یار تهرانی (شعرى از استاد محمديان كوخردى )
یار تهرانی ــ 1
Yare Tehrani
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گُـل بـاغ مَـنـی شَالاَ بــمَانــیْ | ******* | مَن از شُوقِ تُو کَردَم بَاغبَانیْ |
کِلید بَاغ گُل دَستِ خُـودُم بُـود | ******* | نَچیدَم گُل بَـرای شَادکامـیْ |
**********
یار تهرانی ــ 1
Yare Tehrani
(شعر: از استاد محمديان كوخردى )
«تشکر وقدردانی از مردم مهربان کوخرد»
سلام خدمت همشهریان عزیز وگرامی، و عرض ادب وتشکر از مردم مهربان کوخرد، واز آنجا که هم اکنون آقای محمدیان در فتره نقاهت Convalescence هستند، وقدرت برای نوشتن ندارند، وبدرخواست دوستان و جویای احوالپرسی از پدر بزرگوارم ، تصمیم گرفتم بعضی از مقالههای پیشین ایشان (مقالههای مختاره) خدمت همشهریان عزیز تقدیم نمایم، امیدوارم بتوانم قسمت کوچکی از زحمات ایشان را جبران کنم، همچنین از همشهریان عزیزم خواستارم برای پدر بزرگوارم دوعا کنند.
التماس دعاء خير
التماس دعا خير
التماس دعاء خيرء
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*از سرى أشعار شاعر:محمدمحمديان كوخردى.
(شعر: از استاد محمديان كوخردى )
یار تهرانی ــ 1
Yare Tehrani
**********
أی صَـبا (۱) حالی زخُود وحالی از یارَم بیـارْ
عنبر (2) و مِسک (3) ختن (4) از آهُوی کُوخِرد بیارْ
گَــر سَـلامـی از لَب شیـریـن أو داری بُـگُـو
گَر پیامی از دِلِ « یار تِهرانیم» داری بیارْ
سَـرچـه باشَد تافِـدای « یار تِهرانیم» کُـنَـم
نام یارم را بُگُو تاجان کُنَم بَر أو نِثارْ
مَـرحـبا أی «عَاطِفِه» أی جَـان باقی کامیارْ
نُور بَخش مَن تُویی، هَمچُو آفتاب هَردِیارْ
بی تُو بی عَقلَم چُو مَجنُون از پی لیلی رَوَم
گَر نَیابَم مَن تُورا، رُو آوَرَم دَر کُوهسَارْ
چُـون بیـابَـم مَـن تُـورا جان را بَقُربانَت کُـنَـم
صَد هَزاران جان شیرین باد فِدای زُلف یارْ
خَـلعَـت پاک ولبـاس از عِشـق أو دارَد دِلَـم
حُسنِ «عَاطِفِه» دِثار و عِشق «عَاطِفِه» شُعارْ
مَن بَبُوی زُلف أو سَر خُوش شُدَم و میرَوَم
مَن زجام «عَاطِفِه» خُوشَم، وساقی میمَیارْ
مَن دُماغ از بُوی «عَاطِفِه» مُعَطّر کَردَه أَم
بُوی زُلف أو، بُوی عُود و عَنبَر و مشک تـَتارْ
«شـاعــر» از آن رُوز کِــه دیــدَه رُوی تـُـو
هِی بنالَد هُمچُو بلبل دَر گُلُ و فَصل بَهارْ
«عَاطِفِه» بَردِل مُقیم و «عَاطِفِه» بَرجان کَریمْ
«عَاطِفِه» دُر یَتیم و «عَاطِفِه» نَقد عَیارْ
مَن نَه تَنها مِی سِرایَم «عَاطِفِه» أی «عَاطِفِه»
میسَراید عَندَلیب دَر باغ و کبک دَر کُوهسارْ
حُسن حُوران (5) «عَاطِفِه» وباغ رضوان «عَاطِفِه»
هَم (بُثیَنهَ) دَر جَمال و «عَاطِفِه» فَخرِ کِبارْ
رُوز رُوشَن «عَاطِفِه» و أبر گَریان «عَاطِفِه»
گُوهَر کان لیلی أست، و «عَاطِفِه» لَیل و نَهارْ
«عَاطِفِه» جَام جَم أست و «عَاطِفِه» بَحرِ عَظیمْ
هَم زلیخا دَر جَمال و «عَاطِفِه» (یُوسُف) عَذارْ
گاه یوسف اَز مَکـرِ (زُلیـخا) زنـدانـی شَوَد
گاه (زُلیخا) از فِراق (یُوسُف) کُور گَردَد خار وزارْ
هَم چُو فَرهاد میزند تیشه به کوه آن « کُوهکَن »
وَصف شیرین کی بُوَد و «عاطفه» أندر کِنارْ
از فراق عشق أو نقش (شیرین) در بیستون
هَم بَیاد عِشق او (فَرهاد) به کُوهکَن یادِگارْ
- دنباله دارد.......
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باتقدیم احترام، خواهرتان:
- DR:Latifah
- دکتر: لطیفه
http://sarzamineshaeran.blogfa.com/post-137.aspx
*********************
شعر از: محمد محمديان كوخردى.
http://www.salamkookherd.blogfa.com/post/1014
پی نوشتها:
- (۱) ـ « صَبا» : ، (باد صَبا) ، (نامهای دیگر: باد بَرین، باد پیش) در اصطلاح قدیمیان بادی را میگویند که از سوی شمال شرقی بوزد. باد صبا را بادی صبحگاهی، بهاری و لطیف و خنک میدانستند. قدیمیان باور داشتند که آغازگاه این باد مطلع خوشه پروین است و پایانگاه آن صورت فلکی هفت اورنگ. در ادبیات فارسی، باد صبا باعث شکوفایی طبیعت میشود و عاشقان راز خود را با باد صبا میگویند. ۲ ـ بادی که ازجانب شمال شرقی وزد، و آن بادی خنک و لطیف است، باد برین، باد مشرق، باد پیش.
- (۲) ـ عنبر: مادهای مومی است که از ماهی عنبر به دست میآید. در گذشته بیشتر در عطرسازی به کار میرفت. عنبر در دستگاه گوارش ماهی عنبر ساخته میشود و از راه مخرج یا دهان این جانور دفع میشود. قطعههای عنبر دفع شده روی آب دریا یا در ساحل به دست میآید.
- (۳) ـ مِسک: ( مشک) مُشک ماده خوشبویی است که معولا از نافه جنس نر آهوی ختن گرفته میشود. کیسهای در زیر شکم این آهو وجود دارد که در آن ماده لزج شکلاتی رنگی وجود دارد و در فصل بهار آهو آن را در اثر خارش به سنگ میکشد. این ماده سپس خشک میشود و در اثر تماس میافتد. بهترین نوع مشک برای آهوان چینی یا تبتی است. با این حال این مشک در نپال و روسیه هم تهیه میشود. گفته میشود برای گرفتن مشک از نافه آهو، این حیوان را میکشند. به همین دلیل امروزه از مشک شیمیایی در عطر استفاده میشود.شاعران پارسیزبان از مشک در اشعارشان بسیار استفاده کردهاند.
- (۴) ـ ختن: خُتَن یا خُتَّن (به زبان اویغوری: خوتهن، Xoten, Hotǝn، به زبان چینی: 和田، پینیین: Hétián، در ختنی باستان: هوتن) نام شهریاست واحهای در چین. این شهر امروزه مرکز شهرستان ختن در سین کیانگ میباشد. برپایهٔ سرشماری سال ۲۰۰۶ جمعیت این شهر ۱۱۴هزار تن است. ختن در جنوب خاوری یارکند جایدارد. بیشتر مردمان آن امروزه اویغورند. ختن در گذشته یکی از شهرهای مهم راه ابریشم بود. دو رود در کنار آن روان است که یکی را یشم سیاه (قرهقش) و دیگری را یشم زرد (یورونگقش) میخوانند. ختن را در ادبیات فارسی بیشتر از برای مشک ختن و خوبرویان ختنی یادکردهاند. برای نمونه بیت زیر از حافظ است:
یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان | ** | وان سهی سرو خرامان به چمن باز رسان |
- مردمان آغازین آن که امروزه وخیها از تبار ایشانند را ایرانینژادانی که به زبانی به نام زبان ختنی -که امروزه نابودشدهاست و از تبار زبانهای هندواروپایی بود- سخن میگفتند.
- (۵) ـ حُوران: ( حوریان)، یا حورالعین (در فارسی امروزی حوری) به عقیده مسلمانان و به تصریح قرآن، زنانی زیبا، سیهچشم و بکرند که در بهشت همنشین مردان پارسا خواهند شد. برخی مفسرین معتقدند که این تعبیر همنشینی با زیبایان، حکایت از تجسم یافتن اعمال نیک (به ویژه رفتار و اخلاق نیک) است که فرد در زندگی دنیوی خود داشته. حال در زندگی جاودانه و ابدی خود تمامی آن اعمال، اخلاق و رفتار شایستهبدون هیچ کمک و کاستی، بدون آنکه مرور زمان آن را کهنه و فرسوده سازد، به تمامی تناسب و زیبایی برای او آشکار، و همنشین ابدی وی میشوند. حور جمع حوراء و احور، به کسی میگویند که سیاهی چشمش کاملا مشکی و سفیدی آن کاملا شفاف است و دارای پلکهایی باریک است (همانند چشمان آهو)، و گاه به زنان سفید چهره (سفید بدن، سمین تن) نیز اطلاق شدهاست. عین به معنی «درشت چشم» است و از آنجا که بیشترین زیبائی انسان در چشمان او است روی این مسأله مخصوصا تکیه شدهاست. بعضی نیز گفتهاند که حور از ماده حیرت گرفته شده یعنی آنچنان زیبا هستند که چشمها از دیدن آنها حیران میشود.
- شعر از: محمد محمديان کوخردی.
استاد محمدیان را در کنار پروفسور M.M.Bigani رئيس دانشگاه
پزشكى بمبئى و رئيس هيئت مديره بيمارستان بريدج كندى بمبئى
باکمال تشکر از دکتر لطیفه جهت ارسال عکس
ستارهای وابسته
منبع
- محمدیان، کوخردی، محمد (کوخرد سرزمین شاعران) ۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.





منبع:awayeseebah