوانان كوخردي

هستند تشكر ويژه دارد.

 


بر سر خيمه ي ما آي ز لطف و كرمي

پيشتر زانكه كند قافله ي عمر عبور

 

براي مهجور كوخردي آرزوي موفقيت و سرافرازي مي كنم.

 

تمام اشعار اين پست از مهجور كوخردي مي باشد.

با تشکر از: وبلاگ ترنه و سلام كوخرد

  

با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد بیشتر آشنا شوید»
SHERENO.35.jpgMohMad.1.jpgBeyad.2.jpgSHERENO.37.jpg Ketab kukherd sarzamin shaeran1.jpg  

Ketab kukherd sarzamin shaeran.jpgKetab parandegan kukherd.jpgR.ARU.15.jpgKetab sarzamin shaeran.jpg 

 منبع:awayeseebah 

*پژوهش و تحقيق استاد:محمدمحمدیان کوخردی     

استاد محمدیان را در کنار پروفسور M.M.Bigani رئيس دانشگاه

پزشكى بمبئى و رئيس هيئت مديره بيمارستان بريدج كندى بمبئى  

باکمال تشکر از دکتر لطیفه جهت ارسال عکس 

جستارهاى وابسته:

كتابخانه شخصى محمديان دبى 

كوخرد در كتاب تاريخ كمبريدج

شاعر: مهجور كوخردي

 

درخت كهن سال كوخرد 

يادبود ــ تأسيس بخش كوخرد

يادبود

تأسيس بخش كوخرد

 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد بیشتر آشنا شوید»
 
SHERENO.35.jpgMohMad.1.jpgBeyad.2.jpgSHERENO.37.jpg Ketab kukherd sarzamin shaeran1.jpg  

Ketab kukherd sarzamin shaeran.jpgKetab parandegan kukherd.jpgR.ARU.15.jpgKetab sarzamin shaeran.jpg

 منبع:awayeseebah

*پژوهش و تحقيق استاد:محمدمحمدیان کوخردی  

استاد محمدیان را در کنار پروفسور M.M.Bigani رئيس دانشگاه

پزشكى بمبئى و رئيس هيئت مديره بيمارستان بريدج كندى بمبئى  

باکمال تشکر از دکتر لطیفه جهت ارسال عکس 

کاروانسرای تاریخی کوخرد

 کاروانسرای تاریخی کوخرد

کاروانسرای تاریخی کوخرد

کاروانسرای قديمى کوخرد

 
کاروانسرای تاریخی کوخرد

 
  • کوخرد یکی از قـدیمی تـرین مناطقی است که با فرهنگ غنی وآثـار به جامانده از گذشتهٔ خود، از دیر باز مورد توجه خاص وعام بـوده کـه در مسیر عـبـور کاروان هـای بازرگانـی و تجاری قـرار داشته‌است.یکی از توقف گاه‌های مهم واصلی این بازرگانان کاروانسرای واقع در مرکز شهر بوده.ایـن کاروانسرا از مـهـمـتـرین یـادگـارهـای گرانـقـدر مـعـمـاری دهستان کوخرد سیبه بعد از مسجد جامع قبله بوده، که رونقی خاص به این منطقه می‌بخشیده‌است. متاسفانـه این اثر بـزرگ مـعـمـاری را مانند مسجد جامع قبله خراب کردنـد.

 

  • ناگفته نمانـد که از بین تمام کاروانسراهـا، کاروانسرای کوخرد بزرگ‌تر وزیباتـر از بقیه بـوده، بخاطـر مـوقعیت خاص دوران آن زمان.

وصف کاروانسرا

 

  • « کاروانسراى كوخرد»: کاروانسرا شامل ۸ اتاق بزرگ وکوچک بوده و ۲ باب ((دروازه)) اصلی وفـرعـی داشته‌است. دروازه اصلـی رو بطـرف قبلـه و دروازه فـرعـی رو بطـرف دریا (جنوب) باز می‌شده. بالای دروازه اصلـی کاروانسرا طاق مجـللی، هـلالـی شکل بلندی قـرار داشت کـه جـلـوه خـاصـی بـه دروازه و کاروانسرا داده بـود.

 

  • جلو دروازه فـرعـی از طـرف جنوب، یک کمی مـایل بطـرف قبلـه نمازگاهی بـود به شکل مربع که در موقع تابستان برای نشستن واستراحت ازآن استفاده مـی شده‌است.

 

  • اهمیت « كوخرد» از آنجا بوده‌است که درآن زمان روستایی بزرگ ومرکز تجاری وتوقف گـاه کاروانیان بین لار و بندر لنگه و بندر کُنگ به حساب می‌آمده‌است، بـه خاطـر ایـن اهمیت درآن دوران، روی ایـن روستا بسیار حساب مـی شده‌است، چـرا کـه درآن زمـان کوخرد یا سیبه قدیم خـودش تنها و هیچگـونـه آبادی بـزرگ اطـراف آن وجـود نـداشته، وزمین زراعتـی کوخرد تا حدود نزدیک به جناح بـوده‌است وآن زمان دهى بنام هرنگ وجود نداشته است، و جناح هـم یکی از قـدیمـی‌ترین مناطـق آن دوران است.

 کاروانسرای  تاريخي کوخرد هرمزگان

 

  • از آنجائیکه « كوخرد» شهری أست که پیشینه آن به دوران حکومت ساسانیان باز می‌گردد، لذا نام کوخرد با تاریخ پر رمز وراز منطقه عجین شده أست، تا آنجا که نام کوخرد در سفرنامه‌هایبسیاری از جهانگردان معروف یا مورخانی که از این منطقه عبور یا یاد کرده أند از جمله سفرنامهابن بطوطه و کتاب (تاریخ کمبریدج) که یکی از منابع معتبر تاریخی منتشر شده توسط دانشگاهکمبریج انگلستان چاپ شده است.

 
کاروانسرای تاریخی کوخرد
 
  • مطمئنا سعدی شیراز از این راه به سوی کیش تاخته و حافظ نیز از همین راه تنها سفر خویش به سوی ساحل خلیج فارس را به انجام رسانده‌است. همانگونه که ابن بطوطه (۲) دراین مسیرکوخرد مصفا را دیده وبا دل در آن آرمیده که در کتاب خویش (۳) از آن یاد نموده‌است.

 

  • زمان در گذر است و ساربانش درگوش جرس برمی دارد ((که بربندید محملها))... و ماییم نشسته برشتران کند پای خیالی که دیریست نسیم خوش آهنگ کودکان گریزپای به استقبالش نیامده ... ماییم و کاروانسرای ویران شدهٔ از یاد رفته‌ای که بربام نگاهش دیگر کبوتر هم لانه نمی‌کند.

 

  • خیلی وقتها دراندیشه خویش به این پرسش می‌رسم که آیا ما همراه با کاروان (۴) تمدن به پیش تاخته‌ایم یا در زیر گرد و غبار به جامانده از آن کاروانیانی که روزگاری کوخرد ما محل شان بوده مانده‌ایم یا خدای ناکرده خود را در سایه کوه ناخ به فراموشی زده ایم؟

 

  • در پایان به نام (کوخرد) می‌بالیم ، وبه یاد نام (سیبه) افتخار می‌کنیم..

 

خوجسته باد «کوخرد» باستان نوروز

 *** 

که یادی ز «سیبه» به یادگار آمد

 

پی نوشت‌ها:

  • (۲) ـ ابن بطوطه: (محمد بن عبد الله بن محمد بن إبراهیم لواتی طنجی، ابو عبد الله) جهانگرد معروف مراکشی، در شهر طنجه سال ۷۰۳ ق/۱۳۰۴ م در مغرب بدنیا آمد و سال ۷۲۵ ه بسوی مکه عزیمت نمود و مصر، شام، حجاز، عراق، ایران، یمن، بحرین، ترکستان، میانرودان و بخشی از هند و چین، جاوه و شرق آفریقا را پیمود و سرانجام به مغرب نزد شاه ابی عنان از شاهان بنی مرین برگشت. سفر او ۲۷ سال به درازا کشید (۱۳۲۵-۱۳۵۲ م) و در مراکشسال ۷۷۹ ه/۱۳۷۷ م. درگذشت.
  • (۳) ـ کتاب خویش: (سفرنامه ابن بطوطه) یکی از مشهورترین کتابهای جفرافیایی دوران قديم است. نویسنده این کتاب ابن بطوطه است. این کتاب نتیجه سفرهای طولانی ابن بطوطه‌است که در سال ۷۲۵ هجری قمری آغاز شد و در سال ۷۵۴هجری قمری پایان یافت واین سفرها ۲۹ سال ونیم بطول انجامید.به راستی کتاب سفرنامه ابن بطوطه حاصل چندین سفر پی در پی و طولانی نویسنده به دوردنیا است. چنانکه به بیشترین شهرهای سرشناس دوران خودش سفر کرده وبیشتر کشورهای آسیا و آفریقا وقسمتی از قاره اروپا نیز دیدن کرده‌است، ولی از دو قاره آمریکای شمالی وجنوبی واسترالیا دیدن نکرده‌است، چونکه در آن زمان جهان به ۷ آسمان و هفت دریا و هفت اقلیم تقسیم می‌شد و جهان همانند سینی تصور می‌شد که سلسلهکوه قاف آن را احاطه کرده‌است تا آب دریاها از آن به بیرون نریزند. هفت دریا عبارت بودند از دریای فارس، دریای روم، دریای هند، دریای مازندران، دریای قلزم، دریای اقیانوس و دریایزنگبار.
  • (۴) ـ کاروان: کارون واژه‌ای فارسی می‌باشد که در زبانهای دیگر هم به همین نام و مفهوم به کار برده می‌شود. کاروان در قدیم به گروهی از مردم که با تعداد زیادی اسب و خر و قاطر به قصد سفر تجاری و زیارتی عازم مقصدی طولانی می‌شدند کاروان می‌گفتندبه عبارت دیگر دسته‌ای از مسافران که معمولان با قصد تجارت باهم سفر می‌کنند. کاروان معمولان در مناطق بیابانی به خصوص در جاده ابریشم برای ایمن ماندن از راهزنان، گروهی حرکت میکرده‌اند.

جستارهای وابسته

منابع

  • محمدیان، کوخردی، محمد، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
  • محمدیان، کوخردی، محمد ( کوخرد سرزمین شاعران) ۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.۵ میلادی.
  • الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد.

*پژوهش و تحقيق استاد :محمدمحمدیان کوخردی 

«با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد بیشتر آشنا شوید»

SHERENO.35.jpgMohMad.1.jpgBeyad.2.jpgSHERENO.37.jpg

Ketab sarzamin shaeran.jpgR.ARU.15.jpgKetab kukherd sarzamin shaeran1.jpg

منبع:awayeseebah

منبع : آوای سيبه 
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

استاد محمدیان را در کنار پروفسور M.M.Bigani رئيس دانشگاه

پزشكى بمبئى و رئيس هيئت مديره بيمارستان بريدج كندى بمبئى  

 

باکمال تشکر از دکتر لطیفه جهت ارسال عکس  

نخل و خرما در كوخرد

نخل و خرما در كوخرد

  • «نخل و خرما» از زمان‌های بسیار قدیم تا کنون نام (کوخرد) با خرمای مرغوبش همراه و عجین بوده است.

 

نخل خرما. کوخرد (مُؤهِ مُهمَد ـ جعفرآباد)
 
داستانی کرده‌ام از نُو بَنا   روز شنبه آمده گَردِ (۱) گِنا
زد شبیخون اول بَر پُنگِ (۲) لِشت (۳)   کاکل پیبا (۴) بکند آن گرد زشت
کاکل پیبا پُر از نَقش و نِگار   او بکَند آنرا بحکم کردگار
چونکه تحصیل پدی (۵) کنجون رسید   خُرمُنَه (۶) از پانگ لشت آمد به زیر
ای پُسَر گر صاحب نخلان شوی   سَرم (۷) آوَر از پاکَلات مُصَلی(۸)
  • در زمان‌های نه چندان دور مردم دهستان کوخرد در (بخش کوخرد) به نخلستان‌های خود که در آن سوی رودخانه مهران  (پَس رُو) بود مهاجرت کرده و قسمت عمده‌ای از سال در آنجا مشغول به مراقبت، آبیاری و برداشت محصول خرما می‌شدند، و وبا نزدیک شدن فصل زمستان دوباره به دهستان باز می‌گشتند.

 

نخل خرما. کوخرد (نخل علیشاهی)
 
فصل گرما و رطب
 
مَـرحَـبا أَی فصل گرما و رُطَب  ***  گِردِهَم بنشَستَه أیم ما روز و شب
 
صورة معبرة عن نخلة التمر
 
رطب ـ جعفرآباد ـ کوخرد
 
وَطعْمُ اَلعَسَلِ السُمری فی الآفَاقُ مَعرُوفٌ ***  ولاکِن رُطَب اَلیصفِ بـکوخرد هُوَ الأَحلیْ
 
  • نخل یا مُخ عنوانی است که به درخت‌هایی از خانواده‌های مختلف اطلاق می‌شود. بیش از همه (درخت خرما) به نام نخل معروف است.

 
نخل خرما
 
  • نخل (۹) از درختان گلدار تک لپه‌ای است. انواع نخل به طور عمده درختان نواحی گرمسیریهستند. معمولاً نخل‌ها تنه‌های بلند و بدون شاخه‌ای دارند که مجموعه‌ای از برگهایی بزرگ، مرکب و همیشه سبز در بالای آن قرار دارد.

 
نخل خرما
 
خُرما

 

 
ثمر نخل خرما
 
 
نخل خرما
.

 

  • به میوهٔ نرسیده خرما، «خارَک» یا «خرک» یا کنگ (و در زبان عربی، «حبابو») گفته می‌شود.رطب مرحله قبل از رسیدگی کامل خرماست که رطوبت بیشتر و قند کمتری نسبت به خرمای کاملاً رسیده دارد.
  • میوه خرما جزو میوه‌های سته می‌باشد یعنی تمام قسمت بریکاری آن گوشتی و محتوی مواد غذایی است.

 
میوهٔ نخل خرما
 
  • خرما از دورانِ باستان در رژیم غذایی انسان وجود داشته است و یکی از قدیمی‌ترین میوه‌های کشت شده توسط انسان بوده است.

ترکیبات شیمیایی خرما

  • خرما دارای ۲۵ درصد ساکاروز، ۵۰درصد گلوکز، و مواد آلبومینوئیدی، پکتین و آب می‌باشد. به‌علاوه دارای ویتامین‌های مختلف مانند ویتامین A،B،C،E و مقداری املاح معدنی می‌باشد.

محصولات

  • از برگ و شاخه درخت خرما سبد و زیرانداز تهیه می‌کنند. از هسته آن نان و از میوه خرما شراب و عسل. مردم صحرا هسته درخت خرما را آرد کرده و از آن نان می‌پزند یا در این هسته را بو داده و از آن به‌عنوان قهوه استفاده می‌کنند زیرا دم کرده آن بسیار مطبوع است و یا حتی این در را در آب برای چند روز خیس کرده و به‌عنوان غذای مقوی به شترهای خود می‌دهند.

نشانه بخشش

در ادبیات فارسی درخت نخل نشان از بخشندگی است، در شعر سعدی استاد سخن آمده‌است:

 

گرت ز دست برآید چو نخل باش کریم   ورت ز دست نیاید چو سرو باش آزاد

 

اصطلاحات نخل و خرما

  • در مناطق خرماخیز ایران اصطلاحات و واژه‌های فارسی زیادی در ارتباط با نخلکاری رواج دارد که به برخی از آنها اشاره می‌شود:
  • مُخ، مُغ یا مُه به معنی نخل هم است. نام تنگه و منطقه هرمز هم از اهورامزدا و هرمزد و هورمزد تشکیل شده‌است.
  • فَسیل: ساقه اصلی درخت خرما. در جیرفت به پاجوش نخل گفته می‌شود.
  • تیم: هر چه از فسیل بروید اعم از تنه و پاجوش.
  • تیم فسیل: آنچه در کنار تنه اصلی می‌روید.
  • مُه‌کُشَک یا مخ کش: درختچه‌ای که از تنه فسیل برآید. در بم و نرماشیر به آنها جنگ می‌گویند.
  • اَبار: گردی که از نخل نر ترشح می‌شود. در بم و نرماشیر به آنها بو می‌گویند. در جیرفت و میناب به آن ایوار می‌گویند.
  • گله‌بشکن یا تَرَکی: از آفت‌های نخل.
  • تازوغ: سوسکی از آفت‌های نخل.
  • مُشتاب: اتاقک یا سیلویی برای دانه‌دانه کردن و شیره‌گیری از خرما.
  • پنگ: خوشه
  • تاره: خوشه نخل، زمانی که در غلاف خود قرار دارد و هنوز چوبی نشده است.
  • پریچه یا پیرچه: الیاف اطراف برگ خرما که چسبیده به تنه درخت است. پریچه در بعضی مناطق به‌عنوان اسکاچ نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. در استان بوشهر همان «لیف» نامیده می‌شود. در جیرفت به آنها سیس می‌گویند. در بم و نرماشیر به آنها سی سی می‌گویند.
  • پیش: برگ درخت خرما.
  • پاگنه: انتهای پیش که متصل به درخت خرما است. در استان بوشهر این بخش «تاپول» نامیده می‌شود. در جیرفت به آنها تَگ می‌گویند. در بم و نرماشیر به آنها لتی می‌گویند.
  • دُم پاز: خرمایی که نیم زیرین آن پخته و نیم دیگرش نارس باشد.
  • به میوهٔ نرسیده خرما، «خارَک» یا «خرک» (و در زبان عربی، «حبابو») گفته می‌شود.

 

 
خـُرمـا
 
گونه‌های خرما
  • مهتری - سلانی - نوقدیم - کلک سرخ - نوعروس - خروی پس باغ - مُسلّی - زامَردان - سهمران - پنجه عروس - مُرداسنگ - بَگَشی - شاهانی - زرد لار - خاسئو (خواصوئی) - گنتار - لولو - کبکاب - لَشت - نِلسو - شکری - زرک - آلو مهتری - خضراوی - برهی - چشم گاوی - خلاص - بالیده - پیوا - فرد - هلو - جوه - غوه - مرزبان - خنیزی - کلوته - مضافتی - آزاد - نغال - خصاب. خشتی – زاهدی ـ پشه خاکی.

 

 
نخل خُـرمـا
 
گونه‌های نخل در کوخرد
  • «مُسَلی»، «لِشت»، «زامِردان»، «پیبا»، «گَچخاو»، «مُسَلی مُونُو»، «نَلَسُن»، «بَگیشی»، «نَرمُو چَی»، «گُم زَکی»، «گُم سَری»، «دَربش اَهمَتی»، «شیخ کمالی»، «هیلَرُون»، «خَنیزی»، «شکری»، «هِلالی»، «خُوَش خَرک»، «شاهانی»، «خاصُویی»، «سَعمرون» ، «مرزبان» و غیره...
  • در مورد نخل وثمر آن جلال الدین مولوی الرومی می‌گوید:

 

اَصَلُ اَلعَطْایا دَخلُـناْ  **** ذُخر اَلبَرایا نَخلُـناْ
یامَن لِحُب اُو نَوی  **** یَشکُو مَخالیب اَلنَوی

 

(دیوان شمس تبریزی) ج۱. ص: (۶۱۵).

 

 

پی‌نوشت‌ها:
  • (۱) ـ گَر Gard: نوعی گرد و غبار یا ریزگرد توده‌ای از ذرات جامد ریز غبار و گاه دود است که در جو پخش شده و دید افقی را میان ۱ و ۲ کیلومتر محدود می‌کند . کچل نوعی گرد باد که معمولاً در روزهای گرم تابستان می‌وزد.
  • (۲) ـ پُنگِ Pong: خوشه نخل که دانه‌های خرک برآن قرار دارد. العذق هو مصطلح نباتی یُشیر إلی نمو الأزهار بحیث یکون خارجها أطول من باطنها، ومن ثم تصل جمیع الأزهار إلی مستوی مشترک.
  • (۳) ـ لِشتLesht: نوعی از نخل خرما.
  • (۴) ـ پیبا Piba: نوعی از نخل خرما.
  • (۵) ـ پدی Pedi: ظرفی برای نگهداشتن خرما استفاده می‌شود، واز پش نخل (برگ نخل) ساخته می‌شود.
  • (۶) ـ خُرمُنَه Khormonah: خرمای نخل.
  • (۷) ـ سَرم: درختچه‌ای که از شاخه‌های آن برای پیچیدن ثمر نخل استفاده می‌شود.
  • (۸) ـ پاکَلات مُصَلی: تونه مصلی: منطقه‌ای در کوی زیر که تعلق به (حاجی جعفر گّب) دارد، جای نخل وکشت دیم جو وگندم بوده و از متعلقات حاجی جعفر گّب بوده.
  • (۹) ـ نخل ـ النخیل: ، من أهم الأشجار المثمرة فی کوخرد، هی شجرة النخیل، وهی شجرة تنبت فی الواحات فی قلب البادیة او فی قلب الصحراء الرملیة وفی القری التی تحیط بالبادیة او الصحراء. کانت النخلة رفیقة الانسان منذ ان خلقه الله علی وجه الأرض، والنخلة شجرة مبارکة، لقد ذکر الله سبحانه و تعالی النخل والنخیل فی القرآن الکریم عشرین مرة وفی آیات مختلفة، منها فی (سورة ق. آیة رقم: ۱۰): (وَالنَخلْ بَاسٍقَاتٌ لَها طَلعٌ نَضیدْ). وقال جّل شأنه: (وَهُزی اِلَیکِ بجِذع اَلنَخلَةِ تُسقِط عَلَیکِ رُطَباً جَنیَا)، وقوله سبحانه: (فَأنشَأنَا لَکُم به جَنَتٍ مِن نَخیلٍ وَاَعَنابْ). صدق الله العظیم. وعن النبی صلی الله علیه وسلم انه قال:(اِکرِمُوا عَمَتُکُمْ اَلنَخلَةْ)، وأنما سماها عمتنا لأنها خلقت من فضلت طینة آدم علیه الصلاة والسلام. وقول الرسول صلی الله علیه وسلم:(النخلة هی الشجرة التی لایسقط ورقها). عن ابوهریرة رضی الله عنه، عن رسول الله صلی الله علیه وسلم، انه قال: (العجوة أ) من الجنة، وهی شفاء من السُم). وقال ابن سینا:(البسر والبلح جیدان للعمور، وکثیراً ما یوقع النافض والقسعریرة، أما الرطب فقال: الربیع بن خیثم: لیس للنفساء عندی دواء الا الرطب. ویظهر أن النخیل من أقدم النباتات تاریخاً، حیث ان اسمها مرادفاً بأسم آدم علیه السلام، ولقد کان للمکانة التی أحتلتها شجرة النخیل وثمرها فی حیاة الناس. حتی أن جعلوا لثمرها کثیراً من الأسماء، فتجد فی القاموس الیوم: اول التمر: (طلع ۲)، ثم خلال، ثم بلح، ثم (بسر۳) ثمر (رطب ۴)، ثم تمر.
  • أ ـ العجوة: ضرب من أجود التمر بالمدینة المنورة، ونخلها تسمی لینة.
  • ب ـ الطلع: أطلع النخل: أی خرج طلعه، والطلع للنخل کالعنقود للعنب.
  • ج ـ بسر: التمر قبل ارطابه وذلک اذا لون ولم ینضج، والبسر: اوله طلع ثم خلال ثم بلح ثم بسر ثم رطب.
  • د ـ رطب: ج. رطبة، وهی نضیج البسر، وجمع الجمع أرطاب ورطاب.
  • در گذشته يكي از فاكتور هاي اصلي يك مرد خوب و ايده ال توانايي اون در مراقبت و بالا رفتن از نخل بوده.يك دوبيتي خودموني كه من از بزرگتر ها شنيدم از زبان يك زن اين مطلب رو بيان ميكنه:

 

ولي خواهم كه چانگ موه برفكند ***  لت و پانگ و پري از موه بكن كوند
ولي خواهم كه زير موئي بكن كند  *** جواب صاحب نخلان بدد كند

 

 

منبع

  • محمدیان، کوخردی، محمد، (شهرستان بستک و بخش کوخرد)، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
  • الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد.
  • محمدیان، کوخردی، محمد (کوخرد سرزمین شاعران) ۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.۵ میلادی.
  • محمدیان، کوخری، محمد، “ (به یاد کوخرد) “، ج۱. ج۲. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی Mohammed Kookherdi Mohammadyan (2003), Beyade Kookherd, third edition 
 
 نخیل جعفرآباد ـ کوخرد
 
با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد بیشتر آشنا شوید»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
SHERENO.35.jpgMohMad.1.jpgBeyad.2.jpgSHERENO.37.jpg Ketab kukherd sarzamin shaeran1.jpg  

Ketab kukherd sarzamin shaeran.jpgKetab parandegan kukherd.jpgR.ARU.15.jpgKetab sarzamin shaeran.jpg 

 منبع:awayeseebah 

منبع : آوای سيبه 

*پژوهش و تحقيق استاد:محمدمحمدیان کوخردی      

  استاد محمدیان را در کنار پروفسور M.M.Bigani رئيس دانشگاه

پزشكى بمبئى و رئيس هيئت مديره بيمارستان بريدج كندى بمبئى  

باکمال تشکر از دکتر لطیفه جهت ارسال عکس 

 

حاجی محمد صالح مباشر ـ کوخردى

حاجی محمد صالح مباشر

  • حاج محمد صالح مباشر فرزند محمود (۱۳۵۱ـ۱۲۵۰) در « دورهٔ پهلوی» کدخدای روستای کوخرد (مرکز بخش کوخرد) واقع در بخش کوخرد شهرستان بستک استان هرمزگان ایران بود. نام کامل وی: (حاجی محمد صالح محمود عبدالله حسین محمود. مباشر).

 

 
حاجی محمد صالح مباشر کوخردى
 
زندگی
  • «حاجی محمد صالح مباشر» بین سال‌های ((۱۲۵۱ـ۱۲۵۰) خورشیدی در روستای کوخرد (مرکز بخش کوخرد) دیده به جهان گشودند و تعالیم دینی خودرا در مکتب خانه‌های کوخرد فرا گرفتند و صاحب قلم نسخی و نویسنده مرموقی درآمدند (نویسندهٔ چیره‌دستی بودند). وی درلیست خوانین بستک به همراه محمد هادی پدر «یوسف محمدهادی» اسمش به عنوان ریش سفید کوخرد ثبت بوده. چهار بار ازدواج کرده و خانوادهٔ «صالحی» و «دهدار» از نوادگان پسری او هستند در کوخرد، نوه‌های دیگری در شهر (خُبَر) در عربستان سعودی و شارجه در امارات متحده عربی هم دارد. وی یکی از بازرگانان معروف کوخرد بود و همچنین صاحب قلم نسخی (۱)بود. حاج محمد صالح مباشر در دوران حکومت پهلوی، مباشر (کدخدا) بود.

 

 
قلم کوپی و دوات (مـُرَکَب) مباشر با این ادوات سند املاک می‌نوشت
.
  • «محمد صالح مباشر» با (مُرَکبّ) و یا دَوات (۲) و قَـلَم کُوپی (۳) (نوعی قلم که از چوب نِی ساخته شده بود) نامه می‌نوشت و گاهی اوقات هم با پَر مُرغ (ریش) کار نوشتن را انجام می‌داد. قلم‌های نی از درختی که بزبان محلی (کِـتُه) می‌گویند می‌تراشیدند، وی با دست خودشان این قلم‌ها را تهیه می‌کرد.

 

 
گاهی اوقات هم با پَر مُرغ (ریش) کار نوشتن را انجام می‌داد
 
  • مردم برای داد وستد و برای نوشتن نامه، سند (۴) و املاک به نزد او می‌رفتند و به قضاوت بین مردم معروف بودند.

کدخدایی

  • «حاجی محمد صالح مباشر» (کدخدا(۵). مردم در اثر اعتماد واحترام واعتقاد به حق گویی و صداقت ایشان به نزدش می‌رفتند واختلاف بین آنان در خانهٔ ایشان حل و فصل می‌شد. با وجود حاج محمد صالح (کدخدا) مردم به مراکز دولتی و به پاسگاههای ژاندارمری کمتر احساس نیاز می‌کردند، و تمام مشکلات در خانه کدخدا حل و فصل می‌شد.

کشاورزی و تجارت

  • «کدخدا» مالک کشتزارهای گسترده‌ای بود، این اراضی به وسیله «چاه چرخ گاوی» (۶) (گاو و گوچه به لهجهٔ محلی) آبیاری می‌شده‌است. آثار چاه کدخدا حاجی محمد صالح مباشر تا زمانی که من به خاطر دارم هم وجود داشته‌است. این چاه در جنوب «کُور اَرمَنی» (۷) قرار داشت.

 

 
کُور أرمنی کوخرد هرمزگان
 
  • «چاه چرخ گاوی» وزمین جوکار (مباشر) در نزدیکی «کُور اَرمَنی» و نرسیده به درخت کهنسال کوخرد گِز پُرُو (۸) به و در جنوب شرقی «جاخَرمَن کِرِتُو Gah Kharman Keretoo» واقع بود و دشت جوکار آن تا «دشت پاراو» ادامه داشت، و در دشت وسیع آن جو و گندم و محصولات پاییزی و تابستانی وشتوی می‌کاشتند.

گِز پُرُو در جنوب کوخرد ـ هرمزگان

 
  • درآن زمان ۳۰ حلقه از این نوع چاه‌ها «چاه چرخ گاوی» (گاو و گوچه) در کوخرد دایر بوده‌است و به وسیلهٔ چرخ گاوی از آنها بهره‌برداری می‌شده‌است و از آب شیرین آنها سبزیجات زیادی به دست می‌آمده‌است واین منطقهٔ گرمسیری بدشتی سرسبز تبدیل می کرده است، چناکه شاعر می‌گوید:

 
چاه چرخ گاوی (گاو و گوچه)
 
چاه عالی با سه بند از گاو نر  ***  می‌کشیدند آب زلال، چون شکر
 
  • به گفتار شاعر بزرگ و معاصر کوخرد «ملای اربابی» (۹) در آن زمان به کوخرد: بغداد گرمسیر(۱۰) فارس می‌گفتند.
  • هنوز در زیر ده (جنوب کوخرد) آثاری از این گونه چاه‌ها به چشم می‌خورد و چاه مذکور به نام چاه محمد صالح مباشر معروف بوده‌است. زمین‌های مذکور از طرف جنوب دهستان کوخرد واقع بود.
  • در زمان قدیم کار و کاسبی مردم محل از «چاه آب» و «چارواداری» بود و تنها شمار اندکی از مردم دکان خرده فروشی داشتند. از جمله این دکان داران: «حاجی محمد صالح مباشر»، «عبدالرحیم شرف الدین»، «احمد گرگ»، «حاج یوسف جعفر»، «حاجی احمد عبدرحیم» و «حاجی محمد عبدالجلیل» بودند.

وفات

  • «حاجی محمد صالح مباشر» در حدود ۱۰۱ سال عمر آورد و در سال ۱۳۵۱ یا ۱۳۵۲ خورشیدی در کوخرد درگذشت و در جوار بقعهٔ موصوف به (دوگنبدان کوخرد) به خاک سپرده شدند، قبر ایشان تقریبا در ضلع شمال شرقی مقبرهٔ دوگنبدان قرار دارد.

اطلاعات بیشتر در بارهٔ مباشر

  • این قسمت توسط شعیب دهدار .. نوهٔ حاج محمد صالح مباشر افزوده شده است.

جناب شعیب دهدار چنین می‌فرماید:

دهدار چنین می‌فرماید:

 

  • من:به تاریخ خیلی علاقه دارم مخصوصاً تاریخ کوخرد و منطقه، وبلاگ «آوای سیبه» را همیشه دنبال می‌کنم. ومطالبی که شما (استاد محمدیان) در وبلاگ پست می‌کنید با دقت مطالعه می‌کنم. «حاجی محمد صالح مباشر» یکی از رجال سیاسی کوخرد بوده؛ ولی با این وجود دین را فدای سیاست نمی‌کرده.
  • قرآن خوان بسیار ماهری بوده.. دام پروری می‌کرده کشاورزی داشته و بعدها تجارت هم می‌کرده. «محمد صالح مباشر» درلیست خوانین بستک به همراه محمد هادی پدر یوسف محمد هادی نامش به عنوان ریش سفید کوخرد ثبت بوده است؛ و هر بار که خوانین برای کاری یا مشکلی به کوخرد می‌آمدند از مباشر مشورت میگرفتن حتی زمانی که ایشان در سمت کدخدا نبودند. از زندگی شخصی ایشان که بگویم... کدخدا چهار بار ازدواج کرده‌اند و خانواده‌های صالحی و دهدار از نوادگان پسری ایشان هستند؛ و مرحوم معروف کوخردی شاعر کوخرد از نوهٔ دختری ایشان است. در زمان کدخدایی او رابطه خیلی نزدیکی با قاضی کوخرد داشته و همیشه در مسائل و مشکلات ده با همدیگر مشورت میکردن. کدخدا گر چه نوعی مباشر خان و نماینده دولت در کوخرد بوده ولی با این وجود از اجرای بعضی دستورات خوانین که مایه آرامش مردم را برهم می‌زده سر باز می‌زدند؛ که این اختلافات حتی باعث شده که یکبار در زندان خان بستک زندانی شود که با وساطت بزرگان کوخرد ایشان را رها می‌کنند. کدخدا خط بسیار خوبی داشته‌اند. به نوعی می‌شود گفت که در نوشتن خط سیاقی از مهارت شگرفی برخوردار بودند. خط سیاقی خطی منحصر به دورهٔ قاجار است که بیشتر در محاسبات دیون و تجارت بکار گرفته می‌شده و در حسابداری ان از نوعی اشکال و صور استفاده می‌شده که بنظر می‌رسد که کدخدا در بکار گرفتن این نوع خط و حسابات بسیار توانمند بودند. از پدرم هم شنیدم که روزی در مورد سندی از نوشته‌هایش کنجکاو شدن ولی نتوانستم ان را بخوانن، گفتن پدر بزرگ این چه خطیست؟ کدخدا هم گفتن پسرم تو نمی‌توانی این خط را بخوانی این خط ملیواریست؛ که این خود نشان می‌دهد که کدخدا به ریشه‌هایی از خط سیاقی و یا زبان ملیواری که در قسمت‌هایی از هند و بنگلادش رواج داشته آشنا بوده‌اند. نکتهٔ جالب در مورد ایشان این است که همیشه در موقع نوشتن خط یا سند، صفحهٔ کاغذ را بروی دست خود قرار می‌داده و از زیر دست یا میز استفاده نمی‌کرده است. اهل خط متوجه می‌شوند که خط نوشتن به این ترتیب چندان ساده نیست. اکثر سندهای تنظیم شده در آن زمان به خط کدخدا بوده؛ که خیلی از آنها هم اکنون موجود است؛ و به ان استناد می‌شود و در نظام تخلفات زمین خواری و واگذاری زمینهای که بر روی آن طرفین ادعای مالکیت دارند سندهای تنظیم شدهٔ کدخدا بسیار معتبر است. با وجودی که ایشان هم کدخدا بوده و هم خطاط بودند و تقریباً بیشتر سندها رو خود مکتوب می‌کردند.
  • اما هرگز سندی را به میل خود و در جهت منافع شخصی خود نگاشته نکردند. داریی‌های ایشان گواه این موضوع می‌باشد؛ و این بخاطر زهد و تقوای والای ایشان بوده است. در زمان قحطی در منطقه، ایشان کدخدا بودند. گویند چنان قحطی بوده که مردم زمینهایشان را با سند و شاهد در نزد او مینوشتن و به او تقدیم میکردن و در عوض از او غلات و غذا میگرفتن. ان چنان‌که دخترش تعریف می‌کرد زن مرحوم: «اسماعیل جاوید» که می‌شود عمه پدرم معروف به عمه بانو. چندین بوقچه بزرگ پر از سندهای مردم بوده است. اما محمد صالح مباشر یک روز تمام ان سند زمین‌ها که مردم در قبال غلات و غذا به او داده بودن را آتش می‌زند و اعلام می‌کند که همهٔ زمین‌ها را دوباره حق خود آنان میداند و مالیکیتش در اختیار خودشان می‌باشد.
  • کدخدا در موقع وفات، به گفته پدرم بیش از صد و ده سال عمر داشته است. والله و اعلم. روحشان شاد و یادشان گرامی باد.
  • با تشکر فراوان از استاد محمد محمدیان که در جمع‌آوری زندگی نامهٔ بزرگان کوخرد و منطقه بسیار تلاش و کوشش می‌کنند.
  • باتشکرازجناب آقای شعیب دهدار

پی‌نوشت‌ها:

  • (۱) ـ نسخی: نسخه خطی: دَست‌نِوِشته یا نُسخه خَطی به کتاب‌ها و نوشته‌هایی می‌گویند که به‌وسیله گونه‌ای قلم و با دست نوشته شده باشد. دست‌نویسی در خاورزمین و بویژه ایران پیشینه‌ای بسیار کهن دارد. در روزگاران کهن فرمانروایان معمولاً در دربار خود دیوان نگارش (دبیرخانه) برپا می‌کردند تا نگارنده‌ها در آن به نوشتن دستنوشته‌ها یا رونویسی آنها بپردازند. پدید آوردن رونویس‌های نفیس‌تر از روی دست‌نویس‌های پیشین یکی از فعالیت‌های دلخواه درباریان پیشین یوده است. مفهوم دست‌نوشته را در بیشتر زبان‌های اروپایی با واژه لاتینی manuscript بیان می‌کنند که از دو واژه manu- (دست) و script (نوشته) تشکیل شده است.
  • (۲) ـ مُرَکبّ یا دَوات: مُرَکَّب مایعی حاوی رنگ‌دانه است که جهت رنگ‌آمیزی، رسّامی، طراحی یا خطاطی به‌وسیلهٔ قلم یا قلم‌مو به‌کار می‌رود. (دوات خوشنویسی) دوات از ابزارهای مهم خوشنویسی است. دوات خوشنویسی باید دهانهٔ گشاد و عمق کمی داشته باشد. دَوات، جوهَردان یا مُرَکَّب‌دان یک ظرف کوچک شیشه‌ای، سفالی یا مسوار است که برای نگه‌داشتن مرکب نوشتاری به‌کار می‌رود. نگارنده، نوک قلم یا قلم‌موی خود را در مرکب درون دوات می‌زند و سپس به نوشتن یا ترسیم می‌پردازد. جوهر دوات همچنین برای پر کردن خودنویس بکار می‌رود. دوات‌ها معمولاً دارای یک درپوش پیچشی یا لولایی هستند و گاه یک نمد جذب‌کننده نیز درون شیشه دوات قرار می‌دهند تا از نوک قلم چکه‌گیری کند.
  • (۳) ـ قلم کوپی: نوعی قلم که از چوب نی به لهجهٔ محلی کوخردی (کـِتُـه) گویند. این درخت گونه‌های باغی و کوهستانی بیابانی است.
  • (۴) ـ سند: (مدرک) تلفظ می‌شود /mædræk/ یا سند تلفظ می‌شود /sænæd/ عبارت است از اطلاعات ثبت شده، اعم از نوشتاری، دیداری، شنیداری که به وسیله اشخاص حقیقی یا حقوقی ایجاد شده و دارای ارزش نگهداری باشد.
  • (۵) ـ کدخدا Kadkhoda: دهبان: در گذشته مامور اداره روستا کدخدا یا دهبان نامیده می‌شد. امروزه کسیکه ازطرف شورای روستا مأمور می‌شود تا یک روستا را اداره و نگاهداری کند، دهیار می‌گویند.
  • (۶) ـ چاه چرخ گاوی: یا در گویش بومی کُوخِردی «گاو و گوچه» یکی از ابزار آبیاری ابتکاری و جالب است که سالیان دراز برای تأمین آب کشاورزی در جنوب ایران بویژه در بخش کوخرد شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان معمول بوده‌است، اهمیت این روش در آن است که با یک سیستم ساده نیروی محرک گاو را که در جهت افقی است در یک جهت عمودی که صرف بالا آوردن مشک سی لیتری آب از درون چاه می‌شود تبدیل می‌نماید. چاه چرخ گاوی یا (گاو و گوچه) همانطور که به گویش محلی آن را می‌نامند، ابتکاری بسیار شگفت انگیر وجالب از دوران پیشین در منطقه (بخش کوخرد) هرمزگان و به ویژه سیبه قدیم بوده‌است. این ابتکار تنها وسیلهٔ آن دوران برای تهیهٔ آب بوده‌است که بوسیلهٔ مردمان زحمت کش منطقه به وجود آمده بوده‌است. نیاز آب در این منطقهٔ گرمسیری مردم را وادار کرده بود که دست به چنین ابتکاری جالب بزنند و چاه‌های چرخ گاوی را ایجاد نمایند، در آن دوران تنها مصدر آب در منطقه به اضافهٔ آب قنات از چاه چرخ گاوی بوده‌است که این أخیر بوسیلهٔ نیروی گاو و گاویار آب از قهر چاه به بالا کشیده می‌شده‌است و مورد استفاده مردم وآبیاری باغ‌ها و محصولات کشاورزی قرار می گرفته است. در حال حاضر این روش و این ابتکار جالب آبیاری به گوشهٔ فراموشی سپرده شده‌است، و شاید به کلی نابود وناپدید گردیده‌است، وموتورهای برقی و پمپ آب جای آنها هارا گرفته‌است، منتهی در بعضی جاها آثاری از آن برجای مانده‌است که بصورت مخروبه ومتروکه دیده می‌شود، وجود آثار این ابتکار جالب و این روش آبیاری در منطقه کوخرد، امروزه یکی از آثارهای باستانی منطقه کوخرد به شمار می‌آید، ودر فرهنگ مردم منطقه نقش مهمی دارد.
  • (۷) ـ کُور اَرمَنی: درختی کهنسال در جنوب دهستان کوخرد، گویند در دوران سیبهٔ کهن گروهی « اَرمَنی» زیر این درخت زرگری می‌کردند (این ارمنی‌ها طلا ساز بودند):

 

کُوِر أَرمَنی جاتِن زیر دِه   ***   هرکه کوخردین حَتماً تُو أُشدِدهِ
همه مون باخبَرُم مُر تیتِرش  ***   وأَفَهمُم که تو خیلی سِنّ أُتِه
تو میراث زمون ارمنی اِش  ***   الحمدالله که هَنوزا باقی اِش

 

«شعراز:بیقرار کوخردی»

  • (۸) ـ گِز پُرُو gez e peroo: مشهورترین و کهنسال ترین درخت در دهستان کوخرد بود که بارها کشاورزان دیم کار و عابرانی که به سوی پشت «رودخانه مهران» به «جابر»، «باغ زرد»، «موه مهمد»، «کل کادی» و «موه‌شیخیا» و ... می‌رفتند و یا از آنجا بر می‌گشتند، در سایهٔ آن خستگی راه را از تن خود به در می‌کردند. این درخت بارها و بارها سایبانی بوده برای کشاورزانی که در اطرافش جو و گندم درو می‌کردند و برای صرف غذا سفرهٔ خویش را در سایهٔ آن پهن می‌کردند. تا جایی که اهالی به یاد دارند، هنگامی که عابران گرفتار باد و باران شدید می‌شدند، تنهٔ تو خالی «گز پرو» سر پناهی بود که کودکان معصومی را از گزند باد و باران دور نگه می‌داشت و اکنون همان کودکان دیروز که سالیانی از عمر خویش را سپری کرده‌اند، به دیدار این درخت نقش بر زمین شده می‌آیند و خاطرات آن روزها را برای جوانان امروز تعریف می‌کنند و برای آن افسوس می‌خورند.
  • آقای عبدالخالق فرخزاد شاعر خوش ذوق کوخرد در زمان سر سبزی «گز پرو»، این را شعری سروده‌است:

 

یادگاریش از زمان‌های کهن ***  ای «گِزِ پرو» بگو با مو سخن
استوارش سربلند و ماندگار  *** تا که دنیا هِن تو هم بِش پایدار

 

  • (۹) ـ ملای اربابی: محمد بن عبدالرحیم اربابی، یکی از شاعران شیرین طبع و عارف پارسای (کوخِردی) در بخش کوخرد بود، متخلص به «ملای ارباب».
  • (۱۰) ـ گرمسیر: [ گَ ] (اِ مرکب) زمینی که بالخاصة بسیار گرم باشد. مقابل سردسیر. منطقهٔ گرم. جائی که آب و هوای آن در زمستان سرد نیست، و بعضی از وی گرمسیر است و بعضی سردسیر. هرچه به دریا نزدیک است گرمسیر است و هرچه به بیابان نزدیک است سردسیر است.

(تاریخ بیهقی چ ادیب ص ۴۷۶).).

*پژوهش و تحقيق:محمدمحمدیان کوخردی

 

جستارهای وابسته

 

منابع

  • محمدیان، کوخردی، محمد، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
  • محمدیان، کوخردی، محمد (کوخرد سرزمین شاعران) ۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.۵ میلادی.
  • الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد.
  • محمدیان، کوخری، محمد، “ (به یاد کوخرد) “، ج۱. ج۲. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی Mohammed Kookherdi Mohammadyan (2003), Beyade Kookherd, third edition: Dubai
  • نگاره از: محمد محمدیان 
«با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد بیشتر آشنا شوید» 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
SHERENO.35.jpgMohMad.1.jpgBeyad.2.jpgSHERENO.37.jpg Ketab kukherd sarzamin shaeran1.jpg  

Ketab kukherd sarzamin shaeran.jpgKetab parandegan kukherd.jpgR.ARU.15.jpgKetab sarzamin shaeran.jpg 

 منبع:awayeseebah

منبعآوای سيبه      

*پژوهش و تحقيق استاد:محمدمحمدیان کوخردی  

استاد محمدیان را در کنار پروفسور M.M.Bigani رئيس دانشگاه

پزشكى بمبئى و رئيس هيئت مديره بيمارستان بريدج كندى بمبئى  

باکمال تشکر از دکتر لطیفه جهت ارسال عکس 

شیخ محمد شریف آرمات کوخردی

شیخ محمد شریف آرمات کوخردی

شناخت زادگاه، زادبوم و سرفرازان دیار بر ما واجب است

 

چَندْ رُوزیْ گَرچـِه بَاغیْ بَاصَفاْ   می شَوَد آخِر خَزان آرَد جَفاْ
گُل شَوَد پُژمردَه وخَار آوَرَدْ   غُصَه‌های تازَه بَربار آوَرَدْ
آن خُداوَندی کِه اُو هَستْ کِردِگارْ   مَالِک اَلمُلک اَستْ، وصَاحَب اَِختیَارْ
حُکم حُکم اُوستْ و اُو فَرمَان رَواستْ   بَندِگان مَحکُومْ، چُون حَاکِم خُداستْ
رَسم دُنیای دَنی هَستْ این چنینْ   گَه کُنَد شادَت، گَهی سازَد غَمینْ

شیخ  محمدشریف ارمات 

وخد شـریف آرمات

دانشمند کودکیهای ما

دانشمند كوخرد

  • شیخ محمد شریف آرمات (..... _۱۳۸۵) خورشیدی، از بزرگان کوخرد و یکی از دانشمندان در (بخشکوخردشهرستان بستکدر غرب استان هرمزگاندر جنوب ایران بود. نام کامل وی: (شیخ محمدشریفشیخ عبدالرحیم شیخ محمد آرمات)، نوشتن زندگی‌نامهٔ افراد سرشناس کوخرد برما واجب است. زنده یاد به سال ۱۳۸۵ خورشیدی دار فانی را وداع گفتند.

 

  • وی از (دانشمندان کودکیهای) ما بود که یادش را گرامی می‌داریم، وبه نام کوخرد و کوخردی، به نامش افتخار می‌کنیم. او از همین دیار بود. دلبستگی‌هایش همین جابود. در خانه‌ای در همین دیار به دنیا آمده بود. گرچه جسد خاکی وی از چشم ما پنهان شده‌است، أما روح پاکش ونام نیکش در این حوالی وگوشه وکنار کوخردخیمه زده‌است.... بحق.. نیکوکاران هرگز نمی‌میرند، چون نام نیکشان همیشه و همه جا، جاودان خواهد ماند، «شیخ اجل سعدی» شاعر و فیلسوف پر آوازهٔ شیرازرحمة الله علیه می‌فرماید:

 

سعدیا مرد نکو نام نمی‌رد هرگز  ***  مُرده آنست که نامش به نکویی نبرند
  • معرفی بزرگان ونیاکان، و دانشوران و فرهنگ این دیار به دیگران واجب است، من آن را یک واجب ملی می‌پندارم... أمیدوارم که بتوانم این بار سترگ وأمانت گران بهاء که بردوش کشیده أم، و با محملی پر از آرزو، وأندیشه أی نیک، به فرهنگ دوستان و فرهنگپروران راستین، و أهل قلم برسانم. گرچه بار دشواری است، أما با وجود أشخاص مخلصی در دیار ما که الحمدالله کم نیستند، کدورت‌ها رفع خواهد شد، ونویدی جدید به ما خواهید بخشید. نویدهای زندگی جاویدان به یاد نام همین بزرگان کوی ما، در مثل گویند: اگر از کوی بزرگان عبور کردید می‌توانید جای پای آنان قدم بگذارید، ودر محملی پر از نور فرو روید.... بگذارید ما هم در اندیشه بزرگان گامی برداریم، و در کوی آنان قدمی بگذاریم، شاید از برکت این برزگان شامل حال ما شود، وطریق به سوی منزل جانان، ومحفل دوستان، با ندای که (بر بندید محملها) راه را طی نمائیم و به منزلگه جانان برسیم:

 

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هردم  ***  جرس فریاد می‌دارد که بر بندید محملها

دانشمند کودکیهای ما

سالها پیش در زمان کودکی در محلهٔ ما پیرمردی بود که وقار و طمأنینه عجیبی داشت ٬اغلب اوقات آرام و خونسرد و بعضی وقتها هم لبخندی بر لب داشت ٬لباس سفیدی شبیه لباس بلوچی می‌پوشید البته کمی کوتاهتر و با یک جلیقه سیاه رنگ و شالی بر سر٬ که بعدها فهمیدیم این هم لباس بومی و محلی ماستو جزئی از فرهنگ فراموش شده دیار ما أست، همچون عبا ٬وغیره.

القول الفصل

هر وقت مردم راجع به «روز» و «ماه» و «سال» و «وضعیت آب و هوا» سوالی داشتند به سراغ او می‌رفتند. خلاصه هر وقت در مسجد او راجع به این مسائل نظر می‌داد همه نظرش را قبول داشتند، از نظر ما که کم سن و سال بودیم او دانشمند محله و روستا بود و همیشه برای ما قابل احترام، و تقدیر ونکوهش بود. ایشان به حق مرَدی دانشمند بودند، من در سالهای اخیر که بهکوخرمی‌آمدم با ایشان می‌نشستم و خیلی از اخبار گذشته کوخرد و «مهیون» و سال ایام ومواسم کاشت وبرداشت جو و گندمو مواقع طالع وباران، وفصول سال وباد وابر وباران وبهار، از ایشان پرسیده‌ام و چیزهای زیاد ومفید از این بزرگوار یاد گرفته‌ام. بسیاری از تاریخ گذشتگان کوخرد و (سیبه کهن) از سینهٔ وی بیرون کشیدم و به تدوین آن پرداختم. ایشان مردی دانا وفهیم بودند، و واقعا نسبت به روستای ما شخص دانشمندی بودند. متأسفانه ما قدر بزرگان مان نمی‌دانیم، أما بعد از اینکه مارا وداع می‌گویند واز میان ما می‌روند، آن وقت افسوس می‌خوریم.

 

از کوی خرابات یکی میر نشد  ***   از مُردَن آدمی زمین سیر نشد
گفتم که به پیری برسم توبه کنم ***   بسیار جوان مُرد، و یکی پیر نشد
  • زنده یاد در روز شنبه ۲۹ /۷/ ۱۳۸۵ خورشیدی این دار فانی را به درود گفتند، وباحزن واندوه وتشییع دوست داران وهم شهریانش در جوار بقعهٔ موصوف به (دوگنبدان کوخرد) به خاک سپرده شدند.

 

 

اين كهننه جهان به کس این نماند باقی ***  رفتند، و رویم، ودیگر آیند و روند
  • روحش شاد، اندیشه أش پویا، ونامش جاودان باد.

 

بود آدم از بوتهٔ خاک را  *** زخاکی که بود طاهر پاک را
بسی تیر و دی ماه، و اردیبهشت ***  بیاید که ما خاک باشیم و خشت

جستارهای وابسته

منابع

  • محمدیان، کوخردی، محمد، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
  • محمدیان، کوخردی، محمد ( کوخرد سرزمین شاعران) ۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.۵ میلادی.
  • الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد.
  •  

    • محمدیان، کوخری، محمد ، “ (به یاد کوخرد) “، ج1. ج2. چاپ اول، دبی: سال انتشار 2003 میلادی Mohammed Kookherdi Mohammadyan (2003), Beyade Kookherd, third edition : Dubai
     
    با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد بیشتر آشنا شوید»
     
    SHERENO.35.jpgMohMad.1.jpgBeyad.2.jpgSHERENO.37.jpg Ketab kukherd sarzamin shaeran1.jpg  

    Ketab kukherd sarzamin shaeran.jpgKetab parandegan kukherd.jpgR.ARU.15.jpgKetab sarzamin shaeran.jpg 

     منبع:awayeseebah 

  • منبع : وبلاگ آوای سيبه   

  • *پژوهش و تحقيق استاد:محمدمحمدیان کوخردی   

    استاد محمدیان را در کنار پروفسور M.M.Bigani رئيس دانشگاه 

    پزشكى بمبئى و رئيس هيئت مديره بيمارستان بريدج كندى بمبئى   

     

     

    باکمال تشکر از دکتر لطیفه جهت ارسال عکس  

کنار سیاه روستایی با اصالتی کوخردی

روستای کنار سیاه

روستایی با اصالتی کوخردی

  • ویرانی سیبه توسط صادق خان وحسن خان و پراکندشدن مردم آن دیار به چهار گوشهٔ دنیا  
{بردیار سیبه اگر بگذری ای باد سحر *** نامهٔ اهل کوخرد را به صادق خان ببر}

 

  • پس از حملهٔ صادق خان به سیبه (کوخرد) وتسخیر قلعهٔ سیبه (۱) توسط نیروهای صادق خان، وخرابی سیبه وقتی خبر اشغال قلعه سیبه به تفنگداران ومردمی که در قلعهٔ توصیله (۲) در در گری زامردان (۳) در کوه ناخ (۴) پناه گرفته بودند رسید، آنها براکنده شدند وهر گروهی رو به جایی گذاشتند وحتی بعضی از آنها به مسقط و عمان و زنگبار و هند رفتند. گروهی از این مردم بی خانمان به جایی در بیخهٔ فرامرزان می‌رسند که اکنون (کنار سیاه) نام دارد، روستای کنار سیاه توسط کوخردی‌های مهاجر تأسیس وبنیانگذاری شده است.  

قلعهٔ سیبه ــ کوخرد 
 
قصهٔ اهل سیبه بشنو از سر صدق   چون شنیدی زرهٔ لطف بر ایشان بنگر
خبرت هست کزین ظالم شُوم صادق خان   نیست یک حی ز سیبه که نشد زیر وزبر

 

 روستای کنار سیاه  
 روستای کنار سیاه ــ کمشک 

 

 
ساکنین روستای کنار سیاه
  • ساکنین این روستا از «اصل کوخردی» هستند که در زمانی بسیار دور از کوخرد مهاجرت کرده‌اند و در این روستا «کنار سیاه» سکونت گزیده‌اند. روایت است که مردمان کنار سیاه در دوران سیبه به این منطقه مهاجرت کرده‌اند، مهاجرت این قوم به این مکان بعد از ویرانیشهرسیبه صورت گرفته‌است.   

  • http://fa.wikipedia.org/wiki/شهر_سیبه

به روایت کتاب: بستک در گذرگاه تاریخ

  • آن زمان مرکز بلاد یا منطقه روستای کوخرد بود (*) ـ، که در آن دوره افرادی بنام حاکم زندگی می‌کردند، قلعه وقشون هم داشتند واز مردمان فقیر هفتاد یا هشتاد روستای توابع باج وخراج می‌گرفتند واز این راه امرار معاش می‌کردند، نخلستانهای اطراف بستک وزمینهای کشت دیم به کوخردی‌ها تعلق داشت ـ حالا چگونه آن را کاشته بودند یا خریده بودند اطلاع ندارم، هرسال یکبار از کوخرد افرادی به بستک می‌آمدند ودرختان ثمردار را غرص (خرص) می‌کردند. رئیس عبدالله حاکم بستک هم با کوخردی‌ها مخالفتی نداشت ومطیع حاکم کوخرد بود. (منبع: کتاب بستک در گذرگاه تاریخ) ـ (صفحهٔ: (۱۵).
  • هنوز از ورود حسن خان به بستک یک سال نگذشته بود که تعدادی بنمایندگی از طرف حاکم کوخرد به بستک آمدند تا درختهای خرما غرص (خرص) نمایند. البته از تحولاتی که در بستک بوجود آمده بود اطلاع داشتند، به همین خاطر مقداری هدایا باخود همراه آورده بودند تا به حسن خان بدهند، اما حسن خان از گرفتن هدایا امتناع ورزید ودستور داد از همان راهی که آمده‌اند بازگردید و حاکمتان هم بگویید، دوران رئیس عبدالله به پایان رسیده ودیگر ما خودمان مالک زمین ودرختهایمان هستیم. حاکم کوخرد از جواب حسن خان آشفته شد و وی را ناسزا گفت، یکی از حاضرین که باحاکم کوخرد کینهٔ دیرینه‌ای داشت و دروناً از او متنفر بود، شبانه خود را به بستک رسانید وموضوع را به حسن خان گزارش داد، چند روز بعد سربازان حسن خان به قلعهٔ کوخرد شبیخون زدند وآن را تسخیر نمودند، وحاکم کوخرد را نیز به قتل رساندند. ویکی از نمایندگان حسن خان در آنجا مستقر گردید. . (منبع: کتاب بستک در گذرگاه تاریخ) ـ (صفحهٔ: (۲۵).
  • بعد از کوخرد دومین مرکز ـ روستای ایلود بود که مرکز منطقهٔ گوده بود وحاکم وقلعه داشت، واز بهترین درختان خرما وآب چشمه روان برخوردار بود. حسن خان آنجا را نیز به زور اسلحه وجنگ وکشتار تسخیر نمود وبه قلمرو خود اضافه کرد.
  • در همین حال خبر رسید که تعدادی از وابستگان حاکم کوخرد در روستای چاه مسلم جمع شده‌اند و برعلیه حسن خان طرح ریزی می‌کنند، حسن خان با یک حملهٔ برق آسا چاه مسلم را محاصره نمود وهفده نفر از بزرگان کوخرد که در آن ده سکونت داشتند به قتل رسایند. (منبع: کتاب بستک در گذرگاه تاریخ) ـ (صفحهٔ: (۲۶).
  • به روایتی دیگر: زمانی که مرکز حکومت منطقه در کوخرد قرارا داشته است، جای شهر بستک محل بسیار مناسبی برای کشتزار بوده وچون کوخردی‌ها در آن به سد وبند نمودن زمین ودایر کردن باغات نخل پرداخته بودند، این محل را بست می‌نامیدند که بعدها به بستک تعییر نام یافت. وچون اینکه ابتداء بست به معنی پناهگاه یا باغ وبستان بوده صحیح تر بنظر می‌رسد.(منبع: کتاب بستک در گذرگاه تاریخ) ـ (صفحهٔ: (۶۲). 
سلام ای قلعه سیبه وآماج  *** که صادق خان برد آن را بتاراج

 

  • کوخردی‌ها به هرجا که رفته‌اند یادگارهای شیرینی از خود بیادگار گذاشته‌اند، چنانکه در این عجاله بیان می‌کنیم: (یرد کوخردی) شهرستان پارسیان کوخردی‌ها بنیانگذاری کرده‌اند، (روستای کنار سیاه) فرامرزان اصالتاً کوخردی هستند، (محله کوخردی) در شارجه، وکذلک کوخردی‌ها به هند و زنگبار نیز رسیده‌اند، یکی از این افراد وقتی سوار کشتی می‌شود از بس نکران وغمکین بود از ظلم که از طرف حکومت مرکزی به مردم سیبه رسیده بود این بیت شعر را می‌سراید:  
گهی که با برخن کشتی نهادم   تمام خویش وقوم آمد بیادم
زدست جور از حکام ظالم   که حالا رو به هندوستان نهادم

 

  • همچنین کوخردی‌ها در مسقط و عمان سکونت گذیده‌اند، چنانکه در قلهٔ جلالی (۵) در مسقط (۶) نگهبان قلعه بودند، وازمناطق گسترده عمانات دفاع می‌کردند. گروهی از این مردمان خانمان از دست رفته بر دریا سوار می‌شوند و روی به‌طرف عمانات می‌کنند، بعد از مدتی عده‌ای از آن مردمی که به عمان رسیده بودند در «قلعه جلالی» به کار گماشته می‌شوند و گروهی به شغل نگهبانی وپارسبانی وحفاظت از منطقه کار می‌کنند. بعد از مدتی که در قلعه جلالی کار می‌کنند وزندگی آرامی بدست می‌آورند ودر کنار خانوادهاشان آسایش می‌یابند. این خبر به آن سوی دریا می‌رسد وبه گوش بازماندگانی که هنوز در سیبه بودند می‌رسد. با شنیدن این خبر یکی آنان این بیت شعر را می‌سراید:  
وطن که ناخوش است تاکی نشینم   روم تا روی بدمیلان نبینم
روم در مسقط و برج جلالی   مواجب گیرم و بی غم نشینم

 

یرد کوخردی ـ گاوبندی (پارسیان)

 

روستای یرد کوخردی یرد کوخردی ـ گاوبندی (پارسیان) 
 
 

ساکنین روستای یرد کوخردی

  • ساکنین این روستا در زمان خیلی دور از کوخرد «سیبه» مهاجرت کرده‌اند و در شهر پارسیان(گاوبندی) سکنا شده‌اند. همچنان با مهاجرت گروه دیگر از کوخردیان که در آن دوران از کوخرد (سیبه) مهاجرت کرده بودند و در منطقه فرامرزان و در روستایی بنام کنار سیاه در منطقه فرامرزان ساکن شده‌اند. هجرت این دو گروه از کوخرد به این مناطق بعلت خرابی سیبه بوده در ایام شورش و حمله صادق خان به این منطقه و اشغال وخرابی سیبه از جانب قوای مهاجم صادق خان، و همچنین گروه دیگر نیز از کوخردیان «سیبه» به عمان و زنگبار و مومبای (بمبئی) مهاجرت کرده‌اند بعد از خرابی سیبه در آن دوران، بنا براین نام این مناطق بنام محلهٔ اصلی خودشان نامگذاری کرده‌اند. در عمان و زنگبار از نوه‌های کوخردیان مهاجر باقی هستند.شهرسیبه (کوخرد) یکی از شهرهای باستانی شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان درجنوب ایران واقع شده‌است. این شهر تاریخی (ساسانی) در بخش کوخرد واقع می‌باشد. بخشی از این شهر تاریخی در حال حاضر زیر دهستان کنونی «کوخرد» مدفون است و روی بخش دیگری از آن گورستان، دهستان کوخرد  در (بخش كوخرد) قرار گرفته است. باستان‌شناسان از آن به عنوان شهر فراموش شده ساسانیان یاد می‌کنند، وسعت شهر باستانی سیبه از جانب باستان‌شناسان به ۴۰ هکتار تخمین شده است.
  • هرچند مردم رفتند وآمدند بازهم کوخرد، کوخرد ماند، وهرگز نام کوخرد محو نشد و نخواهد شد، آدمها می‌روند اما وطن می‌ماند، بارها کوخرد توسط آبهای سیل آسا ویران شده است أما نام کوخرد جاودان مانده است ومردم کوخرد دوباره آن ویرانه‌ها را با همت بلند و اراده پولادین خود کوخرد را از نو ساخته‌اند ونام کوخرد جاودانه مانده است.  

شهر کوخرد در شب 
 

پی‌نوشت‌ها:

  • (۲) ـ قلعهٔ توصیله: یکی از قلعه‌های سه‌گانه و تاریخی کوخرد واقع در بخش کوخرد و درغرب استان هرمزگانایران است. پیشینیان کوخرد یعنی منطقه تاریخی سیبه در نگهداری و نگهبانی از جان و مال و چاه‌ها و نخلستان‌ها و کشتزارهای خود که محدوده زمینها از سمت مغرب: از لُرکش شروع می‌شود تا دشتهای پاراو و تنب بردومه، و از پشت رودخانه، از کاد ممدیتا بشکرو بوده، در دو رشته کوه‌های شمالی و جنوبی کوخرد قلعه‌هایی و استحکاماتی داشته‌اند که هنوز آثار آنها باقی مانده‌است دژی به نام قلعه توصیله در قله کوه پَرِ توصیله در گری زامرداندر کوه ناخ شمال کوخرد ساخته بودند.
  • (۳) ـ گری زامردان: . یک محوطه‌ای کاملاً شبه بسته‌است فقط یک راه خروج از آن وجود دارد که بنام «چَک چَربَه» معروف است، در محوطه گری زامردان در حدود ۱۰۰ بوته درخت کُنار وجود دارد، از بس این درختها بزرگ وشاخه‌هایش توی هم رفته‌است محوطه گری زامردان همیشه سایه بندان است. در سمت مشرق گری زامردان یک درخت سمری وجود دارد، زیر این درخت یک گورستان کوچکی وجود که شامل (۱۱) قبر است، آثار این گورستان وقبرها بوضوح دیده می‌شود، می‌گویند این قبرها تعلق به مردانی دارد که در زمان تسخیر شدن قلعه سیبه بدست صادق خان به گری زامردان پناه آورده بودند.
  • (۴) ـ کوه ناخ: رشته کوه بلندی است در شمال دهستان کوخرد در بخش کوخردشهرستان بستک در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران واقع شده‌است. این رشته‌کوه از رشتهٔ کوه لاورشروع می‌شود ودر أقصی غرب به کوه گچ می‌پیوندد. در پایه این رشته کوه بسیاری از دهستان‌ها و روستاهای آباد پرجمعیت واقع شده‌است. کوه ناخ از طرف شمال دهستان کوخردقرار دارد، فاصله دهستان تا «تپه ره» که اولین راه ورودی به کوه ناخ است دو کیلومتر بیشتر نیست، ازطرف «تَپه رَه» یک راه شنی وجود دارد که می‌توان باماشین بداخل تنب (تپه) رفت، پُشت پر دراخی که سَرگرد تنگه شُمو است ۲ خانوار سکنه دارند، یکی بنام (محمد محمود مَد کلانتر) و دیگری بنام (محمد عبدالکریم)، این ۲ خانوار ۸ نفر جمعیت دارد.
  • (*) ـ کتاب بستک در گذرگاه تاریخ نوشتهٔ: احمد سلامی بستکی، جاب سباهان بندر عباس، جابخانهٔ مصطفوی شیراز سال ۱۳۷۲ خورشیدی جلد دوم. (صفحه‌های: ۱۵ ـ ۲۵ ـ ۲۶ـ و ۶۲).
  • (۵) ـ قلهٔ جلالی: نام قلعه‌ای است در کشور پادشاهی عمان، قلعه جلالی (به عربیقلعة جلالی) دومین قلعه بعد از قلعه می‌رانی است، ویکی از مشهوترین قلعه‌های کشور پادشاهیعمان و از (نقاط دیدنی سلطنت عمان) است. این قلعه از سوی شمالی استان مسقط وبر فراز خلیج عمان واقع شده‌است. پرتغالی‌ها در سال ۱۵۸۷ میلادی بناء آن را اتمام نمودند. روایت است که بعد از خرابی سیبه در کوخرد، مردم کوخرد به چهار گوشه دنیا پراکنده می‌شوند و هرگروهی روی به جایی می‌کنند، گروهی از این مردمان خانمان از دست رفته بر دریا سوار می‌شوند و روی به‌طرف عمانات می‌کنند، بعد از مدتی عده‌ای از آن مردمی که به عمان رسیده بودند در «قلعه جلالی» به کار گماشته می‌شوند و گروهی به شغل نگهبانی وپارسبانی وحفاظت از منطقه کار می‌کنند. بعد از مدتی که در قلعه جلالی کار می‌کنند وزندگی آرامی بدست می‌آورند ودر کنار خانوادهاشان آسایش می‌یابند.
  • (*) ـ کتاب: تاریخ لنجه، نوشتهٔ: حسین علی احمد الوحیدی الخنجی، چاپ دوم، دبی: دارالأمة للنشر والتوزیع، ۱۹۸۸ میلادی. (صفحهٔ (۱۳۱ ـ ردیف ۲).

 

  

خيابان اصلى شهر کوخرد 

منابع   

  • محمدیان، کوخردی، محمد. «به یاد کوخرد» ج۲. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی..
  • الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد.
  • محمدیان، کوخردی، محمد، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
  • محمدیان، کوخردی، محمد (کوخرد سرزمین شاعران) ۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.۵ میلادی.
  • سلامی، بستکی، احمد. (بستک در گذرگاه تاریخ) ج۲ چاپ اول، ۱۳۷۲ خورشیدی.
  • الوحیدی الخنجی، حسین بن علی بن احمد، «تاریخ لنجه»، چاپ دوم، دبی: دارالأمة للنشر والتوزیع، ۱۹۸۸ میلادی.    

*پژوهش و تحقيق استاد:محمدمحمدیان کوخردی 

 استاد محمدیان را در کنار پروفسور M.M.Bigani رئيس دانشگاه

پزشكى بمبئى و رئيس هيئت مديره بيمارستان بريدج كندى بمبئى  

 

باکمال تشکر از دکتر لطیفه جهت ارسال عکس

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد بیشتر آشنا شوید» 
SHERENO.35.jpgMohMad.1.jpgBeyad.2.jpgSHERENO.37.jpg Ketab kukherd sarzamin shaeran1.jpg  

Ketab kukherd sarzamin shaeran.jpgKetab parandegan kukherd.jpgR.ARU.15.jpgKetab sarzamin shaeran.jpg 

 منبع:awayeseebah  

منبع وبلاگ آوای سيبه

بشناسید و برایش دعاء کنید

بشناسید و برایش دعاء کنید 

 

دل براین دنیای دون بستن خطاست   بی وفایی وجفاء از او رواست
رسم دنیای دنی هست این چنین   گه کند شادت ــ گهی سازد غمین

 

  • بسیاری از جوانان ونوجوانان کوخردی در سنین جوانی از این دار فانی رحلت کردند وبه جوار باری تعالی پیوستند، اما نام نیک وخوی مهربان شان در ذهن وحافظهٔ دوستان وخویشان شان به یادگار مانده است، تصویری که ما در اینجا قرار دادیم برای تشهیر نیست، هرگز ـ لا والله وحاشا! اما برای اینکه یاد این جوانان را گرامی بداریم وبرای شان دعاء کنیم... او از همین دیار بود. دلبستگی‌هایش همین جابود. در خانه‌ای کاه گِلی در همین دیار به دنیا آمده بود. خوی من و شما داشت. کودکی اش در همین کوچه‌ها گذشته بود. در همین دیار به مکتیخانه رفته بود، قرآن ـ کتاب: مبدا ومیعاد ـ نصیحت ـ و حافظ ـ ختم کرده بود ـ اولین دست خط نزد ملاسید عبدالله سید رضا یاد گرفته بود. سر أنجام در فاجعه‌ای بس غم انگیز و دلخراش در نزدیکی این دیار ـ از دنیا رحلت کرد.. پس به جاست اورا بشناسیم وبرایش دوعا کنیم.     

بشناسید و برایش دعاء کنید 

  

خدا رحمتش کند وجنت الفردوس نصیبش سازد ـ آمین 

 

لیک حکم از گردگار داور است   هرکه شد مأمور او فرمان براست
حکم، حکم اوست واو فرمان رواست   بندگان محکوم، چون حاکم خداست

 

یارب اجعلنا من الفردوس الاعلی . 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد بیشتر آشنا شوید» 
SHERENO.35.jpgMohMad.1.jpgBeyad.2.jpgSHERENO.37.jpg Ketab kukherd sarzamin shaeran1.jpg  

Ketab kukherd sarzamin shaeran.jpgKetab parandegan kukherd.jpgR.ARU.15.jpgKetab sarzamin shaeran.jpg 

 منبع:awayeseebah 

منبع وبلاگ آوای سيبه

جاهای تاریخی کوخرد که به زبان انگلیسی ترجمه شده است

جاهای تاریخی کوخرد

 

جاهای تاریخی کوخرد که به زبان انگلیسی ترجمه شده است :

دوگنبدان کوخرد 

 
دوگنبدان کوخرد Two domes of Kukherd  

حمام سیبه کوخرد 

 
حمام سیبه کوخرد Historical Bath of Siba 
 

تِـرِنُـه 

 
تـِرنـُه Terenah 
 

مسجد جامع قبلة ـ کوخرد 

مسجد جامع قبله

 
مسجد جامع قبله Qiblah Mosque 
قلعه سیبه کوخرد 
 
 
صورة معبرة عن قلعة سيبة
 
قلعه سیبه کوخرد Castle of Siba 
 

پاراو کوخرد 

 

 

 
پاراو کوخرد Koroky Paraw Kukherd 
 

 
قنات پاراو کوخرد Qanat Paraw Kukherd  

 

قلعه آماج کوخرد 

 
صورة معبرة عن قلعة آماج
 
قلعه آماج Castle of Aamaj 
 

قلعه توصیله کوخرد 

صورة معبرة عن قلعة توصيلة

 
قلعه توصیله کوخرد Castle Of Tawseelah Kukherd 
 

سد باستانی کوخرد (سد بز) 

صورة معبرة عن سد بز

 
سد تاریخی کوخرد The Historical Dam In Kukherd 
 
  
«با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد بیشتر آشنا شوید» 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
SHERENO.35.jpgMohMad.1.jpgBeyad.2.jpgSHERENO.37.jpg Ketab kukherd sarzamin shaeran1.jpg  

Ketab kukherd sarzamin shaeran.jpgKetab parandegan kukherd.jpgR.ARU.15.jpgKetab sarzamin shaeran.jpg 

منبع:awayeseebah

منبع وبلاگ آوای سيبه 

دكتر:حاجی جعفر پالاش

دكتر:حاجی جعفر پالاش

دکتر داروساز کوخرد 

دکتر داروساز کوخرد 

به بزرگان ديار قدر نهیم و ارج گزاریم

  • «حاجی جعفر پالاش» فرزند محمد (۱۳۴۱ ـ ۱۴۱۱) هجری قمری، نخستین دکتر داروسازروستای  کوخرد (مرکز بخش کوخر) در بخش کوخرد شهرستان بستک استان هرمزگانایران بود. نام کامل وی: (حاجی جعفر بن محمد بن جعفر بن محمد بن حاجی جعفر گپ بن محمد بن احمد آل جعفر پالاش).

دكتر:حاجی جعفر پالاش كوخردى
دكتر: حاجى جعفر پالاش كوخردى
زندگی
  • «حاجی جعفر» به سال ۱۳۴۱ هجری قمری در امارت شارجه یکی امارات هفت‌گانهٔ امارات متحده عربی دیده به جهان گشودند، تحصیلات علمی خودرا در مکتب خانهٔ شارجه فرا گرفتند و به علوم عربی و فارسی، و منقول و معقول آشنایی پیدا کردند.

کار وادامه تحصیل

  • «حاجی جعفر» در سّن پانزده سالگی همراه پدر بزرگوارش (حاجى محمد جعفر) مانند سایر مردم شارجه در پایگاه نیروی هوایی انگلیس که در آن زمان در امارت شارجه مستقر بودند و به «محطه» معروف بود، مشغول کار می‌شوند، دیری نمی‌گذرد که به زبان انگلیسیآشنایی کامل پیدا می‌کنند و به راحتی می‌توانند صحبت کنند.

دكتر:حاجی جعفر پالاش ـ كوخردى
 

مطالعه

  • ایشان به مطالعه علاقهٔ فراوانی داشتند و صاحب قلم نسخی بوده، نویسنده چیره‌دستی بودند. بعد از حدود دو سال كار در محطه ایشان به عنوان مترجم به کار گماشته می‌شوند. در حین شغل جدیدش با آقای دکتر روبرت ویلیام دکتر کلینیک (پایگاه هوایی انگلیس) آشنایی پیدا می‌کنند، آقای دکتر ویلیام  وقتی می‌بینند که ایشان جوانی هوشیار و باسواد هستند به وی پیشنهاد می‌کنند که تعلیم خود را تمام کنند.

اخذ مدرک داروسازی

  • «حاجی جعفر»  هم به نصیحت دکتر گوش می‌دهند و به تعلیم خود در آن پایگاه و زیر نظردکتر ویلیام ادامه می‌دهند و بعد سه سال تحصیل زبان انگلیسی خود را به پایان می‌رسانند و به مدرک دکتر داروساز نایل می‌گردند.

سفر به بحرین

  • «حاجی جعفر» پس از در یافت آن مدرک در داروخانهٔ محطه در پایگاه نیروی هوایی،زیر نظر دکتر ویلیام مدت چهار سال کارمی‌کنند و سپس در سال ۱۳۶۵ هـ. ق عازم بحرینمی‌شوند. در بحرین مدتی نزد خویشاوندانش می‌ماند.

دکتر داروساز عازم عربستان می‌شود

  • «حاجی جعفر» بعد از اینکه گذرنامه بحرینی می‌گیرند عازم عربستان سعودی می‌شوند. در عربستان سعودی در یکی از داروخانه های شهر « خُبـَر» به کار می‌پردازند. پس از مدتی از شهر خبر عازم شهر دمام می‌شوند و در شهر دمام با همكارى وشراكت شخصى از عربستان به نام «عَوَض» داروخانه‌ای را به نام (صيدلية عوض Awaz Pharmacy) به نام خودشان تأسیس می‌کنند. وی در هر سالی که به کوخرد می‌آمدند مقدار زیادی دارو همراه خودشان می‌آوردند و به طور رایگان بیماران را معالجه می‌کردند. ایشان اولین کسی از کوخرد هستند که به این مدرک بزرگ علمی (در آن زمان)  نائل شده‌اند و اولین دکتر داروساز در کوخرد هستند.

دكتر:حاجی جعفر پالاش ـ كوخردى
 

دکتر داروساز وبیماری سال ۱۳۸۵

 

  • در سال ۱۳۸۵ هجری قمری مرض (بیماری) واگیر مهلکی در شهرستان بستک وبخش‌ها وروستاهای توابع ومناطق گسترده‌ای از استان هرمزگان در بر گرفت، این بیماری بطور سریعی شیوع پیدا کرده بود وبطوری که از علایم آن بر میامد بیماری (وبا) بود مخصوصاً در مرحله اول بقدری شدید بوده‌است که در هزار نفری دویست وپنجاه نفر تلفات داده‌است. در جریان این بیماری خانمانسوز که در زمستان روی داد در هرخانه‌ای ۲ تا ۳ نفر مرده شده وتعداد مرده شده گان بقدری زیاد بوده که بر اثر نایابی پارچه سفید برای کفن دردهات دور دست مخصوصاً روستاهایی که در کوهستان واقع بوده به‌ناچار مردگان خودرا باگونی کفن نموده، دفن می‌کردند. در آن دوران در منطقه نه دکتر ونه درمانگاه ونه داروخانه وجود داشته‌است، وبعلت نبودن دارو وامکانات پزشکی در منطقه تعداد بسیار زیاد از مردم منطقه بهلاکت رسیدند. در این وضع ودر برابر این بیماری هولناک تنها راه نجات بیماران از خطر مرگ محقق دكتر حاجی جعفر پالاش بودند، ایشان با مجهود شخصی خود به یاری مردم منطقه شتافتند، وباتهیه نمودن دارو از داروخانه شخصی خود به یاری مردم رسیدند وجان بسیاری از مردم از این بیماری مهلک نجان دادند.
 
دكتر:حاجی جعفر پالاش ـ كوخردى
  • مردم منطقه تا امروز این فداکاری به یاد دارند وخودشان مدیون خدمات دکتر داروساز می‌دانند. (حاجی جعفر محمد جعفر پالاش) یک شخص عادی نبوده، ایشان نه فقط در کوخرد و در شهرستان بستک معروف بوده‌اند، بلکه در گوشه وکنار منطقه و بخشهایی از هرمزگان و همچنین در شرق عربستان و در  امارت شارجه فرد شناخته شده و مؤثری بوده‌اند. وی در منطقه و هرمزگان تا امروز شهرت فراوانی دارند وتا امروز مردم به خوبی از ایشان یاد می‌کنند وبرایش دوعا می‌کنند، ایشان خدمات شایانی به منطقه جنوب نموده‌اند مخصوصاً در زمانی که اصلاً کسی نه نام دکتر وحتی نام پرستار هم نمی‌دانسته‌اند در مناطق جنوب، ایشان با مجهود شخصی خودش وبطور رایگان به مردم جنوب کمک می‌کرده‌است، وی اولین فردی در منطقه هستند که این عمل انسانی را پیشه گرفته‌اند. ایشان باضافه در منطقه جنوب ایران همچنین در منطقه شرق عربستان و در امارات متحده عربی و مخصوصاً در امارت شارجه شهرت فراوانی دارند، وهنوز پیر مردهاى  دوران خودش وحتی نوجوانان از ایشان به خوبی یاد می‌کنند.

عكس از:حاجی جعفر پالاش ـ كوخردى
چاه چرخ گاوی (گاو و گوچه) جاه شنو لوز سال ۱۹۶۵ ميلادى 
  • « دكتر حاجی جعفر» در منطقه جنوب ایران مخصوصا بخش كوخرد وتوابع هزارها جان از خطر حتمی نجات داده‌اند، مخصوصاً در سال ۱۳۸۵ هجری قمری که بیماری خطرناکی (وبا) در منطقه شیوع شد. . اگر نه از فضل خدا و بعد از خدا هم از فضل این دکتر فرهیخته حاجی جعفر نبود امروزه اصلاً در منطقه بستک وجنوب کسی وجود نداشت و همه مرده بودند، درآن دوران اصلاً مناطق جنوب منطقه‌ای فراموش شدنی بوده، واصلاً می‌توان گفت که حتی در خود بستک هم هیچ دکتری ویا درمانگاهی وحتی داروخانه‌ای نیز وجود نداشته است، حاجی جعفرمالک یک داروخانهٔ برزگ در عربستان سعودی بودند ودر مدت این بیماری در منطقه بارها وبارها به عربستان سفر نمودند ودارو برای بیماران می‌آوردند ومردم را بطور رایگان معالجه می‌نمودند. وی همیشه و همیشه می‌گفتند که من وظیفه خودم دارم انجام می‌دهم وپاداشش هم از خدا می‌طلبم. همچنین چند حالات بیماری خطرناک در شارجه نیز معالجه کرده‌اند که بعضی از آن بیماران هنوز در قید حیات هستند، هر وقت صحبتی از حاجی جعفر پیش می‌آید این افراد جز یاد خوبی وفداکاری حاجی جعفر چیزی دیگر بر زبان نمی‌آورند. برای قدردانی از ایشان جناب آقای شهردار شهرستان بستک نام این شخص فرهیخته در سایت شهر داری بستک قرا داده‌ بودند تحت عنوان (اولین دکتر داروساز در منطقه). همچنین در سایت کوخرد تحت عنوان (مشاهیر) در رده ((پیشکسوت‌ها)) افزوده شده بوده ‌است..

اولین دوربین عکاسی در کوخرد

  • «حاجی جعفر»  اولین کسی هستند که دوربین عکاسی را به کوخرد آوردند. درسال ۱۹۴۵ میلادی دوربینی از نوع آگفا ایسولیت AGFA ISOLETTE ساخت آلمان داشتند. وبطور رايگان عكس درخواست كننده مى گرفت. بسيارى از عكس هايى كه گرفته اند در نزد من هست، ولى از لحاظ خصوصيت افراد در اينجا نميتوانم قرار دهم.

تصوير دوربينى كه توسط دكتر:حاجی جعفر پالاش به كوخردى به آورده شده بود
 
  • حاجی جعفر حاجی جعفر محمد جعفر دکتر داروساز مشهور کوخرد، نامش با اولیندوربین عکاسی که وارد کوخرد شده‌است ارتباط یافته‌است، این موضوع از زبان خودشان اینچنین بیان شده‌است:( مهنه یا شغل عکس‌برداری پیش یک عکاس انگلیسی که در نیروی هوایی انگلیس كه در «محطه» (شارجه) کار می‌کرد یاد گرفتم. آن زمان من در نیروی هوایی انگلیس که در امارت شارجه مستقر بود و به نام محطه معروف بود به سمتمترجم کار می‌کردم، این شخص آقای استیفن نام داشت، ایشان مسؤول غرفهٔ عکس در ارتش بودند. مدت دو ماه و در هر روز چهار ساعت آموزش می‌دیدم، و پس از آن در اولین روز تعداد ۳۰ فیلم و یک دوربین عکاسی به من دادند و گفتند بروم و تمام آن فیلم‌ها را عکس‌برداری کنم، من هم رفتم از محطه بیرون و چشمم به هرچه می‌افتاد از آن عکس می‌گرفتم: شتر، الاغ، مرغ، پرنده، درخت، کوه و خلاصه هرچه جلو چشمم می‌آمد عکس می‌گرفتم، و عصر تمام فیلم‌هایی که عکس‌برداری کرده بودم را می‌آوردم به اتاقی که در آن عکس ظاهر می کردند.
  
يكى از تصاويرى كه توسط اين دوربين گرفته است 1967 ميلادى
 
  • ظاهر و چاپ کردن عکس‌ها به عهدهٔ خودم بود و مجبور بودم فیلم‌هایی که عکس برداری کرده بودم را خودم ظهور و چاپ کنم. پس از یک ماه که در این کار گذراندم، از آقای استیفن(معلمم) تشکر کردم و مقداری فیلم از ایشان گرفتم و همچنین دوربینی که از قبل سفارش آن را کرده بودم و یکی از دوستانم از عربستان سعودی برایم آورده بود را گرفتم و در محل مخصوص خودم  در شارجه شغل عکس‌برداری را شروع کردم. روزهایی که در محطه کار نداشتم عکس‌برداری می‌کردم و شب عکس‌ها را ظاهر و چاپ می‌کردم. اما هنگامی که به کوخردمی‌رفتم (در تابستان بهمراه خانواده به كوخرد مى رفتيم ودر زمستان به شارجه بر ميگشتيم)  در كوخرد در جعفرآباد (مؤه مهمد) ساکن بودیم، با مشکلات بیشتری مواجه بودم، مخصوصا در موقع ظهور و چاب کردن عکس. به دلیل مشکلات ناشی از تاریکی و نبودن برق، در آن گرمای شدید، در دریائی از عرق غرق می شدم. بعضی از اوقات در روز فیلم ظاهر و چاپ می‌کردم، ولی نور آفتاب کارم را به تأخیر می‌انداخت و کارم بسیار دشوار می‌کرد، چون که این فیلم‌ها را در خانهٔ کاهگلی‌مان که در آن نشسته بودیم ظاهر می کردم و با وجود اینکه تمام روزنه‌های خانه را با پارچه‌های کهنه و حصیر و تکو (نوعی فرش ساخته شده از برگ نخل) پوشانده بودم و تمام سوراخ‌ها و شکاف دیوارها را گرفته بودم ولی باز هم نور آفتاب به داخل اتاق کارم می‌آمد و کارم را دشوار کرده بود. ظهور و چاپ عکس در آن شرایط خیلی کار دشواری بود ولی به هرحال من از کار خود خرسند بودم و کارم را خیلی دوست داشتم و تقریباً در حدود ۴۰ سال عکاسی را ادامه دادم. :).

نخستین رادیو در کوخرد

  • اولین رادیو ترانزیستوری نیز در سال ۱۹۴۷ میلادی توسط  حاجی جعفر به کوخرد آورده شد. این رادیو از نوع اندریا ONDORIA و ساخت هلند بود.

تصوير اولین رادیو ترانزیستور كه توسط دكتر:حاجی جعفر پالاش به كوخردى به آورده شده بود
 
 

بدرود زندگی

  • حاجی جعفر محمد جعفر  (نخستین دکتر داروساز  كوخرد) در سال ۱۴۱۱ هجری قمری برابر با ماه اکتبر ۱۹۹۰ میلادی در سّن ۷۰ سالگی در کوخرد دار فانی را وداع گفت وبه جوار رحمت حق پیوست.
  • این مصاحبه در سال ۱۹۸۶ میلادی هنگامی که حاجی جعفر محمد جعفر به دبی تشریف آورده بودند انجام شده‌است.

اولين دكتر داروساز منطقه دكتر:حاجی جعفر پالاش
اولين دكتر داروساز منطقه دكتر:حاجی جعفر
اولين دكتر داروساز منطقه دكتر:حاجی جعفر
اولين دكتر داروساز منطقه دكتر:حاجی جعفر 
اولين دكتر داروساز منطقه دكتر:حاجی جعفر 

جستارهای وابسته

منابع

  • محمدیان، کوخردی، محمد، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
  • محمدیان، کوخردی، محمد ( کوخرد سرزمین شاعران) ۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.۵ میلادی.
  • الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد.
  • محمدیان، کوخری، محمد، “ (به یاد کوخرد) “، ج۱. ج۲. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی Mohammed Kookherdi Mohammadyan (2003), Beyade Kookherd, third edition: Dubai
  • نگاره از: محمد محمدیان

*پژوهش و تحقيق:محمدمحمدیان کوخردی 

 استاد محمدیان را در کنار پروفسور M.M.Bigani رئيس دانشگاه

پزشكى بمبئى و رئيس هيئت مديره بيمارستان بريدج كندى بمبئى  

باکمال تشکر از دکتر لطیفه جهت ارسال عکس

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد بیشتر آشنا شوید» 

SHERENO.35.jpgMohMad.1.jpgBeyad.2.jpgSHERENO.37.jpg

Ketab sarzamin shaeran.jpgR.ARU.15.jpgKetab kukherd sarzamin shaeran1.jpg

منبع:awayeseebah

میدان آسیاب کوخرد

میدان آسیاب کوخرد

میدان آسیاب کوخرد

میدان آسیاب کوخرد

  • میدان آسیاب کوخرد در محلهٔ لوز (مشرق) در بغل (برکه لاری) یا همان برکهٔ لوز ، کوخرد، ودر سمت (شرق روستا) و در سمت مغرب (برکه لاری) (۱) واقع شده‌است، این میدان در سر دوراهی (خیابان اصلی) و (خیابان أدب) قرار دارد. آسیاب با فشار آبی که از آب انباری (بركه) که در نزدیکی آسیاب قرار دارد به آن وصل شده‌است حرکت می‌کند و دسته‌ای بزرگ که در پهلوی چرخ قرار دارد را به بالا و پایین می‌برد تا کار آسیاب کردن را انجام دهد .

 
میدان آسیاب آبی کوخرد
 
آسیاب آبی کوخرد
  • آسیاب (۲) آبی یا (آسیاب آوی) به لهجهٔ محلی دستگاهی بوده‌است که برای خورد کردن جو و گندم و سایر غلات و برای درست کردن آرد وجود داشته‌است و با استفاده از تکنیک سرعت آب و یا فشار آب کار می‌کرده‌است. و از طریق آسیاب آبی کار تبدیل گندم و سایر غلات به آرد را انجام می‌دادند. 
 
آسیاب آبی کوخرد
  • آسیاب یکی از ابزارهای ابتکاری و جـالب مردم بومی منطقه‌است کـه سالیان دراز برای تـأمین آرد وخرد کردن غلات در جنوب ایران بویژه در بخش کوخرد در شهرستان بستک در غرب  استان هرمزگان   مـعـمـول بــوده‌است، اهـمـیـت ایـن روش در آن است کــه بـا یـک سیستم ساده نیروی محـرک آب آسیاب یا آش (آس) به چرخش در می‌آمده‌است، همانطور که به گویش محلی آن را می‌نامند، ابتکاری جالب و بسیار شگفت انگیر از دوران پیشین در منطقهٔ کوخرد هرمزگان رواج داشته بوده‌است. این کار با همکاری مسوولین محل این روستا صورت گرفته‌است و به صورتی زیبا در یکی از میادین دهستان کوخرد نصب شده‌است.

 2012-kookherd-

آسیاب کوخرد در شب
  • اگرچه کتاب اصطخری (۳) که در آن اشاره به ساخت آسیاب بادی شده‌است مربوط به پیش از سال ۳۳۰ هجری خورشیدی (۳۴۰ هجری قمری) بوده‌است، ولی در یکی از کتاب‌های مسعودی (۴) (مروج‌الذهب و معادن‌الجوهر) (۵) که چند سال بعد نوشته‌شده‌است، به داستانی اشاره می‌شود که در آن یک فرد به نزد خلیفهٔ دوم، عمر بن الخطاب رضی الله عنه،(سال ۱۳ هجری  قمری، سدهٔ هفتم میلادی) ادعا می‌کند که می‌تواند یک آسیاب بادی بسازد، و عمر رضى الله عنه  نیز برای ثابت شدن این ادعا از او می‌خواهد تا این کار را انجام دهد، و او نیز موفق می‌شود.

 

 
آسیاب آبی کوخرد

 

  • میدان به فضای بازی در برخوردگاه چند خیابان در شهرها و روستاها گفته می‌شود که برای جمع شدن مردم ساخته می‌شود.
  • از میدان‌ها برای دستفروشی، برپایی بازارهای روز، برپایی تظاهرات و غیره هم استفاده می‌شود. در بسیاری از میدان‌ها، چمن، فواره، یادمان و تندیس‌هایی به منظور زیباسازی ساخته و نهاده می‌شود.
 
آسیاب آبی کوخرد در هنگام غروب
 
آسیاب
 
میدان آسیاب آبی کوخرد در هنگام شب

 

  • میدان آسیاب کوخرد یکی از کارهای خودجوش جوانان کوخردی است،ویکی از ابتکارات جوانان کوخرد که به دست خود آنها ساخته شده‌است و نشانی از یکی از کارهای سنتی اهالی کوخردبوده‌است در دورانه گذشته. ایجاد این آسیاب توسط جوانان کوخردی جهت احیای فرهنگ گذشته مردم و نیاکان کوخرد و کوخردی است.

 

پی نوشت‌ها:

  • (۱) ـ برکه لاری: برکه حاجی غلام رضا لاری که معروف است به (برکهٔ سفید) ، وی یکی از بازرگانان دوران قدیم بود که کاوران‌های تجارتی اش از کوخرد عبور می‌نمود و بارها کاروان‌هایش در کاروانسرای تاریخی کوخرد لنگر انداخته بودند، (حاجی غلام رضا لاری) این برکه سر راه کاروان‌ها ساخته بود ، برکه لاری یا همان (برکهٔ سفید) این برکه بنام برکه سفید نیز نزد مردم کوخرد معروف بوده‌است. برکهٔ مذکور ۱۱۸سال تاریخ دارد. (بیاد کوخرد ـ ج. ۲).
  • (۲) ـ آسیاب: آسیاب وسیله‌ای بوده‌است که در گذشته برای خرد کردن دانه‌هایی مانند گندم و غیره از آن استفاده می‌شده‌است.آسیاب دارای دو سنگ آسیاب است که یک سنگ ثابت و سنگ دیگر متحرک است. با حرکت سنگ دوم دانه‌هایی که توسط روزنی بین این دو سنگ هدایت شده‌اند، خرد می‌شوند. برای حرکت دادن سنگ متحرک از نیروی انسان، حیوانات، آب یا باد استفاده می‌شده‌است. به آسیاب‌هایی که برای حرکت از نیروی آب استفاده می‌کنند، آسیاب آبی و به آن‌هایی که از نیروی باد استفاده می‌کنند، آسیاب بادی گفته می‌شود.فضای اصلی آسیاب‌ها در دل زمین قرار دارد و بخش نمایان آن اندک است و به نورگیرها و ورودی‌ها محدود می‌شود. محل‌های نگهداری جوال گندم یا آرد و محل استراحت آسیابان نیز جزئی از فضای آسیاب محسوب می‌شود. (كتاب:عیون الأخبار ج. ۳ـ۴) ترجمه:محمد محمديان.
  • (۳) ـ اصطخری: أبو إسحق إبراهیم بن محمد الفارسی معروف به اصطخری (تاریخ مرگ: ۳۳۰ خورشیدی) از جغرافیدانان و نقشه‌کشان برجستهٔ در سدهٔ ۴ هجری قمری و ۱۰ میلادی است. نام «اصطخری» برگرفته از نام شهر باستانی استخر در استان فارس می‌باشد.
  • (۴) ـ مسعودی: علی بن حسین المسعودی (حدود ۲۸۳ هجری / ۸۹۶ میلادی – ۳۴۶ هجری /۹۵۷ میلادیتاریخ‌نویس و جغرافی‌دان و دانشمند و جهان‌گرد بغدادی بود. نام کامل وی ( ابوالحسن علی بن الحسین المسعودی الشافعی). نسب وی به عبدالله بن مسعود یکی ازیاران برجستهٔ پیامبر اسلام می‌رسد.
  • (۵) ـ مُروج‌الذَهَب و معادن‌الجوهر: (به فارسی: مرغزارهای زر و معادن گوهر) : کتابی است تاریخی نوشته علی بن حسین المسعودی، تاریخ‌نویس و جغرافی‌دان سدهٔ ۴ هجری. مروج‌الذهب که در ۱۳ جلد به نگارش درآمده به ضبط و ثبت تاریخ بشر، داستان‌های تاریخی و مسائل قوم‌شناسی مللی می‌پردازد که مسعودی در مسیر مسافرتهای خود از مصر تا هندوستان آنها را ملاقات کرده بود. 
 
آسیاب آبی کوخرد

جستارهای وابسته


 
میدان آسیاب آبی کوخرد
 
آسیاب و برکه نو

منبع

  • محمدیان، کوخردی، محمد، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
  • محمدیان، کوخردی، محمد، “ (به یاد کوخرد) “،ج۲. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۹ میلادی.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

*پژوهش و تحقيق:محمدمحمدیان کوخردی 

 

«با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد بیشتر آشنا شوید»  
  
SHERENO.35.jpgMohMad.1.jpgBeyad.2.jpgSHERENO.37.jpg Ketab kukherd sarzamin shaeran1.jpg  

Ketab kukherd sarzamin shaeran.jpgKetab parandegan kukherd.jpgR.ARU.15.jpgKetab sarzamin shaeran.jpg 

منبع:awayeseebah 

*پژوهش و تحقيق:محمدمحمدیان کوخردی 

منبع : وبلاگ آوای سيبه 

*پژوهش و تحقيق استاد: محمدمحمدیان کوخردی