جلودار مهران پیر جهاندیدهٔ کوخرد

جلودار مهران پیر جهاندیدهٔ کوخرد

 

  • (آهای کاروانیان) ! به کوخرد نزدیک می‌شویم ، دیگر چیزی نمانده‌است، برای استراحت آماده می‌شویم .

 

  • این صدای «جلودار مهران» پیر و جهاندیده‌است که پس ازطی کتل و گردنه‌های ( گوچی) هوا را می‌شکافد و بر دل کاروانیان خسته می‌نشیند.. داریم به کوخرد نزدیک می‌شویم ، دیگر چیزی نمانده‌است.

 
کاروان
 
  • «جلودار مهران» از بزرگان منطقه کوخرد بود! می‌گویند جلودار مهران که رودخانه و محل به نام او به یادگار مانده‌است، درمحل پاسگاه ژاندارمری مِهران کنونی از توابع بخش کوخردشهرستان بستک استقرار داشته‌است و به تدریج کاروانها (قافله‌ها) اطرافش جمع می‌شدند.

سردار چریکها

  • جلودار مهران سردار چریکها بود که از کاروانها (قافله‌ها) در برابر دزدان حمایت می‌کرد، چون قدیمیها می‌گویند که تهیه مایحتاج زندگی به وسیله قافلهٔ ألاغ و قاطر و شتر بوده و برای اینکه از ناامنی بین‌راه مصون باشند قافلهٔ بزرگی به صورت دسته جمعی حرکت می‌کردند، و با گروه زیادی از افراد مسلح از طریق بندر لنگه و کنگ و بندر عباس به یزد مسافرت می‌نمودند تابستان حرکت می‌کردند و زمستان برمی‌گشتند. خشکبار وانواع پارچه‌ها و پرده‌های یزدی می‌آوردند و از اینجا هم خرما ، بادام کوهی و مواد غذائی و عبای گوده‌ای همراه می‌بردند.

 
قافله
 
  • چند اسب و تفنگچی در جلو و عقب ، و کاروان شتر در میانه، به امید رسیدن به کاروانسرای پررونق و آباد کوخرد با لبخند به استقبال استراحت می‌روند.

 
کاروانسرای تاریخی کوخرد
 
  • باشد که دمی بیاسایند و غبار ره از رخ گیرند و در تلاقی با کاروانهای دیگر کالا دهند و کالا بستانند و در شهر پررونق كوخرد که کودکان سر از پانشناخته با جلیقه‌های زربفتشان به استقبالشان می‌آیند، خرید و فروشی بنمایند و ره خویش در پیش گرفته از خم کتل (۱) گذشته به بستک برسند و پس از آن ره به سوی لار و... در وادیهای دیگر و سرانجام گام درپی نان. بروند وباز آيند
  • ولی برای آنان اینجا (کوخرد) ( سیبه) جا ی دیگری است و کاروانسرای آن دیگرگونه ...صدای جرس که از دور به گوش می‌رسد شهر رنگ و روی دیگر می‌گیرد.شادی و نشاط در می‌گشاید و خوان نعمت گسترده می‌گردد.
  • کوخرد یکی از قـدیمی تـرین مناطقی است که با فرهنگ غنی وآثـار به جامانده از گذشتهٔ خود، از دیر باز مورد توجه خاص وعام بـوده کـه در مسیر عـبـور کاروان هـای بازرگانـی و تجاری قـرار داشته‌است.یکی از توقف گاه‌های مهم واصلی این بازرگانان کاروانسرای واقع در مرکز شهر بوده.ایـن کاروانسرا از مـهـمـتـرین یـادگـارهـای گرانـقـدر مـعـمـاری دهستان کوخردسیبه بعد از مسجد جامع قبله بوده، که رونقی خاص به این منطقه می‌بخشیده‌است. متاسفانـه این اثر بـزرگ مـعـمـاری را مانند مسجد جامع قبله خراب کردنـد. ناگفته نمانـد که از بین تمام کاروانسراهـا، کاروانسرای کوخرد بزرگ‌تر وزیباتـر از بقیه بـوده، بخاطـر مـوقعیت خاص دوران آن زمان. کاروانسرا شامل ۸ اتاق بزرگ وکوچک بوده و ۲ باب ((دروازه)) اصلی وفـرعـی داشته‌است. دروازه اصلـی رو بطـرف قبلـه و دروازه فـرعـی رو بطـرف دریا (جنوب) باز می‌شده. بالای دروازه اصلـی کاروانسرا طاق مجـللی، هـلالـی شکل بلندی قـرار داشت کـه جـلـوه خـاصـی بـه دروازه و کاروانسرا داده بـود.
  • جلو دروازه فـرعـی از طـرف جنوب، یک کمی مـایل بطـرف قبلـه نمازگاهی بـود به شکل مربع که در موقع تابستان برای نشستن واستراحت ازآن استفاده مـی شده‌است.
  • اهمیت کوخرد از آنجا بوده‌است که درآن زمان روستایی بزرگ ومرکز تجاری وتوقف گـاه کاروانیان بین لار و بندر لنگه و بندر کُنگ به حساب می‌آمده‌است، بـه خاطـر ایـن اهمیت درآن دوران، روی ایـن روستا بسیار حساب مـی شده‌است، چـرا کـه درآن زمـان کوخرد یا سیبه قدیم خـودش تنها و هیچگـونـه آبادی بـزرگ اطـراف آن وجـود نـداشته، وزمین زراعتـی کوخرد تا حدود نزدیک به جناح بـوده‌است وآن زمان دهى بنام هرنگ وجود نداشته است، و جناح هـم یکی از قـدیمـی‌ترین مناطـق آن دوران است.
  • از آنجائیکه کوخرد شهری أست که پیشینه آن به دوران حکومت ساسانیان باز می‌گردد، لذا نام کوخرد با تاریخ پر رمز وراز منطقه عجین شده أست، تا آنجا که نام کوخرد در سفرنامه‌های بسیاری از جهانگردان معروف یا مورخانی که از این منطقه عبور یا یاد کرده أند از جمله سفرنامه ابن بطوطه و کتاب (تاریخ کمبریدج) که یکی از منابع معتبر تاریخی منتشر شده توسط دانشگاه کمبریجانگلستان چاپ شده است.

 
کاروان
 
  • مطمئنا سعدی شیراز از این راه به سوی کیش تاخته و حافظ نیز از همین راه تنها سفر خویش به سوی ساحل خلیج فارس را به انجام رسانده‌است. همانگونه که ابن بطوطه (۲) دراین مسیر کوخرد مصفا را دیده وبا دل در آن آرمیده که در کتاب خویش (۳) از آن یاد نموده‌است.
  • زمان در گذر است و ساربانش درگوش جرس برمی دارد ((که بربندید محملها))... و ماییم نشسته برشتران کند پای خیالی که دیریست نسیم خوش آهنگ کودکان گریزپای به استقبالش نیامده ... ماییم و کاروانسرای ویران شدهٔ از یاد رفته‌ای که بربام نگاهش دیگر کبوتر هم لانه نمی‌کند.
  • خیلی وقتها دراندیشه خویش به این پرسش می‌رسم که آیا ما همراه با کاروان (۴) تمدن به پیش تاخته‌ایم یا در زیر گرد و غبار به جامانده از آن کاروانیانی که روزگاری کوخرد ما محل شان بوده مانده‌ایم یا خدای ناکرده خود را در سایه کوه ناخ به فراموشی زده ایم؟
  • در پایان به نام (کوخرد) می‌بالیم ، وبه یاد نام (سیبه) افتخار می‌کنیم..

خوجسته باد «کوخرد» باستان نوروز

 

که یادی ز «سیبه» به یادگار آمد

پی نوشت‌ها:

  • (۱) ـ خم کتل: (کُتَل بستک) راه کتل بستک ، راه کاروان‌ها در دوران قدیم.
  • (۲) ـ ابن بطوطه: (محمد بن عبد الله بن محمد بن إبراهیم لواتی طنجی، ابو عبد الله) جهانگرد معروف مراکشی، در شهر طنجه سال ۷۰۳ ق/۱۳۰۴ م در مغرب بدنیا آمد و سال ۷۲۵ ه بسوی مکه عزیمت نمود و مصر، شام، حجاز، عراق، ایران، یمن، بحرین، ترکستان، میانرودان و بخشی از هند و چین، جاوه و شرق آفریقا را پیمود و سرانجام به مغرب نزد شاه ابی عنان از شاهان بنی مرین برگشت. سفر او ۲۷ سال به درازا کشید (۱۳۲۵-۱۳۵۲ م) و در مراکش سال ۷۷۹ ه/۱۳۷۷ م. درگذشت.
  • (۳) ـ کتاب خویش: (سفرنامه ابن بطوطه) یکی از مشهورترین کتابهای جفرافیایی دوران قديم است. نویسنده این کتاب ابن بطوطه است. این کتاب نتیجه سفرهای طولانی ابن بطوطه‌است که در سال ۷۲۵ هجری قمری آغاز شد و در سال ۷۵۴هجری قمری پایان یافت واین سفرها ۲۹ سال ونیم بطول انجامید.به راستی کتاب سفرنامه ابن بطوطه حاصل چندین سفر پی در پی و طولانی نویسنده به دوردنیا است. چنانکه به بیشترین شهرهای سرشناس دوران خودش سفر کرده وبیشتر کشورهای آسیا و آفریقا وقسمتی از قاره اروپا نیز دیدن کرده‌است، ولی از دو قاره آمریکای شمالی وجنوبی واسترالیا دیدن نکرده‌است، چونکه در آن زمان جهان به ۷ آسمان و هفت دریا و هفت اقلیم تقسیم می‌شد و جهان همانند سینی تصور می‌شد که سلسله کوه قاف آن را احاطه کرده‌است تا آب دریاها از آن به بیرون نریزند. هفت دریا عبارت بودند از دریای فارس، دریای روم، دریای هند، دریای مازندران، دریای قلزم، دریای اقیانوس و دریای زنگبار.
  • (۴) ـ کاروان: کارون واژه‌ای فارسی می‌باشد که در زبانهای دیگر هم به همین نام و مفهوم به کار برده می‌شود. کاروان در قدیم به گروهی از مردم که با تعداد زیادی اسب و خر و قاطر به قصد سفر تجاری و زیارتی عازم مقصدی طولانی می‌شدند کاروان می‌گفتندبه عبارت دیگر دسته‌ای از مسافران که معمولان با قصد تجارت باهم سفر می‌کنند. کاروان معمولان در مناطق بیابانی به خصوص در جاده ابریشم برای ایمن ماندن از راهزنان، گروهی حرکت میکرده‌اند.
 

منبع

  • محمدیان، کوخردی، محمد، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
  • محمدیان، کوخردی، محمد، “ (بـیاد کـوخـرد) “،ج۲. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۹ میلادی.
  • سیبه ماندگار .
  • Peter Jackson and Lawrence Lockhart (Ed) (۱۹۸۶), Vol. ۶th, The Cambridge History of Iran: Cambridge University Press

مصوبه قانونى بخش كوخرد به مركزيت روستاى كوخرد

مصوبه قانونى بخش كوخرد به مركزيت روستاى كوخرد

وزرای عضو کمیسیون سیاسی - دفاعی هیئت دولت در جلسه مورخ 29/6/1383 بنا به پیشنهاد شماره ی 52503/42/4/1 مورخ 26/5/1383 وزارت کشور و به استناد ماده (13) قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری- مصوب 1362- با رعایت تصویب نامه شماره 58538/ت26118هـ  مورخ 22/12/1380 تغییرات و اصلاحات تقسیماتی زیر را در استان هرمزگان تصویب نمودند:
الف- شهرستان بندرلنگه
1- ...
2- ...
3- ...
4- ...

ب- شهرستان بستک
1

2- دهستان کوخرد به مرکزیت روستای کوخرد مشتمل بر روستاها، مزارع و مکانهای پر احمد، دیخور، مهران، مزاجان، کوخرد، عالی جان، گریند، کوردان، آسو، بربار، بار، بدمستان، تخت گرو، نخل گرو، صالح آباد، شهرک فجر، لاور شیخ، بار ترک، کنارزرد، تلخ اطهر، کوران، لاوردین در تابعیت بخش جناح شهرستان بستک مطابق نقشه 1:250000 پیوست که به مهر دفتر هیئت دولت تأیید می شود ایجاد و تأسیس شود.
3- بخش کوخرد به مرکزیت روستای کوخرد متشکل از دهستانهای کوخرد و هرنگ در تابعیت شهرستان بستک ایجاد و تأسیس گردد.
4- روستای جناح مرکز بخش جناح از توابع شهرستان بستک به شهر تبدیل و به عنوان شهر جناح نامیده می شود.
...
تصوير: تصویب نامه شماره 58538/ت26118هـ  مورخ 22/12/1380 تغییرات و اصلاحات تقسیماتی زیر را در استان هرمزگان تصویب نمودند:

 
تصویر مصوبه قانونى بخش كوخرد به مركزيت روستاى كوخرد


 

 
تصویر دفترچه‌ی کنکور سراسری

 

اگر مشاهدى تصوير بخش نامه برايتون مشكل بود

 

 

 

معرفى كتاب: مشايخ مدنى ساكن لاور عليا

معرفى كتاب: مشايخ مدنى ساكن لاور عليا

  • در اين كتاب شرح مفصلى در بارهِٔ خاندان اَلمَدَنى كه در اصل اهل مدينة المنورة بودند و به فارس مهاجرت كرده اند بيان مى كند، بدءاً از جّد أعلاى ايشان يعنى العلامه الشيخ حسن مدنى كه از مدينه به همراه فرزندان وخويشان وجمعى از مريدانش روانه جنوب مى شوند. ايشان از طريق بغداد ، بصره بسوى سواحل خليج روانه شدند و در منطقهٔ رأس‌الخیمه كه در آن دوران ( جلفار ) نام داشت، مستقر شدند، بعد از دوسال اقامت در جلفار با كشتى بادى بطرف بَـّـرفارس روانه شدند، ابتداء در قريهٔ ملو كه در سابق (أم اللؤلؤ) نام داشت سكنا شدند. اين واقعه به سال 1087 هجرى قمرى رخ داده است. فرزندان و نوه هاى شيخ بتدريج در قراهاى: (ملو، كنگ ، نخيلو، مراغ، شناس، جزيره شيخ شهيب (لاوان) وسپس روستاى لاور استقرار مى يابند. روستاى لاور شیخ یا ( لاور علیا) روستای بزرگی است از توابع بخش کوخردشهرستان بستک در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران واقع شده‌است. این روستا در داخل کوه واقع است.

SHERENO.37.jpgSHERENO.37.jpgSHERENO.37.jpgSHERENO.37.jpgSHERENO.37.jpgSHERENO.37.jpg

كتاب: مشايخ مدنى ساكن لاور عليا
 
  • مطالعه كنندگان عزيز، كتاب ( مشايخ مدنى) ثمرهِٔ جهد و كوشش هفت سال پژوهش، بر رسى، كوشش و تقصى حقائق وبازديد از قريه لاور ومشاهدهِٔ شخصى در محل ومصاحبه بامردم لاور مى باشد. همچنين گفتگويى بالاوريان مقيم دبى و بحرين نيز در اين مورد به عمل آورده شده است، أيضاً از بعضى كتاب هاى خطي (دَست‌نِوِشته) نيز استفاده شده است. اينكه شرح حال مختصرى از زندگى وطريقت مشايخ عارفان تَصّوُف عالى قدر مدني كه از مدينه منوره، مدينه رسول الله صلى الله عليه وآله وصحبه وسلم مهاجرت وبسوى فارس آمده اند و در لاور استقرار يافته اند بيان خواهد كرد، مخصوصاً شرح حال مولانا الحاج شيخ محمد نور المدنى از ابتداء تولدش در سال 1326 هجرى قمرى تا وفاتش كه در 1393 هجرى قمرى رخ داده است بيان مى كند، اميد است مورد پسند خوانندگان ومطالعه كنندگان محترم قرار گيرد.

منبع

  • محمدیان، کوخردی ، محمد ، (مشایخ مدنی) ، جلد اول چاپ دوم، دبی: سال انتشار ۲۰۰۲ میلادی.

 

 استاد محمدیان را در کنار پروفسور M.M.Bigani رئيس دانشگاه 

پزشكى بمبئى و رئيس هيئت مديره بيمارستان بريدج كندى بمبئى  

باکمال تشکر از دکتر لطیفه جهت ارسال عکس

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد بیشتر آشنا شوید» 
SHERENO.35.jpgMohMad.1.jpgBeyad.2.jpgSHERENO.37.jpg Ketab kukherd sarzamin shaeran1.jpg  

Ketab kukherd sarzamin shaeran.jpgKetab parandegan kukherd.jpgR.ARU.15.jpgKetab sarzamin shaeran.jpg 

منبع:awayeseebah 

*پژوهش و تحقيق:محمدمحمدیان کوخردی 

كتابخانه شخصى محمديان دبى 

مردم را بر سر مطامع سیاسی خود به کشتن ندهید

 
 

این نباید طبیعی باشد که در فاصله کمتر از سه ماه تا انتخابات، تقسیمات کشوری از خراسان شمالی گرفته تا سمنان و هرمزگان دلیلی برای به جان هم افتادن مردم و ریختن خون کسی باشد. در دعوای سیاسیون و در روشن نبودن و سفارش‌پذیری در تصمیمات، گاهی به راحتی خونی بر زمین ریخته می‌شود. همان گونه که دو روز پیش از نوروز در خراسان شمالی این گونه شد.
کد خبر: ۳۱۳۳۶۳
تاریخ انتشار: ۲۴ فروردين ۱۳۹۲ - ۱۶:۳۳

بنا به خبر رسانه‌ها، بیشتر حاضران در مراسم استقبال از رئیس جمهور در سفر به استان سمنان را مردم شهمیرزاد تشکیل می‌دادند که با انبوهی از پارچه‌نوشته‌ها و پلاکارد، خواستار ارتقای این بخش به شهرستان بودند. رئیس جمهور نیز در واکنش به این درخواست‌ها گفته است: اجازه بدهید دهستانی برای آن درست کنیم تا بتوان شهمیرزاد را به شهرستان ارتقا داد.

به گزارش «تابناک»، در پاسخ به این رویداد، پنجشنبه شب، شمار بسیاری از مردم به ویژه جوانان مهدیشهری در اعتراض به قول مثبت رئیس جمهور برای ارتقای بخش شهمیرزاد از بخش‌های تابعه مهدیشهر به شهرستان، مقابل استانداری و محل اقامت هیأت دولت تجمع کرده و از رئیس جمهور خواسته‌اند قول خود را به مردم شهمیرزاد پس بگیرد. جالب این ‌‌که در همین استان درخواست‌هایی برای تشکیل شهرستان‌های دیگر نیز وجود دارد.

این نه نخستین بار و نه آخرین بار است که تقسیمات کشوری، باعث دعوا و درگیری‌های منطقه‌ای و البته گاهی جان باختن انسان‌ها می‌شود؛ جدا از اینکه تغییر در تقسیمات کشوری به چه کسانی نفع و به چه کسانی ضرر می‌رساند، اوج گرفتن چنین تغییراتی در نوع خود بی‌سابقه است.

در روزهای اخیر، استاندار خراسان شمالی متن پیامک‌های رد و بدل شده میان خود و یکی از نمایندگان استان را نقل کرده ‌و مدعی شده ‌که آقای نماینده در آن نوشته است: «خاک بر سرت با این بی‌تدبیری، وزارت کشور می‌گوید من ابلاغ نکردم، وای به حالت!».

رد و بدل شدن چنین پیامکی پس از آن بوده که بنا به ادعای استاندار، وی از سوی دولت موظف به اجرای مصوبه‌ای برای شهرستان شدن راز و جرگلان به مرکزیت شهر راز با سه بخش مرکزی ـ بخش غلامان و بخش جرگلان شده‌ ‌و روز اجرای وظیفه در سی کیلومتری آنجا گروهی به مرکزی حمله کرده‌اند، آن مرکز را به آتش کشیده‌اند و فردی در آن میان کشته شده است.

در اندک روزهای گذران شده از سال جدید، پایگاه اطلاع رسانی دولت از ایجاد شهرستان سوادکوه شمالی به مرکزیت شهر شیرگاه نیز خبر داده است.

در حالی که در اواخر سال ۹۰ اخباری برای تشکیل استانی جدید در محل تلاقی غرب هرمزگان و جنوب و شرق استان فارس منتشر شد و سپس بدون نتیجه باقی ماند، این بار تلاش‌ها برای تشکیل یک نقطه شهری جدید در محدوده شهرستان بستک، اعتراضاتی را به بار آورده که تصاویر زیر بازتابی از آن است.
مردم مركز بخش كوخرد شهرستان بستک به مصوبه جدیدی معترضند که مدعی هستند استانداری هم از آغاز با آن مخالف بوده و برای آن طرحی نداده است. آن‌ها بار‌ها در جلو فرمانداری تجمع کرده و خواهان درایت مسئولین در جلوگیری از اجرای تصمیم غیرمنصفانه‌ای هستند که بر پایه اطلاعات نادرست و نداشتن شناخت دقیق شرایط منطقه شکل گرفته است.

تلاش برای ایجاد تغییرات در تقسیمات کشوری و التهابات ناشی از آن، داستان قدیمی است که منافع ناشی از آن، از گران و ارزان شدن زمین تا ایجاد فرصت‌های جدید سیاسی و اقتصادی گرفته تا بهره‌برداری‌های سیاسی و انتخاباتی، بار‌ها بر اهداف مشروعی چون رفع محرومیت و تبعیض سایه افکنده است؛ دعواهایی که‌ گاه به راحتی به بهای جان مردم هم تمام می‌شود، باید به طریقی پایان پذیرد.

بازتاب زود هنگام این خبر درسایت های معتبر خبری کشور
 
tabnak.ir و به زودی در دیگر سایت های خبری هم مشاهده خواهیم کرد
 منابع:


سالروز درگذشت شاعر حاجى عبدالواحد راستى كوخردى

سالروز درگذشت شاعر حاجى عبدالواحد راستى كوخردى

  • امروز 12 آوريل سالروز درگذشت شاعر حاجى عبدالواحد راستى كوخردى مى باشد.

 
شاعر حاجى عبدالواحد راستى کوخردی
 
  • در روز پنجشنبه ۱۲ أوریل سال ۲۰۱۲ میلادی در شهر رأس الخیمه در امارات متحده عربی شاعر خوش آوازه كوخرد در سّن (۸۴) سالگی این دار فانی را وداع گفتند.
  • حاج عبدالواحد راستى فرزند أحمد ( 1349_ 1433 ) هجرى قمرى ، یکی از شاعران شیرین سخن دهستان كوخرد در بخش کوخرد شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران بود. نام کامل وی: (حاج عبدالواحد أحمد عبدالله (أودُل) راستى) ، وی در اشعارش (راستى) و گاهى هم (أبن احمد) تخلص می كرد. « راستى » ازآغاز زندگی علاقه خاصی به شعر و شاعری داشت.

 

  • « شاعر راستى » به سال 1349 هجری قمری در روستای كوخرد مركز بخش كوخردشهرستان بستک متولد شده . وی در سن هفت سالگی طبق روال معمول آن دوران به مکتب خانه رفت وقرآن مجيد را ختم كرد. در دوران كودكى به همراه خانواده أش به «  امارت شارجه » كوج كردند ، وپس از مدتى دوباره به اتفاق خانواده أش به كوخرد برگشتند.

 

  • حاجى عبدالواحد راستى در جزء أولين گروهى از جوانان كوخردى بودند كه در زمان حكم رضا شاه پهلوى به خدمت سربازى اعزام شده بودند كه عبارت بودنداز: راستى، عبدالله حسن، عبدالله ملا محمد افراز، احمد نور سرباز، احمد سرباز، و حاجى محمد احمد مظفر.... حاج عبدالواحد راستى در هنگام اعزام ودر عرض راه اين دوبيت شعر را مى سرايد:
پسينگاهى كه ماشين فول مى رفت   هواى شش نفر مشمول مى رفت
خدا داند كه « راستى » بد نگويد   لب دريا وآب شور مى رفت
  • «حاج عبدالواحد راستی» در روز بنجشنبه ۲۰ ماه جمادی الأولی ۱۴۳۳ هجری قمری برابر با ۲۴ فروردین ۱۳۹۱ شمسی، موافق با ۱۲ أوریل سال ۲۰۱۲ میلادی در شهر رأس الخیمه در امارات متحده عربی در سّن (۸۴) سالگی فرت كردند.
  • بمناسبت سالروز درگذشت شاعر كوخرد حاجى عبدالواحد راستى شاعر خوش طبع كوخردى اين شعر زيبارا از اشعار شاعر فقيد به علاقه مندان شعر و ادب تقديم مى كنم:
بسال هزار چهارصد وده بعد از هجرت   خداوند کل عالم داد رحمت
تمام کوه ولمبیر ودشت صحرا   بکرد خلاق عالم باغ وجنت

********************

چند کلام درباره سال جدید   در سماء بسیار أبر آمد پدید
مردمان خوشحال گشتند با أمید   این چنین سالی نمایان آمــده
ألف چهارصد بود بعداً دَه زیاد   غلغلی أندر سماء از نو فتاد
کل عالم گشته أند فرحان وشاد   أبر و برق و رعد و باران آمــده
چند شب و چند روز مطر آمد چنین   تاکه شد سیراب تمام روی زمین
رحمتی أز فضل رب العالمین   برجمیع کل أنسان آمــده
بعد چندین روز زمین گشت پـُر بهار   خلق رفتند از یمین و از یسار
شکر حَق کردند و حَمد کردگار   همچنین نعمت فراوان آمــده
بَشكَرو با « سد جاويد » ديدنى   «باقی احمد» هم مقام ماندنی
هم أكال بود و بهار خوردنى   نانکی بیرون فراوان آمــده
بس قشنگ عالی وخیلی جوان   نام آنجا هست «محمد حاجیان»
باصفا بود پـُر زگُلهای کَلان   بوی ریحان فراوان آمــده
« ممد آباد » خوش مقامى در وطن   جای تفریح است برای مرد و زن
بازهم أز وصفش بگویم چند سخن   در جوانی ماه تابان آمــده
«باغ زرد» است با جمال باکمال   «سد تاریخش» بود چندین سال
جاى آسايش بود در كل حال   مثل بلبل در نواخان آمــده
چون رسیدم من به «جابر» بیغمین   مردم پـُر مهر آنجا این چنین
با تـُلُمبه می‌کشند آب از زمین   پـُر زسبزی فراوان آمــده
غربی جابر «کُل کادی» بود   جای بسیار خوب و آبادی بود
هم فرح بخش است و آزادی بود   از وجود شیر مردان آمــده
نوگلی باشد میان گلعذار   «مؤه مُهمَد» نخلهای بی شمار
جای مردان شریف در یادگار   چون شبَنبُو ، بوش به میدان آمــده
هم « فصيل شيخياء » محترم   بس برزگ بودند پـُر مهر و کرم
نام نیکشان در جهان ماند لاجرم   خاندان پاک خانان آمــده
هست «گلاله» پـُر زگُلهای جوان   هم سفید ونیلی وهم ارغوان
بُد هميشه ازدحام از زايران   این چنین فصلی به میدان آمــده
دشت وصحراء « ترارو » پـُر بهار   « رود مهران » جارى است از يسار
از بهار خوردنی بی شمار   هم « أكال » و « خير » فراوان آمــده
« كاد ممدى » است مكانى دل نشين   هركسى زانجا گذر كرد بيغمين
از گیاهای دوایی گل بچین   این همه از فضل منان آمــده
« كنخور » عظيم و غزالان بى شمار   مردمان میرند از بهر شکار
هم به تابستان و پائیز و بهار   این چنین لطفی ز یزدان آمــده
می‌کنم حَمد خدای لایـَنام   کُو بُوَد خَّلاق مَجمُوع آنـام
صدهزاران عطر صلوات وسلام   بر رسول و آل و أصحاب آمــده

منبع

  • محمدیان، کوخردی، محمد (کوخرد سرزمین شاعران) ۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
  • محمدیان، کوخردی، محمد. (وصف کوخرد) ج۱. چاپ دوم، دبی: سال انتشار ۱۹۹۸ میلادی.

 

 

همه جا نام كوخرد زنده است

همه جا نام كوخرد زنده است

  • همه جا نام كوخرد زنده است، حوادث گوناگونى بركوخرد رخ داده است، وكوخرد (سيبه) از اين كشمكشها وغوغاها وآمد ورفت ها و وقايع وحوادث تاريخ بركنار نمانده، روزگارى بس آباد ودرخشان و روزگارى نابسامان داتشه است، اما كوخرد از همه ى اين حوادث پيروز بيرون آمده است وسربلند مانده است.
    سلام اى شهر كوخرد مسكن راز   سلام اى مهد عشق ومدفن راز
    سلام اى شهر سيبه شهر خوبان   كه آن را دوست بداريم از دل جان
    سلام اى مردم شهر دليران   بپاخيزيد همچون شير غران

     

    • كوخرديها در چهار گوشه ى دنيا پراكنده شده اند، کمتر كسانى در جهان یافت می شود که پس از خود، مانند كوخردى ها، نام نیکی از خود بیادگار گذاشته باشند. مردمان قديم كوخرد (سيبه) ، مردمانى بزرگ، بخشنده، و نیکو خواه بودند.

     

    • پس از حمله صادقخان به كوخرد (سيبه) وتسخير قلعه سيبه توسط نيروهاى صادقخان، وقتى خبر اشغال قلعه سيبه به تفنگداران ومردمى كه در قلعه توصيله در گرى زامردان در كوه ناخ بناه گرفته بودند رسيد، آنها براكنده شدند وهر گروهى رو به جايى گذاشتند وحتى بعضى از آنها به مسقط و عمان و زنگبار و هند رفتند.
    سلام اى قلعه سيبه وآماج   كه صادقخان برد آن را بتاراج

    صورة معبرة عن قلعة سيبة

  • قلعه سيبه ـ كوخرد

    • كوخردى ها به هرجا كه رفته اند يادگارهاى شيرينى از خود بيادگار گذاشته اند، چنانكه در اين عجاله بيان مى كنيم: (یرد کوخردی) شهرستان پارسیان كوخردى ها بنيانگذارى كرده اند، ( روستاى کنار سیاه ) فرامرزان اصالتاً كوخردى هستند، (محله كوخردى) در شارجه ، وكذلك كوخردى ها به هند و زنگبار نيز رسيده اند، همچنين كوخردى ها در مسقط وعمان سكونت گذيده اند، چنانكه در قله جلالى در مسقط نگهبان قلعه بودند، وازمناطق گسترده عمانات دفاع مى كردند وشعر مى سراييدند:
    وطن که ناخوش است تاکی نشینم   روم تا روی بدمیلان نبینم
    روم در مسقط و برج جلالی   مواجب گیرم و بی غم نشینم

     

     

    • من از اين قلعهٔ مَهيب (قلعه جلالى) كه در فراز شهر مسقط قرار دارد، ديدن كرده ام. با اجازه نگهبانهاى فعلى قلعه گشتی درآن قلعهٔ مَهيب زدم و لحظه اى در مكانى كه نگهبانان كوخردى مى ايستاده اند به يادگار آن بزرگمردان باغيرت كوخردى ايستادام... درود به كوخرد ومردم باغيرت كوخرد و پاينده وسرفراز باد كوخرد.

     

    • هرچند مردم رفتند وآمدند بازهم كوخرد، كوخرد ماند، وهرگز نام كوخرد محو نشد و نخواهد شد، آدمها مى روند اما وطن مى ماند، بارها كوخرد توسط باران هاى سيل آسا ويران شده است أما نام كوخرد جاودان مانده است ومردم كوخرد دوباره آن ويرانه ها را با همت بلند و اراده پولادین خود كوخرد را از نو ساخته اند ونام كوخرد جاودانه مانده است. امروز نيز مردم وجوانان باغيرت كوخرد از نام  (كوخرد تاريخ)  حمايت مى كنند، وهرگز نمى گذارند دست ناكسى به كوخرد تجاوز كند.

    مَنظَر وَاجِهَةُ القَلعَةِ الأَمَامِيَّة، مارس 2008م.

     
    قلعهٔ مَهيب جلالى که کوخردی ها درآن نگهبان بودند
     
     
     
     
     
     

    جستارهای وابسته

 
قلعه جلالی (مسقط ـ عمان)

منابع

  • محمدیان، کوخردی، محمد، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
  • محمدیان، کوخری، محمد، “ (به یاد کوخرد) “، ج۱. ج۲. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی  
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد بیشتر آشنا شوید»   
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 Ketab kukherd sarzamin shaeran.jpgKetab kukherd sarzamin shaeran1.jpgKetab parandegan kukherd.jpgR.ARU.15.jpgKetab sarzamin shaeran.jpg

SHERENO.37.jpgBeyad.2.jpgMohMad.1.jpgSHERENO.35.jpg

منبع:awayeseebah 

 استاد محمدیان را در کنار پروفسور M.M.Bigani رئيس دانشگاه

پزشكى بمبئى و رئيس هيئت مديره بيمارستان بريدج كندى بمبئى 

باکمال تشکر از دکتر لطیفه جهت ارسال عکس  

منبع:awayeseebah 

حاجی جعفر پالاش (نخستین دکتر داروساز کوخرد)

حاجی جعفر پالاش (نخستین دکتر داروساز کوخرد)

 
مقال عن الدكتور في صحيفة سلام سيبه
 

پیرمردى باوقار

پیرمردى باوقار

پیرمردى باوقار
 

پیرمردى باوقار

چه كسى اين پیرمرد باوقار را مى شناسد؟

مطلوب نام شخص .... و  نام روستا

اينجا!

سرچشه اى است در يكى از روستاهاى توابع بخش كوخرد در شهرستان بستک

سر يک چشمه اى را داشت منزل

 **

به خوبى بهتر از جان وتن ودل

منتظر نظرات خوبتان هستيم...

به به،، به شاعر خوش طبع كوخرد بيقرار عزيز.

بيقرار كوخرد جواب مى دهد:

گمونم اسم او باشد عليشاه

 **

نشستين بركه بند بربار عُليا

چون ديدم جناب بيقرار كوخردى جواب سؤال ما با شعر داده بودند، ديدم لازم است در جواب كمنت ايشان هم شعر باشد چنين گفتم:

چنين است دوست خوبم بيقرارا  

 

بود نامش (محمد حاج عليشا)

نشسته با محمديان صبحگاهى 

 

كنار چشمه بند (بُوچَشمَه) بربار عُليا

گذارم شد به بربار بارفيقان 

 

به سال (1993) از ميلاد عيسا

خداوندا بيامرزد عليشا 

 

نصيب وى كند فِردُوس اَعلا

اين تصوير در صبح روز شنبه 10/1/1993 ميلادى گرفته شده است، هنگامى كه عازم بربار شده بوديم جهت جمع آورى اطلاعات در مورد مناطق مختلف بخش كوخرد ، و تأليف

كتاب:(بياد كوخرد) ... در روستاى بربار اين بزرگوار را ملاقات نموديم كه با خوش روئى مارا پذیرفتند واطلاعات بسيار مفيدى از روستاى بربار در اختيار ما گذاشتند، خداوند حاج محمد عليشا (كدخداى بربار) را بيامرزد وبهشت برين نصيبش كند... انشاءالله

در تصوير فوق: شادروان حاج محمد عليشا كدخداى بربار، در كنار چشمهِ ى (بوچشمهِ بربار) در حال گفتگو با محمديان ، وياد داشت مطالب در مورد روستاى بربار  نشان مى دهد.

 

روستاى بربار

 

مسجد روستاى بربار

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد بیشتر آشنا شوید» 
 
SHERENO.35.jpgMohMad.1.jpgBeyad.2.jpgSHERENO.37.jpg Ketab kukherd sarzamin shaeran1.jpg  

Ketab kukherd sarzamin shaeran.jpgKetab parandegan kukherd.jpgR.ARU.15.jpgKetab sarzamin shaeran.jpg

منبع:awayeseebah  

 استاد محمدیان را در کنار پروفسور M.M.Bigani رئيس دانشگاه

پزشكى بمبئى و رئيس هيئت مديره بيمارستان بريدج كندى بمبئى 

باکمال تشکر از دکتر لطیفه جهت ارسال عکس  

منبع:awayeseebah 

پرندگان كوخرد

پرندگان كوخرد

BAR.k.84.jpg

تیهو

منابع :

کتاب: محمدیان، کوخری، محمد، “ «به یاد کوخرد» “، ج۲. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی.