اسماعیل پیاهو (مهجور کوخردی)
اسماعیل پیاهو (مهجور کوخردی)
«شاعری خوش آوازه از دیار سرزمین شاعران کُوخِرد » (6)
- اسماعیل پیاهو فرزند محمدامین ، تولد: (۱۳۶۴ ـ .....) خورشیدی، یکی از شاعران جوان بخش کوخرد شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران است. نام کامل وی: ( اسماعیل محمد امین حاجی ملاحسین حیدر پیاهو ). وی در اشعارش مهجور تخلص میکند.


شاعر مهجور كوخردى
زندگی
- «شاعر مهجور کوخردی» به سال ۱۳۶۴ خورشیدی در « روستای کوخرد» « مرکز بخش کوخرد» شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان متولد شدهاست.
آغاز شاعری
- چنانکه خودشان بیان میکنند: از کودکی به شعر علاقه مند بودم و چون به کتابهای شاعران دسترسی داشتم از همان آغاز کودکی کتا بها و دیوانهای شاعران را میخواندم و بعد از فر ا گرفتن فن عروض و قافیه و قواعد شعر سعی بر سرودن شعر نمودم.
- این بیوگرافی کوتاهی بود از شاعر مهجور کوخردی
چند کلام از زبان اسماعیل (مهجور کوخردی) خدمت آقای محمدیان
- با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد عزیزم آقای محمدیان با تشکر از زحمات بی وقفه شما در زمینه شناساندن فرهنگ کوخرد به مردم منطقه و حمایت و تشویق شما از شاعران کوخرد استاد عزیزم اگر راستش را بخواهی من از سالها پیش کتابهایی را که منتشر نمودید میخواندم واز اینکه میدیدم کوخرد شخصی را دارد که مخلصانه و دلسوزانه در زمینه فرهنگی برای کوخرد عزیز در تلاش است به کوخردی بودنم افتخار میکردم آقا امید چند روز پیش پیام شما را که مبنی بر این بود که بنده بیوگرافی ام را برایتان بنویسم رساند اما چند روزی برانجام این کار تاخیر شد که امیدوارم بنده را ببخشایید وقتی برای اولین بار شعرم را در سایت شما دیدم خیلی خوشحال شدم که جا دارد از این لطف شما در حق خود نهایت تشکر را داشته باشم در پایان آرزوی موفقیت و سربلندی شما را در همه مراحل زندگی و کارهای فرهنگی تان از خداوند متعال خواستارم.
دوستدار شما اسماعیل پیاهو (مهجور کوخردی)
- در خرداد سال ۱۳۹۱ خورشیدی یک جلد از شعرهایش زیر چاپ بردند، آقای مهجور خودش این شعرها را چاپ کرده و به تعداد کم بین دوستان و فرهنگ دوستان توزیع کردهاست.

-
نمونهٔ اشعار
-
برسانید به کوخرد سلام یاران
| یاد یاری کِه بَه عِشقَش دِل مَن اَفسُون کرد | دِیدَهام اَز سَر عِشقَش بَه مَثل جیحُون کَرد | |
| شُکر آن عِشرَت رُوزی کِه نِشَستم با یار | اَز نِشَستَن بَه دَرَش ، مُعتَبَرَم گَردُون کَرد | |
| عَرصَهٔ وَعظ بُزُرگان هَمه پا بَرجا باد | هَرکِه بَر سلسله اش رَفت هُنَر اَفزُون کرد | |
| جَمع ما کَرد تَکامُل زکَرَم ، یادِ خُدا | آنکِه با نام خُوشَش مَجلس مَا مَیمُون کرد | |
| آفَرین بَر هُنَر نَستَرن باغ وُجُود | عَندَلیبان هَمه گَردِش نظر ِ مَدیُون کرد | |
| آشِنایان بَه مَن اِمروُز مُحبّت دارید | کِه غَریب اَز در ِ مِحنَت ، رُخَم اَندَر خُون کرد | |
| برَسانید بَه « کُوخِردْ» سَلامَمْ یاران | کَز فِراقَش فلکم ، چهرَهٔ خُوش مَحزُون کَرد | |
| دِل خُود خُوش مَکُن از آنچه کِه کَردی دیروُز | بَر یَقین سُود بَرَد آنکه عَمَل اَکنُون کرد | |
| عِبرَتی گیر ، زعِشق رُخ لیلی «مَهجُور» | کِه چه بَسیار سِتَم هَا بَه پی «مَجنُون» کَرد |
بلبل مهجور
| اَلا اَی دِل بَهار آمَد، بَه بُوستان گُلعَذار آمَدْ | بُرو بَر گُلشَنْ وُ صَحرا کِه عَطر و بُوی یَار آمَدْ | |
| بَه دَستی لالَه و گُل گِیر بَه دَستی نَرگِس و نَسرینْ | قَدَم بنهَادْ شمشاد و بَه پَایَان عُمر خَار آمَدْ | |
| نَسیم وبَاد دَر صَحرا کَشَد چُون بَر چَمَن دَستی | بُوَد چُون مُوج بَر دَریَا، زِ دَریَا بَر کِنار آمَدْ | |
| چَکَد اَز صُورَت لالَه سَحَر گاهَان بَسی ژاله | چُو نیکُو رُوی آلالِه کِه چَشمَش اَشکُبار آمَدْ | |
| دَوَد آهُوی کُوهِستان اَز این گُلشَن بَر آن گُلشَن | چُو سَربَازی کِه اَز دُشمَن هَراسان دَر فَرار آمَدْ | |
| زِوَصل دِیدَن لالِه بَسی مَسرور شُد بلبل | بَه مُژد بی قَراری هَا بَر او آخِر قَرار آمَدْ | |
| بیا ای یَار گُل رُویم مَگَر «مَهجُور» از بلبل | بُوَد کَمتَر کِه بَهر او دِلی بَس بیقَرار آمَدْ |
گُلشَن آبَادْ
| گَر غَم از سینهٔ آن مَردُمِ ناشَاد بَرَندْ | تاجهان مِی رَوَد از اوی هَمی یَاد بَرَندْ | |
| تاجهان مِی رَوَد از اوی هَمی یَاد بَرَندْ | بَه گُلستان، سَمَن و غُنچَه و شَمشَاد بَرَندْ | |
| « بیستون» مِی شَود از تیشَهٔ عَاشِق آزاد | گَر که «شیرین» بَه بَرِ دِیدَهٔ « فرهاد» بَرَندْ | |
| « عندلیب» اَست پی نَازِ جَمَن در گُلشَن | خارِ بی حُسن، زبُوستان سَرِ بُنیاد بَرَندْ | |
| پیش لُقمَان نَشَوَد هَرکِه اَدَب نیست بَه لَبْ | آنکِه را مَعرِفَت وُ عِلمْ و اَدَب بَاد بَرَندْ | |
| فَارغ اَز جَهل شَوَد کودک نادانِ جِهان | گَر که چَندین پی دانِش اُستاد بَرَندْ | |
| مِی شَنیدَم کِه سَحَر، مُرغ غَمینی میگُفت | ز جهان، کاش شَوَد حیلَهٔ صَیاد بَرَندْ | |
| از پَر خویش زُدا خار و خسِ صَحرا را | بَر گُلستان به یَقین ، بلبل آزاد بَرَندْ | |
| بَهر این عَالَم ویران چه خُوری غَم «مَهجُور» | چُون کِه فَردا هَمه بَر «گُلشَن آبَادْ» بَرَندْ |
بَه گُلِستان چُو گُل رَعنَا باشْ
| اَی نِکُو نام دَمی باما باشْ | بَر دَرِِ مُلک جهان بینا باشْ | |
| تُو بَه عالَم مَنشین بَس آرام | هَمچُو مُوجی بَه تنِ دریا باشْ | |
| دُشمنی نیست چُو رسم ِ عالم | تُو مَکُن این وبسی شیدا باشْ | |
| عبرت آموز اگر رَفت اِمرُوز | در پی کان و زَر فَردا باشْ | |
| در پی عَهد زَر و گنج جهان | بی وفا همچُو خودِ دنیا باشْ | |
| چُو کسی گشت تو را چُو «مَجنُون» | تُوهَم از بَهر ه یِ او «لیلا» باشْ | |
| تانَیُفتی تُو بَه چاه پیری | تاتَوانی بَه دِلَت بَرنا باشْ | |
| تاکِه تاراج ، خَزانَت نَکُنَد | هَمچُو باغی تُو زِگُل خَضرا باشْ | |
| ز جهالت نَکُنَد سُود کَسی | در پی سودٍ جهان دانا باشْ | |
| هَمدَم روح نَسیم سَحَری | بَه گُلِستان چُو گُل رَعنَا باشْ | |
| پَستی خَاک تُورا نیست مَکان | چُو مَلائِک بَه فَلک والا باشْ | |
| چُو جهان نیست بَه جُز مَعنی عشق | عاشق و دِل شُده و سودا باشْ | |
| گَر رَقیبان هَمگی پَنهانند | تُو بَه شَب هَمچُو مَهی رُسوا باشْ | |
| دَر برِ ساحِر بَر دین دُشمَن | چُو عَصا و چُو یَد بیضا باشْ | |
| جُز نِکویی نَبَوَد مَقصَد عُمر | تُو بَه سیرَت چُو نِکو سیما باشْ | |
| هَرکُجایی کِه بود دوست تُو هَم | بَهر عشق رُخ او آنجا باشْ | |
| تا کِه بَر دُوست رَسی گَه بَر دَشت | گاه بَرِ کوه و گَهی صَحرا باشْ |
جستارهای وابسته
منابع
- دیوان أشعار: (مهجور کوخردی ، Mahjoor Kookherd) خرداد ۱۳۹۱ خورشیدی.
- محمدیان، کوخردی، محمد، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
- محمدیان، کوخردی، محمد ( کوخرد سرزمین شاعران) ۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.۵ میلادی.
- الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد.
*پژوهش و تحقيق استاد:محمدمحمدیان کوخردی






منبع:awayeseebah












در اين وبلاگ سعی بر اين است تا اطلاعاتی در مورد بخش كوخرد و مناطق اطراف شهرستان بستک و استان هرمزگان به بازديد كنندگان عزيز ارائه شود.