أولین دبستان و أولین آموزگار در کوخرد

أولین دبستان و أولین آموزگار در کوخرد

 

(یاد هردو را گرامی می‌داریم)

دبستان جامی کوخرد نخستین مدرسه أی است که در روستای کوخرد مرکز بخش کوخرد در شهرستان بستک استان هرمزگان ساخته شده‌است. این مدرسه در سال ۱۳۴۶ خورشیدی تأسیس شده‌است. ساختمان دبستان خیلی زیبا وضد زلزله ساخته شده بود. این دبستان امثال آن با اعتبارات مالی سازمان برنامه توسط «سازمان عمران امدادی بنادر وجزایر جنوب» بنا شده بود. وحیاط بزرگ آن بادیوارهای کوتاه، وهلالی شکل محصور شده بود، واز نور و فضای کافی برخوردار بود. أولین آموزگار مدرسه جامی کوخرد به نام «داوود اکین چی» بود، که خاطرات خود در کتاب (مشق شب) و (مجلهٔ رشد معلم) به چاپ رسانده بود.

 

 
دبستان جامى كوخرد( أولين مدرسه در كوخرد)

 
من هم شرف آن را داشته أم که در ضمن أولین گروه دانش آموزان این مدرسه باشم، گرجه مدت کوتاهی بود، أما خاطرات جالبی و فراموش نشدنی برجای گذاشته أست.

از آنجا که سواد چند نفر ما کمی بالاتر از دیگر بچه‌ها بود، ما برای کلاس دوم دبستان انتخاب شدیم. أما من فقط (۲۰) روز در این مدرسه درس خواندم، بعدش هم به اتفاق عمویم عازم کشور بحرین شدم، در بحرین در (مدرسهٔ خلیل بن احمد الفراهیدی) ثبت نام نمودم و به تعلیم خود ادامه دادم.


آن زمان به چه‌ها پیش ملاهای مکتبخانه به قول خودمونی(مَختَب) درس می‌خواندند، البته مکتبدارها مخالف سرسخت دبستان بودند. وزیان مالی تقریباً غیر قابل جبرانی به مکتبدارها خورده بود، چرا که در آمدشان از نصف هم کمتر شده بود.

بعضی از پیر مردها (ریش سفیدان محل) نیز با ایجاد مدرسه مخالف بودند، به دلیل اینکه مدرسه به چه‌ها را از راه راست به کج راهی خواهد کشید، شاید هم احساسات شان اینجوری بود. چونکه مدرسه یک چیزی کاملاً جدید در روستا بود، وهیچ کس در روستا تجربهٔ مسبقی در این مورد نداشت.

 

همه ما و همه کسانی که در (دبستان جامی کوخرد) و نزد آموگار محبوب «داوود اکین چی» حرفی یاد گرفته أیم، از ایشان سپاسگذاریم. روحش شاد و یادش جاویدباد.

 
داوود اکین چی( أولين آموگار مدرسه جامى كوخرد)

 


 

  • بموجب پیامی که بدستم رسیده باید آقا آموزگار این دار فانی را وداع گفته باشد:

    *باسلام،بدینوسیله ازتمامی کسانیکه یاد ونام (مرحوم داوداکین چی)  رازنده نگه داشته‌اند صمیمانه تقدیرو تشکرمی‌نمایم .

 

  • وحید أکین چی ـ دوشنبه ۹ اسفند۱۳۸۹ خورشیدی.
کاش می‌شد باز کوچک می‌شدیم   لااقل یک روز کودک می‌شدیم
یاد آن آموزگار ساده پوش   یاد آن گچ‌ها که بودش روی دوش
ای معلم نام و هم یادت به خیر   یاد درس آب و بابایت به خیر
ای دبستانی ترین احساس من   باز گرد این مشق‌ها را خط بزن

منبع

  • محمدیان، کوخردی، محمد، “ (به یاد کوخرد) “، ج۲. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی

 استاد محمدیان را در کنار پروفسور M.M.Bigani رئيس دانشگاه

پزشكى بمبئى و رئيس هيئت مديره بيمارستان بريدج كندى بمبئى  

 

باکمال تشکر از دکتر لطیفه جهت ارسال عکس

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد بیشتر آشنا شوید» 
  
SHERENO.35.jpgMohMad.1.jpgBeyad.2.jpgSHERENO.37.jpg Ketab kukherd sarzamin shaeran1.jpg  

Ketab kukherd sarzamin shaeran.jpgKetab parandegan kukherd.jpgR.ARU.15.jpgKetab sarzamin shaeran.jpg 

منبع:awayeseebah 

*پژوهش و تحقيق:محمدمحمدیان کوخردی

 

گورستان کوخرد

گورستان کوخرد 

گورستان کوخرد

 


گورستان محل دفن اجساد انسان است. در برخی کشورها (همانند بخشی از کشور هندوستان) مردگان را میسوزانند ولی در اکثر نقاط جهان آنها را به خاک می‌سپارند با این تفاوت که مسیحیان در تابوت و مسلمانان بدون تابوت مردگان را در خاک گورستان دفن می‌کنند. به گورستان، قبرستان هم گفته می‌شود. در برخی از واژه آرامستان نیز استفاده می‌شود.

گورستان کوخرد در روز عيد سال 1967 ميلادى (عكس أز مرحوم دكتر: حاجى جعفر پالاش)

 

«گورستان» در سمت مغرب دهستان کوخرد واقع شده أست، و با دهستان تقریباً هزار متر فاصله دارد، واز قریهٔ تازه احداث (دهنو کوخرد) حدود ۳۰۰ متر فاصله دارد.

در روز عید صبح زود مردان گروه گروه و از هر طایفه به مسجد جامع قبله که بزرگترین وقدیمی ترین مسجد دهستان أست می‌روند، وبس از به جا آوردن نماز و خطبهٔ خاص عید، نمازگذاران بطرف «گورستان» می‌روند، تا اینکه برای مردگان فاتحه ودعا قرائت کنند، بعد از قرائت فاتحه ودعا برای مردگان، دوباره بر می‌گردند به دهستان.

در دهستان گروه گروه مردم به دیدار خویشان ، دوستان و همسایگان می‌روند، جهت عرض تبریک عید و طلبیدن حلالبودی از همدیگر.

 

منبع

  • محمدیان، کوخردی، محمد، “ (به یاد کوخرد) “، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی.

 

آغازی دوباره و باز گشت از سفر هند

آغازی دوباره و باز گشت از سفر هند

 

دیروز از کشور هندوستان واز (کلان شهر بمبئی) برگشتم..

 
گوشه أى از ساختمان أصلى دانشگاه بمبئى


سفر از فرودگاه بین‌المللی دبی به سوی کلان شهر بمبئی در کشور هندوستان در حدود ۲ ساعت و ۳۰ دقیق أست، پس از پرواز هواپیما بر فراز آب‌های نیلگون دریای عمان و دریای عرب و پس از گذشت از فراز اقیانوس هند در فرودگاه بین‌المللی چاتراپاتی شیواجی (بمبئی) فرود می‌آید.


در فرودگاه پس از کنترل پاسبورت، وتحویل گرفتن بار وچمدان مخصوص، وخارج شدن از راهرو بیرونی فرودگان، ماشین کرایه نمودیم و به طرف مرکز شهر منطقه أی تجارتی به نام (کُلابه) روانه شدیم، هنگام عبور از منطقهٔ (بندیرا) و عبور از کنار (ساحل ورلی) در حالی که چشمان را به بارگاه مجلل درگاه حاجی علی که در وسط آب دریا قرار دارد دوخته أیم، منطقه را پشت سر می‌گذاریم و به دروازه هند وارد می‌شویم، دروازه هند (بمبئی) در ساحل (أپولوبندر) واقع أست. شهر بمبئی در غرب کشور هند در ساحل دریای عرب واقع شده‌است.

دروازه هند (بمبئى)


از آنجا به سوی اقامت گاه مان که در هتل کاخ تاج‌محل أست می‌رویم. این هتل در ضلع شرقی منطقهٔ تجارتی (کُلابه) در کنار دریا واقع شده أست.

هتل کاخ تاج‌محل( اقامت گاه مان )

 

روز بعد به دیدار دوستم جناب (پروفسور M.M.Begani) مدیر بیمارستان بریچ کندی می‌روم.ایشان رئیس بیمارستان بریچ کندی، و عضو هیئت  امناء علمی  واستاد دانشکدهٔ پزشکی دانشگاه بمبئی ، یکی پزشکان جراح بزرگ بمبئی هستند، ودر تمام هندوستان شهرت فراوانی دارند، همچنین از دکتر: (رستم سُوناوالا) نیز دیدن نمودم، وی نیز یکی پزشکان بزرگ متخصص و  جراح فوق العاده هستند، همچنین عضو هیئت تدریس در دانشکدهٔ پزشکی در (دانشگاه بمبئی University of bumbai) هستند. ایشان از أصلیت پارسیان هند هستند.

 بیمارستان بریچ کندی، یکی خوش‌آوازه ترین بیمارستان‌های بمبئی هندوستان است. این بیمارستان به پارسیان هند تعلق دارد.


پارسیان هند گروهی از زرتشتیان ایرانی تبارند که اغلب آنان در شبه‌قاره هند زندگی می‌کنند. نیاکان آنها در سده دوم هجری پس از سلطهٔ اعراب مسلمان بر ایران، از ایران به هند کوچیده‌اند و از این رو می‌توان آنان را نخستین جامعه مهاجر ایرانی به‌شمار آورد. نخست آنان در ایالت گجرات در کشور هندوستان مستقر شدند. امروزه جمعیت پارسی‌ها حدود یکصدهزار نفر برآورد می‌شود که نزدیک به ۸۰ درصد آنها در ایالت مهاراشترا هند و در شهر بمبئی (مومبای) و اطراف آن ساکن هستند و مابقی در سایر نقاط شبه قاره هندپراکنده‌اند.با وجود آنکه پارسیان در بمبئی اقلیت کوچکی هستند، حضور آنان در این شهر مشهود است و از نظر اقتصادی اقلیت مهمی در هند به‌شمار می‌روند. آنان از انسجام خاصی برخوردارند و با گذشت ۱۲۰۰ سال بسیاری از سنن ایرانی را حفظ کرده‌اند.

سر در ورودی بیمارستان بریچ کندی مربوط به پارسیان هند

 

آب و هوا کلان شهر بمبئی

در مجموع هوای بمبئی گرم و شرجی است و مانند بسیاری از نقاط جنوبی و مرکزی هند دارای ۳ فصل می‌باشد:

  • تابستان، که از فروردین شروع شده و تا اوایل خرداد ماه ادامه دارد در این فصل هوا بسیار گرم و درجه رطوبت بالا است.
  • فصل باران‌های موسمی یا مانسون که از اوایل خرداد شروع و تا اوایل مهرماه ادامه دارد و توام با بارندگی‌های بسیار شدید و سیل آسا است.
  • زمستان که از اواخر شهریور شروع و تا اوایل اسفند ادامه پیدا می‌کند. با توجه به هوای ملایم، (بین ۱۵ الی ۲۵ درجه) این فصل از توریستی‌ترین فصول بمبئی به شمار می‌رود.

اماکن تاریخی و دیدنی شهر بمبئی

  • طی یک سده حکومت بریتانیا بر این شهر ساختمانهای زیبا و مجلل و بناهای تاریخی متعددی از ایشان در این شهر بزرگ برجای مانده‌است:
  • دروازه هند .
  • موزه پرنس ویلز.
  • دادگاه عالی بمبئی.
  • موزه ویکتوریا .
  • هتل تاج محل.
  • خسروباغ.
  • مغول مسجد.
  • چپاتی.
  • بازارهای بمبئی.
  • دانشگاه بمبئی.
  • مجموعه هنری جهانگیر.
  • کتابخانه دیوید ساسون.
  • حاجی علی درگاه.
  • زیارتگاه بهره‌ها.
  • مارین درایو.
  • پارک کملا نهرو.
  • بازار تاریخی کَرافت مارکت.
  • پایانه چاتراپاتی شیواجی (یا ایستگاه ملکه ویکتوریا).
 

بارگاه (حاجی علی درگاه)

پایانه ویکتوریا، پایانه ترمینال راه‌آهن در کلان‌شهر بمبئی

 

  • درمورد سفر و فوائد آن امام شافعی در این أبیات زیبا می‌فرماید:
تغرب عن الأوطان تکتسب العلا   وسافر ففی الأسفار خمس فوائد
تفریج هـمٍّ واکتسـاب معیشة   وعلم وآداب وصحبـة مـاجد
فان قیل فـی الأسفار ذل وشدة   وقطع الفیافی وارتکاب الشدائـد
فموت الفتی خیر له من حیـاته   بدار هوان بین واش وحاســـد
  • امام الشافعی رضی الله عنه، در این أبیات شعر پنج فائدة از فوائد مسافرت بیان می‌دارند:
  • (۱) ـ در مسافرت کُدورَت وناراحتی بر طرف می‌شود.
  • (۲) ـ مسافرت برای کسب معیشت وزندگی بهتر.
  • (۳) ـ مسافرت برای کسب و علم ودانش بیشتر.
  • (۴) ـ در مسافرت آدم با آداب و فرهنگ ملل محتلف آشنا می‌شود، و از آنها پند و أندرز می‌یابد.
  • (۵) ـ در مسافرت، آشنا بادوست خوب و خلی وفی، ومصاحبت و آشنایی با خردمندان.

 

مسجد أحمدى (مسجد أهل سنت) در بمبئی
 
  • مارین درایو، یا گذرگاه دریایی که گذرگاهی ساحلی در کنار دریای عرب است. در دوره حکومت بریتانیایی‌ها نام این جاده، (گردنبند ملکه ـ Queens Necklace ) بود.در ساعات شب وقتی چراغها روشن می‌شود، این جاده شکل یک سینه‌ریز مزین با جواهر را دارد.

     

    مارین درایو،جاده (گردنبند ملکه ـ Queens Necklace ) ـ بمبئی
     
    مارین درایو،جاده (گردنبند ملکه ـ Queens Necklace ) در شب ـ بمبئی 

     

  • دادگاه عالی بمبئی، این بنا نمونه‌ای عالی از معماری دوران استعمار بریتانیا در (بمبئی) هند محسوب می‌شود.
     

    دادگاه عالی بمبئی (كلان شهر بمبئی)

 استاد محمدیان را در کنار پروفسور M.M.Bigani رئيس دانشگاه

پزشكى بمبئى و رئيس هيئت مديره بيمارستان بريدج كندى بمبئى ـ هندوستان

«با تاریخ دیار کوخردو منطقهٔ باستانی بخش کوخردبیشتر آشنا شوید»  
 
SHERENO.35.jpgMohMad.1.jpgBeyad.2.jpgSHERENO.37.jpg Ketab kukherd sarzamin shaeran1.jpg  

Ketab kukherd sarzamin shaeran.jpgKetab parandegan kukherd.jpgR.ARU.15.jpgKetab sarzamin shaeran.jpg 

منبع:awayeseebah 

*پژوهش و تحقيق:محمدمحمدیان کوخردی 

سفری به هند ــ بمبئی

سفری به هند


(کلان شهر بمبئی)

با اجازهٔ همه دوستان من امروز برای سفری اضطراری عازم هندوستان هستم... توقع دعا خیر.

تا اطلاع بعدی خدانگهدارتان.

پایانه چاتراپاتی شیواجی

پایانه چاتراپاتی شیواجی( همچنین با نام سابق پایانه ویکتوریا، پایانه ترمینال راه‌آهن در کلان‌شهر بمبئی است که در دوران امپراتوری بریتانیا بر شبه‌قاره هند، توسط دولت وقت بریتانیا ساخته شد. عكس از : محمد محمديان
 

 استاد محمدیان را در کنار پروفسور M.M.Bigani رئيس دانشگاه

پزشكى بمبئى و رئيس هيئت مديره بيمارستان بريدج كندى بمبئى  ـ هند

«با تاریخ دیار کوخردو منطقهٔ باستانی بخش کوخردبیشتر آشنا شوید»  
 
SHERENO.35.jpgMohMad.1.jpgBeyad.2.jpgSHERENO.37.jpg Ketab kukherd sarzamin shaeran1.jpg  

Ketab kukherd sarzamin shaeran.jpgKetab parandegan kukherd.jpgR.ARU.15.jpgKetab sarzamin shaeran.jpg 

منبع:awayeseebah 

*پژوهش و تحقيق:محمدمحمدیان کوخردی

مسجد در کوخرد

مسجد در کوخرد

مسجد در کوخرد

 

مسجد نیایشگاه و محل گردهمایی مسلمانان است. مسجد قدمتی به اندازه خود اسلام دارد. اولین مسجد با ورود پیامبر اسلام به مدینه پایه‌گذاری شد.

 

روزی از امــر خدای مهربان

 

من ز شارجه آمدم به این مکان

«سیبه» دیــدم بَس بلادی با صفا

 

نام «کوخرد» أست، أیام صِبا

برگشادم چشم ناگه آن مکان

 

مسجدی دیدم شدم بس شادمان

بر گشادم درب آن داخل شدم

 

لَم أری مِثلَش بَه دُنیا لاجرم

چون نگاه کردم از روی یـقین

 

جــمله دیـدم سـتونهای گچین

بس ستون‌های ضخیم و استوار

 

أی خدا عفو فرما، گناهم بی شمار

حوض آبش ده به ده بود عرض و طول

 

برگشادم لب به صلوات رسول

« جامع قبله» بنامند نام آن

 

لَم یَجد بُنیانه هَذا الزَمان

مسجد جامع قبله


در دهستان کوخرد بیش ۱۸ مسجد وجوددارد، أما مشهورترین آن‌ها مسجد جامع قبله أست، که در سال ۱۳۱۰ هجری قمری بنیادگذاری شده أست، وبزرگترین مسجد دهستان أست، بعدش هم «مسجد فکری» یا همان (مسجد لوز قدیمی) بوده أست، در زمان کودکی ما فقط این دو مسجد در کوخرد وجود داشته بود، ومردم ده می‌گفتند: (مسجد لوز) و (مسجد قبله). أما حالا ۲۰ مسجد و شاید هم بیشتر در خود دهستان کوخرد وجود دارد.


«مسجد جامع قبله» (مسجد قدیم) یکی از زیباترین مساجد کوخردبود، این مسجد در محلهٔ «قبله» واقع شده أست، بنابراین مسجد قبله خوانده می‌شود، این مسجددر سال ۱۳۱۰ هجری قمری ساخته شده‌است. خرج مسجـد در آن زمان مبلغ یک هـزار (۱۰۰۰) تـومـان بوده‌است، در ساخت این مسجـد تمام کوخـردی‌ها از زن و مرد شـرکت داشتـنـد، هـر کس بـه قـدر استـطاعتش. آنـهایـی کـه تـوانایی پـرداخت پـول نـداشتند، مصالح و لوازمی مـانند سنگ، چوب، آب و گل مـی آوردنـد زن‌ها هـم در این کار عـظیم بـی بهـره نبودنـد، آنان در شبها کـه مـردهـا در سر کار نبودنـد، می‌رفتند و از درواه شمو (نام رودخانهٔ فصلی در شمال غرب کوخرد) سنگ مـی آوردنــد، این زنان سنگ را بـر روی سـرشان می‌گـذاشتند و برای ساخت مسجـد مـی آوردنـد و صبح کـه مــردهـا بـر سر کار مـی آمـدنــد از آن سنگ‌ها استـفاده مـی کردند، تمام کـوخـردی هـا از زن و مـرد در ساخت این مسجـد سهیم بـودنـد.


استاد بنایی که این مسجـد را ساختند به نام( معمار حـاجی ملا محمــد شـریـف کاظـم) نـام داشت و اولین امـام مسجــد و جمعه و جماعت هم ( حاجی ملا مصطفی کوخردی) نام داشت.


متـأسفانه این مسجـد تاریخی بعد از گذشت ۱۰۲ سال از تـاریـخ آن، در سال۱۴۱۲ هجـری قمـری تخریب شد و آن تحفهٔ اسلامی و آن معلم تـاریخی کـوخـرد از بین رفت و در محل آن مسجد جامع کنونی کوخرد ساخته شد.

مسجد جامع جديد

 

  • مسجد جامع کوخرد (جدید) :


این مسجـد در سال ۱۹۹۱ میلادی در محل مسجد جامع قدیمی ساخته شده‌است. مسجد مذکور به نفقهٔ مرد خیر الحاج سلطان بوشالات ساخته شده‌است. ایشان الحاج سلطان بن حسن ابوالشالات کوخردی رحمت الله علیه هستند که در سال ۱۹۹۵ میلادی در دبی دار فانی را وداع گفتند، خداوند رحمتش کند.

 

تمام مسجدهای دهستان بسیار نظیف و تمیز بوده واز کلیهٔ وسایل مدرن امروزی أعم از زیلو، موکت، فرش، پنکه، کولر، بخاری، بلندگو، و آب سردکن برخوردارأست.


مسجد نه تها عبادت گاه بوده، بلکه دار العلم والمعرفه نیز بوده أست، ودر مسجد تعالیم دین اسلامی حنیف قرائت و تحفیظ قرآن نیز به کودکان تعلیم داده می‌شده أست.


سقف تمام مسجدها از چوب و سنگ می‌باشد، وأغلب مسجدها دارای شبستان‌های زیر زمینی هستند که مخصوص زمستان می‌باشد. برای تعمیر وبازسازی مسجدها وبرکه‌های آب معمولاً مردمانی خیرخواهی از کوخرد و مناطق خلیح مثل: بحرین ، قطر ، کویت ، عربستان سعودی ، و امارات متحده عربی ، همه ساله وجوهات خاصی ارسال می‌دارند.

 

مسجد عائشه


تمام مردمان کوخرد و روستاهای منطقه متدین بدین اسلام هستند، واز أتباع اهل سنت واز پیروان امام محمد ادریس شافعی هستند. از پیروان مذاهب و یا أدیان دیگری دیده نمی‌شود، گرچه کوخرد (سیبه) در سابق گبر یا زرتشتی نشین بوده، أما حالا والحمدالله از این بت پرست‌ها کسی وجود ندارد. وتمام مردم منطقه از أهل السنة والجماعة هستند، وبگذاردن نماز پنج وقت معین و در مساجد و بصورت جماعت علاقمند و مایل هستند بنحوی که در تشکیل مجالس کنفرانس عمومی یا کمیسیون‌های اداری این مطلب باید از نظر تعیین ساعت در نظر گرفته شود حتی اگر پیشنماز عالم نباشد با انتخاب یک فرد عادی بعنوان پیشنماز جماعت را معمول ومرعی می‌دارند.

مسجد بلال


از کودک ده ساله تا مردان مسن وکهنسال که به سختی خودرا به مسجد می‌رسانند ویا با ماشین و موتور سیکلت آن هارا می‌آورند و در نماز جماعت روز جمعه شرکت می‌نمایند، مسجدهای شان بعنوان زیباترین ومعمور ونظیف ترین ساختمان‌های دهستان ومحله دایر ونگاهداری می‌شود. هر مسجد علاوه بر صحن داخلی (هواخوش) و شبستان زیر زمینی دارای صحن بیرونی مفروش باسیمان یا گچ ویا کاشی بوده، در سابق هر مسجدی دارای آستخر سر پوشیده وچاه آب باچرخ گاوی اختصاصی برای تأمین آب آن بوده، در بعضی از آن‌ها محلی برای شستشوی بدن بصورت یک دوش آب به شرح ساده ودر عین حال جالب زیر تعبیه شده أست، در کنار استخر أطاقچهٔ کوچکی که بنام (خونی) معروف بوده برای استحمام و دوش آب تعبیه شده که روی یکی از دیوارهای آن در ارتفاع معادل قد انسانی مخزن کوچکی بظرفیت سی چهل لیتر آب ساخته شده بود، اما حالا و بعلت از کار آفتادن چاه چرخ گاوی آب استخرها نیز در مساجد از کار أفتاده و از آب لوکه کشی استفاده می‌شود، مساجد دارای شبستانی زیر زمینی می‌باشد که زمستان مورد استفاده قرار می‌گیرد، و در آن‌ها بخاری روشن می‌کنند.


روزهای جمعه در دهستان کوخرد و دهات منطقه یک ساعت قبل از ظهر از هرکاری دست می‌کشند و با شستشوی بدن و پوشیدن لباسهای تمیز که أغلباً پیراهن عربی بلند سفید أست، و قسمتی نیز با پوشیدن کت و شلوار خودرا برای گذاردن نماز جمعه آماده می‌کنند.

 

مسجد اليتيم   در « كُل كادى »  ــ پشت رودخانه (پَس رُوه)

خطبهٔ جمعه بزبان عربی توسط خطیب قرائت می‌شود، قسمتی از خطبه نیز به فارسی ترجمه می‌شود. در سایر روزها هرکس در مسجد محلهٔ خود نماز برگذار می‌نماید. در ماه مبارک رمضان مساجد کوخرد رونق خاص وگیرایی دارد، مردمان به نماز ویژه (تراویح) و مولود وتلاوت وختم قرآن می‌پردازند. علاوه برماه مبارک رمضان در ماه‌های ربیع الأول و ربیع الثانی شبانه در مساجد مولود باقرائت أشعار موزون عربی در مدح حضرت رسول صلی الله علیه وسلم باشور و هیجان بجای می‌آورند، و در پایان مراسم از حاضرین در مسجد بانقل وشیرینی پذیرایی می‌گردد.

از کشیدن سیگار و دخانیات در مسجد پرهیز می‌کنند، در مدخل أولین در ورودی به مسجد کفش‌های خودرا در می‌آورند و در مکان مخصوص کفش‌ها می‌گذارند، به مسجد فوق العاده احترام می‌گذارند.


مذهب أثر فوق العاده خودرا در زندگی و أفکار و آراء مردم حفظ کرده أست.

 

 
(نمازگه) نمازگاه


در کنار ساختمان هر آب أنبار (برکه) سکویی صاف ومسطح باگچ برای نمازگذاران احداث شده أست که نام آن (نمازگه) یا نمازگاه می‌باشد، در موقع ظهر و عصر و غروب آفتاب و دوساعت از شب گذشته وصبح زود برای نماز پنج وقت روزانه اختصاص دارد، ودر این اوقات همه کاری را تعطیل می‌کنند، از سنت‌های اسلامی فقط آنچه در عهد حضرت رسول صلی الله علیه وسلم أنجام وعمل شده أست به جای می‌آورند، بهمین جهت در طول سال فقط دو عید بزرگ اسلامی یعنی عید فطر و عید قربان (عید الأضحی) می‌شناسند، و در این دوعید بزرگ همگی از کوچک وبزرگ و زن و مرد لباس نو می‌پوشند وعطر و لوازم زینت استعمال می‌کنند، و بعیادت بزرگان و همسایه‌ها می‌روند و اطعام می‌کنند، مراسم این عیدها چند روز ادامه دارد وتعطیل عمومی می‌نمایند. چهار نفر خلفای الراشدین رضی الله عنهم به یک نسبت مورد احترام بوده، و أئمه و أهل البیت علیهم السلام والصحابة والتابعین رضوان الله علیهم أجمعین را با احترام یاد می‌کنند.

 

منبع

  • محمدیان، کوخردی، محمد، “ (به یاد کوخرد) “، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی.

تفریحگاه‌های کوخرد

تفریحگاه‌های کوخرد

 


تفریح فعالیتی است که به صورت انفرادی یا گروهی در اوقات فراغت انجام می‌شود،و شامل سرگرمی‏‌هایی است که مردم در اوقات فراغت‏شان انجام می‏دهند.

 
استراحتگاه او شیرینو


مردم کوخرد برای تفریح که به آن (گشت ـ یا طبخ) می‌گویند، در روزهای تعطیل مخصوصاً در فصل ومستان و بهار أرزش وأهمیت خاصی قایلند، بعضی از این جاه‌ها به همین منظور مهیا نموده أند و در آن برکه و کاروانسرا و سایل آسایش ساخته أند، به طوری که صبح زود وسایل و خوراکی را بر می‌دارند و به یکی از این جاه‌ها می‌روند، و غروب به خانه باز می‌گردند، وبرخی شب نیز در آنجا می‌خوابند، گروهی هم برای دعوت دوستان خود که برای دیدنی به ولایت (کوخرد) می‌آیند چنین مراسمی تشکیل می‌دهند وبا گوشت کباب و چای و میوه مقدم مهمان شان را گرامی می‌دارند، تفریحگاه‌ها و نقاطی که برای طبخ و تفریح ودعوت مردم مهیا أست عبارتند از:

  • دشت ترارو ، که در موسم زمستان و بهار سبز وزیبا ست و خیر (دمبل) درست می‌شود.
  • بر حسینو (بر أحسن).
  • پشتخه جابر.

 

طبخ پشتخه جابر
  • شعر گشت جابر
برای دیدن صنع الهی   نهادم رو بجابر صبح گاهی
رفیقانم أفراز و حاجیانی   دگر هم یوسفی و علیرضایی
بود هم جعفری وحیدری پور   جمیعاً داشتیم باهم آشنایی
کنار برکه و آب زلالش   کباب ما گوشت غزال(۱) أست
در آنجا سفرهٔ رنگین فکندند   یکایک مهمان خویش شمردند
رطب با خاکو از کوخرد آورده   بود خشتر ز خرما و ز ارده
دگر نان تنور و مهوه داشتند   کمی روغن هم پهلویش گذاشتند
دگر هم بریانی زعفرانی   که باشد مخصوص میهمانی
زسبزیجات و میوه‌های خوش طعم   بود سیب و انار و شمام و نارنج
دگر انگور و به باشد فراوان   زبندر و فسا می‌یاد دمادم
دگر زردآلو و پشم آلو و خس   روید و پرگو و ریحان سر دست
زباغ جابر و بستان حامد   تماشاکن بیا یک روز به کوخرد

 

 
تفریحگاه سد بست گز

سد بست گز  ــ (عكس از: عكاس ماهر كوخرد آقاى عليرضايى)

 

  • سد بست گز .
  • لمبیر ملکی .
  • پشتخه بست گز .
  • پشتخه مدی آباد ، در زمستان وفصل بهار بعد از باریدن باران خیر و اکال درست می‌شود.
  • بشکرو و سد جاوید .
  • باغ زرد و سد بز .
  • استراحتگاه او شیرینو ، جای سرسبز وزیبا در فصل زمستان و بهار ، خیر (دمبل) ، ترشه ، کُمپُر ، و مِیَل ، وبهار خوردنی بشکل غیر قابل تصور درست می‌شود، برکه ، کاروانسرا، مطبخ (آشپزخانه) ، چهارتاخی، و نمازکه (جای نماز) هم وجود دارد.

 
تفریحگاه اوه شیرینو

 

اوه شیرینو پُر از خیر واکال   در مُوسِم گُل وأیام بهار
فصل خَشی دِن روز باد وبَروُنگ   کارامسرا پُردِن هَمش مَرد وزنُنگ
برنج بریان ته مطبخ دَم مُوکِه   چاهی اله تش سفره مونگ کته

 

  • استراحتگاه روضه (اوه شیرینو).

تفریحگاه روضه  (اوه شیرینو)

 

  • برکه عبدالقادر .
فصل نوروزنِ أیام بهار   گیاهان سَبزنِ مُوجا لاله زار
دشت صحراها پُر از خیر و اکال   هرکس بایارش در گشت گذار
برکه عبدالقادر خِیمَه مُونگ زِتهِ   خُراک مُون آماده سُفرَه مُونگ کَتهِ
ترشه و کُمپُر سِنخِه پَل تیر   مِیَل و اِسپَند بارُم از کوه زیر
سَبَتَِیا پُردِن بَهار خُوردنی   برکه عبدالقادر در گشت و گذار

تفریحگاه بر أحسن

 

 

  • استراحتگاه شیخ زینل (گری مد عبدالرحیمی)
  • استراحتگاه محمود (پشتخه آدون علی)
  • صحرای نید .
  • شویدون جای سرسبز وزیبا در فصل زمستان و بهار .
  • پشتخه باراو .

چاهی أدم سفره مونگ کته


وده‌ها جاهای دیگر که برای تفریح وگشت و طبخ مهیا شده أست، ومردم در موسم باران وبهار و فصل سرما از آن‌ها استفاده می‌کنند، تمام این استراحتگاه‌ها بوسیلهٔ أفراد خیر برای آسایش مردم ساخته شده أست.


تفریحگاه‌های کوخرد در زمان قدیم

 

  • لـُرکُش .
  • درازو .
  • گود میان ده.
  • ترارو .
  • تنب بردومه .

 

منبع

  • محمدیان، کوخردی، محمد، “ (به یاد کوخرد) “، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی.

پاراو کوخرد

پاراو کوخرد

 

پاراو کوخرد نام دورشته قنات است درغرب وشمال وجنوب دهستان کوخرد در بخش کوخرد شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان.

 
كروكى پاراو كوخرد

 

پاراو کوخرد نام دورشته قنات است درغرب وشمال وجنوب دهستان کوخرد در بخش کوخرد شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان واز نقاط دیدنی استان هرمزگان در جنوب ایران واقع شده‌است. بقایا و آثار این قناتها هنوز باقی مانده‌است. ویکی از آثارهای دوران (ساسانیان) می‌باشد. قنات یا کاریز «در تلفظهای محلی گاه کهریز» نیز نامیده می‌شده‌است. کانالی است که از دیر باز برای مدیریت آب در زمین می‌ساخته‌اند. کاریز یا قنات به رشته چاه که آب یک «مادر چاه عمیق» را برای شرب وکشت وکار به سطح زمین می‌رساند گفته می‌شود.

پیشینه

قنات پاراو کوخرد در زمان گبرها یا زرتشتیان که قبل از اسلام در شهر باستانی ساسانی «شهرسیبه» زندگی می‌کردند ایجاد شده‌است. و سیبه (نام قدیم کوخرد) بوده‌است.آثار یک رشته از این قناتها در (پشتخه مدی آباد) در جنوب رودخانه مهران نیز وجود دارد که به‌وسیله ترنه آب به آنها می‌رسیده‌است.

سرچشمه

سر چشمه این قناتها از زیر کوه ناخ وتحدیداً از پشت دهستان هرنگ سر چمشه می‌گرفته‌است (که البته درآن دوران دهی بنام هرنگ وجود نداشته‌است). این قناتها بعد از «چاه مادر» یا «بئر الأ م» که منبع اصلی آب آن است و در پایه کوه ناخ واقع بوده‌است به دو رشته می‌شده‌است.

رشته أول قنات

  • رشته اول این قناتها از طرف مغرب کوخرد فعلی به دشت پاراو منتهی می‌شده‌است. اما رشته دوم از طرف مشرق دهستان کوخرد سرازیر می‌شده تا اینکه وصل می‌شده به ساختمان ترنه، این ساختمانها آب شیرین را از یک سوی رودخانه شور به سوی دیگر می‌بردند.

دو قنات از این رشته قناتها در بغل خانه شاعرمعروف روزه دار و از طرف قبله خانه اش تایاد من هم وجود داشته‌است.

منطقهٔ درکتی

قنات «پاراو کوخرد» از زیرکوه ناخ سر چشمه می‌گرفته‌است و بعد از (چاه مادر) قنات به دو رشته می‌شده‌است. رشته اول قناتها از پشت منقطه لرکش سرازیر می‌شده و ازوسط منطقه درازو رد می‌شده تا اینکه می‌رسیده به دشت پاراو و در جایی بنام «چُورُون مَهدَلی» در لب رودخانه ظاهر می‌شده، و بعداً در دشت پاراو ادامه می‌یافته تا اینکه در منطقه‌ای در لب رود خانه «درکت» می‌شده، یعنی آب به روی زمین می‌آمده. به همینجهت این منطقه «در کتی» نامیده شده‌است. چون آب قنات در آنجا درکت شده، یعنی آب قنات از زیر زمین به روی زمین آمده‌است. و نام «درکتی» در این منطقه به یادگار مانده‌است و همچنین رودخانه به نام «رودخانه در کتی» پیش مردم کوخرد معروف است.

رشته دوم قنات

  • رشته دوم قنات بعد از (چاه مادر) از پشت «برکه گِرد» و از زیر درواه شمو و از پشت دهستان کوخرد و از سمت مشرق کوخرد رد می‌شده و از قبله خانه محمد رفیع روزه دار معروف سرازیر می‌شده، و از قبله جاه خرمن حبیب و از مشرق «منطقهٔ گاکش» رو بطرف مشرق می‌کرده تا اینکه می‌رسیده به ترنه.

از طرف شمال ترنـُه در زمین جوکاری که حالا تعلق به آقای محمد علی حاجیانی دارد، چند حوض ساروجی وجود دارد که از آب قنات پر می‌کردند، یکی از این حوضها از طرف مشرق خانه دشت محمد علی حاجیانی واقع است. البته بعد از اینکه این حوضها پر از آب می‌شده آب راه می‌یافته بطرف «ترنه» و رد می‌شده به آن سوی رودخانه و می‌رسیده به پشتخه مدی آباد و بک احمد و بشکرو.

آب قنات در پشتخه مدی آباد

آب قنات پاراو بعد از رسیدن به «ترِنه» به پشت رودخانه هدایت می‌شد. این ساختمانها آب شیرین را از یک سوی رودخانه شور به سوی دیگر می‌بردند و بخش‌های این سازه از پائین و زیر آب به هم وصل بودند و آب از خود رد می‌کردند به سوی زمینهای کشاورزی در منطقه بک احمد و بشکرو و پشتخه مدی آباد و مزاجان، گفته می‌شود در این مناطق باغ‌های مرکبات و نخلستان‌های گسترده‌ای وجود داشته‌است. آثار این رشته قنات‌ها هنوز در پشتخه (پُشته) مدی آباد وجود دارد، اما امروزه این قنات‌ها کاملاً از کار افتاده و تنها آثارش باقی مانده‌است. اما از باغ‌ها دیگر هیچ اثری وجود ندارد.

ویرانی قطعی پاراو کوخرد

  • رشته اول قنات تا شست سال پیش دایر بود است، و چند بارخوانین بستک آن را تعمیر وسربرستی آن را بعهده داشته‌اند، و مردم کوخرد و همچنین خوانین از آب آن استفاده می‌کردند.

بعداً خوانین بستک سرپرستی قنات به مرحوم محمد شریف غیاث واگذار می‌کنند، که بعد از مدتی قنات خراب می‌شود و کسی آن را تعمیر نمی‌کند و از حیز انتفاع می‌افتد.

  • اما رشته دوم قنات که آب آن بوسیله ترنه به آن سوی رودخانه مهران می‌رفته‌است صدها سال پیش از کار افتاده‌است، ودقیقاً معلوم نیست که تا چه سالی دایر بوده‌است، ولی آنچه مسلم است که آب این رشته قنات به آن سوی رودخانه رسیده‌است.

منابع

  • محمدیان، کوخردی، محمد. «به یاد کوخرد» ج۲. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی..
  • الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد.

جستارهای وابسته

 

اطلاعات کلی
نام پاراو کوخرد
کشور Flag of Iran.svg ایران
استان هرمزگان
شهرستان شهرستان بستک
بخش بخش کوخرد
اطلاعات اثر
نام محلی پاراو کوخرد
نام‌های دیگر پاراو
نام‌های قدیمی قنات پاراو
نوع بنا قنات
کاربری امرارآب شیرین
دورهٔ ساخت اثر ساسانی
بانی اثر ساسانی
مالک فعلی اثر سازمان میراث فرهنگی کشور
اطلاعات بازدید
شماره تلفن ‎۰۷۶۴۳۳۴
وبگاه [http://[۱] [۲]]

 
جوی آب قنات

سرهنگ پالار

سرهنگ پالار نام کامل وی (محمد شریف بالار بستکی) ، وی از بستکی‌های مقیم هندوستان بودند، تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در کشور هند به پایان رسانید و آنگاه به ایران بازگشت.

 
سرهنگ پالار


بنا به گفتهٔ خودش: از کودکی به نظام علاقهٔ فراوان داشتم، مخصوصاً با خواندن کتاب‌هایی که تقریباً مثل پلیسی بود و شنیدن داستان‌های زیاد علاقه أم به نظام بیشتر می‌شد. به همین خاطر یک دورهٔ مقدماتی در هند گذراندم سپس برای تحصیل در مدرسهٔ نظام به ایران باز گشتم، در دوران خدمت ستوان بودم وهمان زمان درخواست خود را برای ماندن در نظام به مقامات عالی رتبه کشور تقدیم نمودم، که مورد قبول واقع گردید. درجنگ دوم جهانی أفسر فرمانده بودم که در شمال ایران حضور داشتم، در حوالی رامسر نیروی تحت فرماندهی من محاصره شد وهمگی أسیر شدیم، مدت هشت ماه در زندان شوروی بسر بردم.

شهرت وی در منطقه بسبب در گیری ایشان با  (شمد لاوری) أست.

 

سرهنگ پالار و شمد لاوری


در تمام منطقهٔ شهرستان بستک گرفته از روستاهای بخش مرکزی ، و روستاهای بخش کوخرد و روستاهای بخش جناح ، و بیخه جات فرامرزان و گوده وهمچنین مناطق مختلف لارستان کسی نیست که نام شمد لاوری را نشنیده باشد. «شیخ محمد لاوری» از نوادگان شیخ حسن مدنی بوده أست. وی جوانی دلیر و شجاع و بی باک بود که در سراسر این منطقه معروف أست. در طول حیات خود مأموران دولتی وهم دزدان و سارقان مسلح را زیاد به قتل رسانده أست. او چند تفنگچی همراه داشته أست وتقریباً یک گروه کوچک تشکیل داده بود، در زمان أو أصلاً دزدها وسارقان از ترس نامش به منطقه نمی‌آمدند. قبل از سرهنگ پالار مأموران زیاد حکم دستگیری وی را داشته أند که ناموفق بازگشته أند ویا بقتل رسیده أند. أو به «پالار» ( پالدم) می‌گفت، واینطور صدایش می‌زد. همه عقیده داشتند که وی تیربند أست، خبرهم داشت که سرهنگ قصد دستکیری او را دارد، أما بی اعناء وبی باک بود.

جندین سال با سرهنگ سر جنگ ومشاجره وجدال دشته أست، سرأنجام «پالار» با فریب وبه اتفاق کدخداهای منطقه توانست وی را به قتل برساند.

شمد لاوری توسط پالار ودار دسته أش در روستای ایلود ناجوانمردانه در سّن ۲۹ سالگی بقتل می‌رسد.

جوانی کشتی که سی سال کمترش بود

 

سواد پهلوانی بر سرش بود

پالار باکشتن شیخ محمد لاوری، به درجهٔ سرهنگی رسید.

 

 

 

شمد لاوری

منبع

  • محمدیان، کوخردی ، محمد ، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.

اولین دکتر داروساز کوخرد

اولین دکتر داروساز کوخرد

 


حاجی جعفر محمد جعفر (مرحوم حاجی جعفر پالاش)


حاجی جعفر پالاش فرزند محمد (۱۳۴۱ ـ ۱۴۱۱) ه. ق، فردی سرشناس و مؤثر در زمینه وارد ساختن درمان و پزشکی مدرن به مناطق شهرستان بستک و بخش‌هایی از هرمزگان و همچنین شرق عربستان و امارت (شارجه) در امارات متحده عربی بوده‌است. وی نخستین دکتر (داروساز) روستای کوخرد در بخش کوخرد شهرستان بستک استان هرمزگان ایران بود. نام کامل وی: ( حاجی جعفر بن محمد بن جعفر بن محمد بن حاجی جعفر گپ بن محمد بن احمد آل جعفر).

 


 
دكتر داروساز


زندگی

حاجی جعفر به سال ۱۳۴۱ هجری قمری در امـارت شارجه یکی امارات هفت‌گانهٔ (امارات متحده عربی) دیده به جهان گشودند، تحصیلات علمی خودرا در مکتب خـانــهٔ شارقـه فـرا گـرفتند و به علوم عـربـی و فـارسـی، و منقول و معقول آشنایی پیدا کردند.

کار وادامه تحصیل

در سن پانزده سالگی همراه پدرش مانند سایـر مـردم شارقه در پـایگاه نیروی هوایی انگلیس که در آن زمان در امـارت شارقه مستقر بودند و به «محطه» معروف بود، مشغول کار می‌شوند، دیری نمی‌گذرد که بـه زبان انگلیسی آشنایی کامل پیدا می‌کنند و به راحتی می‌تـوانند صحبت کنند.

مطالعه

او به مطالعه علاقهٔ فراوانـی داشتند و صاحب قلم نسخی بوده، نویسنده چیره دستی بودند. بـعد از حـدود دو سال در محطه ایشان به عنوان متـرجم بـه کار گماشته می‌شوند. در حین شغل جدیـدش با آقـای دکتر روبرت ویلیام دکتر کلینیک پایگاه هـوایـی انگلیس آشنایی پیدا می‌کنند، آقای دکتر ویلیام وقتی می‌بینند که وی جوانی هوشیار و باسواد هستند بـه وی پیشنهاد می‌کنند کـه تعلیم خـود را تمـام کنند.

اخذ مدرک داروسازی

ایشان هـم بـه نصیحت دکتر گـوش می‌دهند و به تعلیم خود در آن پـایگاه و زیر نظر دکتر ویلیام ادامـه می‌دهند و بعد سه سال تحصیل زبان انگلیسی خود را به پایان می‌رسانند و بـه مـدرک دکتر داروساز نایل می‌گردند.

سفر به بحرین

پـس از در یافت آن مـدرک در داروخـانـهٔ محطه در پایگاه نیروی هـوایی، زیر نظـر دکتر ویلیام مـدت چـهار سال کارمی‌کنند و سپس در سال ۱۳۶۵هـ .ق عازم بحرین می‌شوند. در بحرین مدتی نزد خویشاوندانش می‌ماند.

 
دكتر داروساز سال 1960

دکتر داروساز عازم عربستان می‌شود

بعد از اینکه گذرنامه بحرینی می‌گیرند عازم (عربستان سعودی) می‌شوند. در عـربستان سعودی در یکی از داروخـانـه هـای شهـر «خُبـَر» به کار می‌پردازند. پس از مـدتی از شهر خبر عازم شهر دمام می‌شوند و در شهر دمام داروخانه‌ای را به نام خودشان تأسیس می‌کنند. وی در هر سالی که به کوخرد می‌آمـدنـد مقدار زیادی دارو همـراه خودشان می‌آوردنـد و به طور رایگان بیمـاران را معالجه می‌کردنـد. ایشان اولین کسی از کوخرد هستند که به این مـدرک بزرگ علمی نائل شده‌اند و اولین دکتر داروساز در کوخرد هستند.

دکتر داروساز وبیماری سال ۱۳۸۵

در سال ۱۳۸۵ هجری قمری مرض (بیماری) واگیر مهلکی در (شهرستان بستک) وبخش‌ها وروستاهای توابع ومناطق گسترده‌ای از استان هرمزگان در بر گرفت، این بیماری بطور سریعی شیوع پیدا کرده بود وبطوری که از علایم آن بر میامد بیماری (وبا) بود مخصوصاً در مرحله اول بقدری شدید بوده‌است که در هزار نفری دویست وپنجاه نفر تلفات داده‌است. در جریان این بیماری خانمانسوز که در زمستان روی داد در هرخانه‌ای ۲ تا ۳ نفر مرده شده وتعداد مرده شده گان بقدری زیاد بوده که بر اثر نایابی پارچه سفید برای کفن دردهات دور دست مخصوصاً روستاهایی که در کوهستان واقع بوده ناچاراً مردگان خودرا باگونی کفن نموده، دفن می‌کردند. در آن دوران در منطقه نه دکتر ونه درمانگاه ونه دارو و نه داروخانه وجود داشته‌است، وبعلت نبودن دارو وامکانات پزشکی در منطقه تعداد بسیار زیاد از مردم منطقه بهلاکت رسیدند. در این وضع ودر برابر این بیماری هولناک تنها راه نجات بیماران از خطر مرگ محقق حاجی جعفر پالاش بودند، ایشان با مجهود شخصی خود به یاری مردم منطقه شتافتند، وباتهیه نمودن دارو از داروخانه شخصی خود به یاری مردم رسیدند وجان بسیاری از مردم از این بیماری مهلک نجان دادند. مردم منطقه تا امروز این فداکاری به یاد دارند وخودشان مدیون خدمات دکتر داروساز می‌دانند. (حاجی جعفر محمد جعفر پالاش) یک شخص عادی نبوده ، ایشان نه فقط در کوخرد و در شهرستان بستک معروف بوده‌اند، بلکه در گوشه وکنار منطقه و بخش‌هایی از هرمزگان و همچنین شرق عربستان و امارت شارجه فرد شناخته شده و مؤثری بوده‌اند. وی در منطقه و هرمزگان تا امروز شهرت فراوانی دارند وتا امروز مردم به خوبی از ایشان یاد می‌کنند وبرایش دوعا می‌کنند، ایشان خدمات شایانی به منطقه جنوب نموده‌اند مخصوصاً در زمانی که اصلاً کسی نه نام دکتر وحتی نام پرستار هم نمی‌دانسته‌اند در مناطق جنوب، ایشان با مجهود شخصی خودش وبطور رایگان به مردم جنوب کمک می‌کرده‌است، وی اولین فردی در منطقه هستند که این عمل انسانی را پیشه گرفته‌اند. ایشان باضافه در منطقه جنوب ایران همچنین در منطقه شرق عربستان و در امارات متحده عربی و مخصوصاً در امارت شارجه شهرت فراوانی دارند، وهنوز پیر مردها دوران خودش وحتی نوجوانان از ایشان به خوبی یاد می‌کنند. در منطقه جنوب ایران مخصوصا شهرستان بستک وتوابع هزارها جان از خطر حتمی نجات داده‌اند ، مخصوصاً در سال ۱۳۸۵ هجری قمری که بیماری خطرناکی (وبا) در منطقه شیوع شد.

اگر نه از فضل خدا و بعد از خدا هم از فضل این دکتر فرهیخته حاجی جعفر نبود امروزه اصلاً در منطقه بستک وجنوب کسی وجود نداشت و همه مرده بودند، درآن دوران اصلاً مناطق جنوب منطقه‌ای فراموش شدنی بوده، واصلاً می‌توانم گفت که حتی در خود بستک هم هیچ دکتری ویا درمانگاهی وحتی داروخانه‌ای نیز وجود نداشته‌است، حاجی جعفر مالک یک داروخانهٔ برزگ در عربستان سعودی بودند ودر مدت این بیماری در منطقه بارها وبارها به عربستان سفر نمودند ودارو برای بیماران می‌آوردند ومردم را بطور رایگان معالجه می‌نمودند. وی همیشه و همیشه می‌گفتند که من وظیفه خودم دارم انجام می‌دهم وپاداشش هم از خدا می‌طلبم. همچنین چند حالات بیماری خطرناک در شارجه نیز معالجه کرده‌اند که بعضی از آن بیماران هنوز در قید حیات هستند، هر وقت صحبتی از حاجی جعفر پیش می‌آید این افراد جز یاد خوبی وفداکاری حاجی جعفر چیزی دیگر بر زبان می‌آورند. برای قدردانی از ایشان جناب آقای شهردار شهرستان بستک نام این شخص فرهیخته در سایت شهر داری بستک قرا داده‌اند تحت عنوان (اولین دکتر داروساز در منطقه) . همچنین در سایت کوخرد تحت عنوان ( مشاهیر) در رده (( پیشکسوت‌ها)) اضافه شده‌است.

 

دوربین آگفا ایسولیت سال 1945

اولین دوربین عکاسی در کوخرد

ایشان اولین کسی هستند که دوربین عکاسی را بـه کـوخـرد آوردنـد. درسال ۱۹۴۵ میلادی دوربینی از نوع آگفا ایسولیت AGFA ISOLETTE ساخت آلمان داشتند. حـاجی جعفـر محمـد جعفـر دکتـر داروساز مشهـور کـوخـرد، نامش با اولیـن دوربین عـکاسـی کـه وارد کـوخـرد شده‌است ارتباط یافته‌است، ایـن مـوضـوع از زبـان خـودشان اینچنین بیان شده‌است: مهنـه یا شغل عکس‌برداری پـیش یک عکاس انگلیسی که در نیروی هوایی انگلیس کار می‌کرد یاد گرفتم. آن زمان من در نیروی هوایی انگلیس که در امارت شارقـه مستقـر بـود و به نـام محطه معروف بـود بـه سمت مترجمی کار می‌کردم، این شخص آقای استیفن نام داشت، ایشان مسؤول غرفهٔ عکس در ارتش بـودند. مـدت دو ماه و در هر روز چهار ساعت آمـوزش می‌دیدم، و پس از آن در اولین روز تعداد ۳۰ فیلم و یک دوربین عکاسی بـه مـن دادند و گفتند بروم و تمام آن فیلم‌ها را عکس‌برداری کنم، من هـم رفتم از محطه بیرون و چشمم به هـرچـه می‌افتاد از آن عکس می‌گرفتم. شتر ، الاغ ، مرغ ، پـرنـده ، درخت ، کـوه و خلاصه هـرچـه جلو چشمم می‌آمـد عکس می‌گـرفتم، و عصـر تمام فیلم‌هایـی که عکس‌بـرداری کرده بـودم را می‌آوردم بـه اتاقی کـه در آن عکس ظاهـر مـی کردنــد. ظاهـر و چاپ کردن عکس‌ها به عهدهٔ خودم بـود و مجبور بودم فیلم‌هایی که عکس برداری کرده بودم را خودم ظهور و چاپ کنم. پس از یک ماه کـه در این کار گذرانـدم، از آقای استیفن تشکر کردم و مقداری فیلم از ایشان گـرفتم و همچنین دوربینی کـه از قبل سفارش آن را کرده بودم و یکی از دوستانم از عربستان سعودی برایم آورده بود را گرفتم و در محل مخصوص خـودم شغل عکس‌برداری را شروع کردم. روزهایـی کـه در محطه کار نـداشتم عکس‌برداری می‌کردم و شب عکس‌ها را ظاهر و چاپ می‌کردم. امـا هنگامی کـه بـه کوخرد می‌رفتم و در جعفرآباد (مؤه مهمد) ساکن بـودیـم، با مشکلات بیشتری مـواجـه بـودم، مخصوصا در موقع ظهور و چـاب کردن عکس. بـه دلیل مشکلات ناشی از تـاریکی و نبـودن بـرق، در آن گرمای شدید، در دریـائــی از عـرق غـرق مـی شـدم. بعضی از اوقات در روز فیلم ظاهر و چاپ می‌کردم، ولی نـور آفتاب کارم را به تـأخیر می‌انـداخت و کارم بسیار دشوار می‌کرد، چون که این فیلم‌ها را در خـانـهٔ کاهگلی‌مـان کـه در آن نشسته بـودیـم ظاهـر مـی کـردم و با وجـود اینکه تمـام روزنه‌های خانـه را با پارچه‌های کهنه و حصیر و تکو (نوعی فرش ساخته شده از برگ نخل) پوشانده بـودم و تمام سوراخ‌ها و شکاف دیـوارها را گرفته بـودم ولی باز هـم نـور آفتـاب بـه داخل اتاق کارم می‌آمـد و کارم را دشوار کرده بـود. ظهور و چاپ عکس در آن شرایط خیلی کار دشواری بـود ولی به هرحال من از کار خود خرسند بـودم و کارم را خیلی دوست داشتم و تقریباً در حدود ۴۰ سال عکاسی را ادامه دادم.

 
رادیـو ترانزیستور 1947 نوع (ONDORIA)

نخستین رادیو در کوخرد

اولین رادیـو ترانزیستوری نیز در سال ۱۹۴۷ میلادی توسط ایشان بـه کـوخـرد آورده شد. این رادیو از نوع انـدریـا ONDORIA و ساخت هلند بود.

بدرود زندگی

حاجی جعفر محمد جعفر در سال ۱۴۱۱ هجری قمری برابر با ماه اکتبر ۱۹۹۰ میلادی در سّن ۷۰ سالگی در کوخرد دار فانی را وداع گفت وبه جوار رحمت حق پیوست.

منبع

  • محمدیان، کوخردی، محمد، “ (به یاد کوخرد) “، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی.

چاه چرخ گاوی

چاه چرخ گاوی

 

چاه چرخ گاوی به لهجهٔ محلی (گاو و گوچه) ، یا «چرخاب» ، وسیله‌ای برای آب‌کِشی از آبِ جاری یا چاهِ آب. این وسیله با جریان آب یا نیروی حیوان یا انسان می‌چَرخَد و آب را تا ارتفاع موردنظر بالا می‌برد. به آن دولاب، چرخ دولاب، چرخ دلو نیز گو یند.

 
چاه چرخ گاوی (گاو و گوچه) جاه شنو لوز سال ۱۹۶۵ ميلادى

 

«چاه چرخ گاوی» وسیله أی آبیاری وابتکاری جالب أست که سالیان دراز برای تأمین آب کشاورزی در کوخرد معمول بوده أست.


أهمیت این روش در آن أست، بایک سیستم ساده نیروی محرک گاو را که درجهت أفقی أست در یک جهت عمودی که صرف بالا آوردن مشک سی لیتری آب از داخل چاه می‌شود تبدیل می‌نماید، بر روی چاه آب دوپایه بأرتفاع سه متر ساخته شده و روی آن‌ها سه تیر بموازات هم وبه فواصل معین نصب شده آند که بر روی یکی از آن‌ها چرخ چوبی دایره أی بقطر پنجاه سانتیمتر نصب شده أست که نام آن به لهجهٔ محلی ( بــِوهِ ) نامیده می‌شود.

 
بــِوهِ

 

در سمت دیگر چاه استخری ساخته شده أست وسمت رو بروی آن یک راهرو بطول مساوی باعمق چاه ساخته أند که از سمت چاه برشیب آن اضافه می‌شود بنحوی که انتهای راهرو دریک گودی به عمق ۳ متر قرار دارد، نام این رهرو ( گوچی ) أست، طنابی که برای کشیدن آب از چاه درست شده یک سرش بمشک (هِز) چَرمی آب بسته شده و پس از عبور روی چَرخ سر دیگر آن بگردن گاو بسته می‌شود، وقسمت دیگری از این طناب به یک قطعه تخته أی بسته شده که آن ( جی ) می‌نامند در وقت سرازیر شدن گاو بطرف گوچی این تخته روی کمر گاو قرار می‌گیرد.

 
جي

 

طول این طناب معمولاً کمی از عمق چاه بیشتر أست، این طناب به لهجهٔ محلی (‌ها ) نام دارد، وقتی که مشک یا ( هِز ) پر از آب وداخل چاه أست گاو نزدیک چاه ایستاده أست که بافرمان گاویار در راهرو خود حرکت می‌کند تا وقتیکه بأنتهای مسیرش که در گودی قرار دارد می‌رسد مشک آب به ارتفاع نیم متری بیرون آمده بوسیلهٔ شخص دیگری که کِنار چاه ایستاده در استخر تخلیه می‌شود، این شخص ( هِز گیر) نام دارد، وقتی که گاو او گوچی دوباره بالا می‌آید، مشک خالی درچاه پایین می‌رود، تا بآب برسد ودوباره این عمل تکرار می‌شود، البته وجود سراشیبی راهرو باعث می‌شود که حیوان کمتر صرف قواکند.

 
گاو و گوچه

 

بدنهٔ چاه از سنگ و ساروج (۲) ساخته شده‌است، واکثر مقطع آن مربعی شکل بأبعاد یک متر در ۲ متر أست، بزرگی استخر وقطر آب راه آن طوری أست که آب بأندازهٔ معینی ودائمی در جوی جاری می‌شود، مقداری آب بستگی به قدرت گاو و بزرگی مشک وعمق چاه دارد بطور معمول مقداری آب جوی حد اکثر از چهار پنج لیتر در ثانیه تجاوز نمی‌کند، از این چاه‌ها علاوه بر أمور کشاورزی تأمین آب أماکن مانند: مساجد، ومردم و أهالی دِه هم استفاده می‌شود، در ساختمان بعضی از أین چاه‌ها دقت ومصالح وهزینه زیادی به کار می‌برده أند که هنوز به حالت متروک دیده می‌شود.

 

گاو و گوچه

 

بطور کلی برای هرچاه آب دونفر کارگر ویک گاو لازم است، بعضی أوقات ودر بعضی چاه‌ها بادوگاو نیز کار می‌کردند و آن را (چاه دوگاوه) می‌گفتند، تا ۳۰ سال پیش دو چاه از این چاه‌ها در کوخرد بوسیلهٔ گاو برای تأمین آب مسجد اقدام می‌کردند، یکی در «چاه شنو قبله» و دومی در «چاه شنو لوز» ، چاه لوز پر از خاک کرده أند، أما چاه قبله هنوز وگاهی بوسیلهٔ موتور پمپ آب از آن می‌کشند، در بعضی از این چاه‌ها بانصب موتور پمپ بصورت چاه نیمه عمیق بهره برداری می‌کنند.

 
گاو و گوچه (چاه چرخ گاوی )

 

متأسفانه باوجود چنین سابقه ی جالب توجه وپر ارزش از نظر فعالیتهایی که در تأمین آب کشاورزی بعمل آمده أست، در حال حاضر در دهستان کوخرد واطراف آن یک رکود سنگینی در کشاورزی پیش آمده‌است که تفاوت فاحش وتأسف آور این دو صحنه برای هربیننده أی به خوبی آشکار أست، هم اکنون در اکثر دهات مردم چاه‌های سابق چرخ گاوی را ترک نموده وفقط چشم به باران دوخته أند وتاریخ پدر وأجدادشان از دست داده أند،وقتی صبح زود آن چرخ گاوی به کار می‌افتاد وصدای چیخ چیخ خرج ( بــِوهِ ) (۲) با صدای زق زقهٔ گنجشکها مختلط می‌شد یک صدای سیمفونی جالبی ایجاد می‌کرد که هر ره گزری این صدارا می‌شنید از آن لذت می‌برد.

نتيجة بحث الصور عن بركه در كوخرد

نتيجة بحث الصور عن بركه در كوخرد


پی نوشت‌ها:

  • (۱) ـ مرحوم حاجی محمد عبدالرحمن حسن.
  • (۲) ـ ساورج أو صاروج: مخلوطی است ازآهک وخاکستر و یا روث حیوان که با گل و آب خلط می‌کنند و بعد از اینکه خشک شد آن را در کوره آتشین می‌سوزانند تا اینکه به ساروج تبدیل شود.

منبع

  • محمدیان، کوخردی، محمد، “ (به یاد کوخرد) “، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی.