اسماعیل پیاهو (مهجور کوخردی)

اسماعیل پیاهو (مهجور کوخردی)

«شاعری خوش آوازه از دیار سرزمین شاعران کُوخِرد » (6)

 

  • اسماعیل پیاهو فرزند محمدامین ، تولد: (۱۳۶۴ ـ .....) خورشیدی، یکی از شاعران جوان بخش کوخرد شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران است. نام کامل وی: ( اسماعیل محمد امین حاجی ملاحسین حیدر پیاهو ). وی در اشعارش مهجور تخلص می‌کند.

شاعر مهجور كوخردى

زندگی

آغاز شاعری

  • چنانکه خودشان بیان می‌کنند: از کودکی به شعر علاقه مند بودم و چون به کتاب‌های شاعران دسترسی داشتم از همان آغاز کودکی کتا ب‌ها و دیوان‌های شاعران را می‌خواندم و بعد از فر ا گرفتن فن عروض و قافیه و قواعد شعر سعی بر سرودن شعر نمودم.
  • این بیوگرافی کوتاهی بود از شاعر مهجور کوخردی


چند کلام از زبان اسماعیل (مهجور کوخردی) خدمت آقای محمدیان

  • با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد عزیزم آقای محمدیان با تشکر از زحمات بی وقفه شما در زمینه شناساندن فرهنگ کوخرد به مردم منطقه و حمایت و تشویق شما از شاعران کوخرد استاد عزیزم اگر راستش را بخواهی من از سال‌ها پیش کتاب‌هایی را که منتشر نمودید می‌خواندم واز اینکه می‌دیدم کوخرد شخصی را دارد که مخلصانه و دلسوزانه در زمینه فرهنگی برای کوخرد عزیز در تلاش است به کوخردی بودنم افتخار می‌کردم آقا امید چند روز پیش پیام شما را که مبنی بر این بود که بنده بیوگرافی ام را برایتان بنویسم رساند اما چند روزی برانجام این کار تاخیر شد که امیدوارم بنده را ببخشایید وقتی برای اولین بار شعرم را در سایت شما دیدم خیلی خوشحال شدم که جا دارد از این لطف شما در حق خود نهایت تشکر را داشته باشم در پایان آرزوی موفقیت و سربلندی شما را در همه مراحل زندگی و کارهای فرهنگی تان از خداوند متعال خواستارم.

دوستدار شما اسماعیل پیاهو (مهجور کوخردی)

 

  • در خرداد سال ۱۳۹۱ خورشیدی یک جلد از شعرهایش زیر چاپ بردند، آقای مهجور خودش این شعرها را چاپ کرده و به تعداد کم بین دوستان و فرهنگ دوستان توزیع کرده‌است.

 
دیوان أشعار مهجور کوخردی
 
  • نمونهٔ اشعار

  • برسانید به کوخرد سلام یاران
یاد یاری کِه بَه عِشقَش دِل مَن اَفسُون کرد   دِیدَه‌ام اَز سَر عِشقَش بَه مَثل جیحُون کَرد
شُکر آن عِشرَت رُوزی کِه نِشَستم با یار   اَز نِشَستَن بَه دَرَش ، مُعتَبَرَم گَردُون کَرد
عَرصَهٔ وَعظ بُزُرگان هَمه پا بَرجا باد   هَرکِه بَر سلسله اش رَفت هُنَر اَفزُون کرد
جَمع ما کَرد تَکامُل زکَرَم ، یادِ خُدا   آنکِه با نام خُوشَش مَجلس مَا مَیمُون کرد
آفَرین بَر هُنَر نَستَرن باغ وُجُود   عَندَلیبان هَمه گَردِش نظر ِ مَدیُون کرد
آشِنایان بَه مَن اِمروُز مُحبّت دارید   کِه غَریب اَز در ِ مِحنَت ، رُخَم اَندَر خُون کرد
برَسانید بَه « کُوخِردْ» سَلامَمْ یاران   کَز فِراقَش فلکم ، چهرَهٔ خُوش مَحزُون کَرد
دِل خُود خُوش مَکُن از آنچه کِه کَردی دیروُز   بَر یَقین سُود بَرَد آنکه عَمَل اَکنُون کرد
عِبرَتی گیر ، زعِشق رُخ لیلی «مَهجُور»   کِه چه بَسیار سِتَم هَا بَه پی «مَجنُون» کَرد

بلبل مهجور

اَلا اَی دِل بَهار آمَد، بَه بُوستان گُلعَذار آمَدْ   بُرو بَر گُلشَنْ وُ صَحرا کِه عَطر و بُوی یَار آمَدْ
بَه دَستی لالَه و گُل گِیر بَه دَستی نَرگِس و نَسرینْ   قَدَم بنهَادْ شمشاد و بَه پَایَان عُمر خَار آمَدْ
نَسیم وبَاد دَر صَحرا کَشَد چُون بَر چَمَن دَستی   بُوَد چُون مُوج بَر دَریَا، زِ دَریَا بَر کِنار آمَدْ
چَکَد اَز صُورَت لالَه سَحَر گاهَان بَسی ژاله   چُو نیکُو رُوی آلالِه کِه چَشمَش اَشکُبار آمَدْ
دَوَد آهُوی کُوهِستان اَز این گُلشَن بَر آن گُلشَن   چُو سَربَازی کِه اَز دُشمَن هَراسان دَر فَرار آمَدْ
زِوَصل دِیدَن لالِه بَسی مَسرور شُد بلبل   بَه مُژد بی قَراری هَا بَر او آخِر قَرار آمَدْ
بیا ای یَار گُل رُویم مَگَر «مَهجُور» از بلبل   بُوَد کَمتَر کِه بَهر او دِلی بَس بیقَرار آمَدْ

گُلشَن آبَادْ

گَر غَم از سینهٔ آن مَردُمِ ناشَاد بَرَندْ   تاجهان مِی رَوَد از اوی هَمی یَاد بَرَندْ
تاجهان مِی رَوَد از اوی هَمی یَاد بَرَندْ   بَه گُلستان، سَمَن و غُنچَه و شَمشَاد بَرَندْ
« بیستون»  مِی شَود از تیشَهٔ عَاشِق آزاد   گَر که «شیرین»  بَه بَرِ دِیدَهٔ « فرهاد»  بَرَندْ
« عندلیب»  اَست پی نَازِ جَمَن در گُلشَن   خارِ بی حُسن، زبُوستان سَرِ بُنیاد بَرَندْ
پیش لُقمَان نَشَوَد هَرکِه اَدَب نیست بَه لَبْ   آنکِه را مَعرِفَت وُ عِلمْ و اَدَب بَاد بَرَندْ
فَارغ اَز جَهل شَوَد کودک نادانِ جِهان   گَر که چَندین پی دانِش اُستاد بَرَندْ
مِی شَنیدَم کِه سَحَر، مُرغ غَمینی می‌گُفت   ز جهان، کاش شَوَد حیلَهٔ صَیاد بَرَندْ
از پَر خویش زُدا خار و خسِ صَحرا را   بَر گُلستان به یَقین ، بلبل آزاد بَرَندْ
بَهر این عَالَم ویران چه خُوری غَم «مَهجُور»   چُون کِه فَردا هَمه بَر «گُلشَن آبَادْ» بَرَندْ

بَه گُلِستان چُو گُل رَعنَا باشْ

اَی نِکُو نام دَمی باما باشْ   بَر دَرِِ مُلک جهان بینا باشْ
تُو بَه عالَم مَنشین بَس آرام   هَمچُو مُوجی بَه تنِ دریا باشْ
دُشمنی نیست چُو رسم ِ عالم   تُو مَکُن این وبسی شیدا باشْ
عبرت آموز اگر رَفت اِمرُوز   در پی کان و زَر فَردا باشْ
در پی عَهد زَر و گنج جهان   بی وفا همچُو خودِ دنیا باشْ
چُو کسی گشت تو را چُو «مَجنُون»   تُوهَم از بَهر ه یِ او «لیلا» باشْ
تانَیُفتی تُو بَه چاه پیری   تاتَوانی بَه دِلَت بَرنا باشْ
تاکِه تاراج ، خَزانَت نَکُنَد   هَمچُو باغی تُو زِگُل خَضرا باشْ
ز جهالت نَکُنَد سُود کَسی   در پی سودٍ جهان دانا باشْ
هَمدَم روح نَسیم سَحَری   بَه گُلِستان چُو گُل رَعنَا باشْ
پَستی خَاک تُورا نیست مَکان   چُو مَلائِک بَه فَلک والا باشْ
چُو جهان نیست بَه جُز مَعنی عشق   عاشق و دِل شُده و سودا باشْ
گَر رَقیبان هَمگی پَنهانند   تُو بَه شَب هَمچُو مَهی رُسوا باشْ
دَر برِ ساحِر بَر دین دُشمَن   چُو عَصا و چُو یَد بیضا باشْ
جُز نِکویی نَبَوَد مَقصَد عُمر   تُو بَه سیرَت چُو نِکو سیما باشْ
هَرکُجایی کِه بود دوست تُو هَم   بَهر عشق رُخ او آنجا باشْ
تا کِه بَر دُوست رَسی گَه بَر دَشت   گاه بَرِ کوه و گَهی صَحرا باشْ

جستارهای وابسته

منابع

  • دیوان أشعار: (مهجور کوخردی ، Mahjoor Kookherd) خرداد ۱۳۹۱ خورشیدی.
  • محمدیان، کوخردی، محمد، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
  • محمدیان، کوخردی، محمد ( کوخرد سرزمین شاعران) ۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.۵ میلادی.
  • الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد.
«با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد بیشتر آشنا شوید»

*پژوهش و تحقيق استاد:محمدمحمدیان کوخردی  

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد بیشتر آشنا شوید» 
 
SHERENO.35.jpgMohMad.1.jpgBeyad.2.jpgSHERENO.37.jpg Ketab kukherd sarzamin shaeran1.jpg  

Ketab kukherd sarzamin shaeran.jpgKetab parandegan kukherd.jpgR.ARU.15.jpgKetab sarzamin shaeran.jpg 

منبع:awayeseebah

کتابخانهٔ عمومی شرفا شرفايى جناح

کتابخانهٔ عمومی شرفا شرفايى

«کتابخانهٔ عمومی شرفا شرفايى در شهر جناح»

  • «کتابخانهٔ عمومی شرفا شرفایی» تأسیس این کتابخانه به سال ۱۳۸۲ خورشیدی بوده‌است،از آغاز افتتاح کتابخانهِٔ شرفا شرفایی در سال ۱۳۸۲ آقای ناصر چمن پیرا نماینده «شرفا شرفایی» به عنوان سرپرست کلیهٔ امور کتابخانه برگزیده شدند. و «خانم صفیه شرفی» به عنوان مسؤل وکتابدار کتابخانه می‌باشند.

    کتابخانهٔ عمومی شرفا شرفايى جناح

    • از آنجاییکه بیشتر کتابهای اهدایی مرحوم «شرفا شرفایی» مورد «دانشگاهیان» و «محققان» می‌باشد، لذا «بانو رابعه فرشادی» همسر نیکوکار «شرفا شرفایی» تصمیم به احداث کتابخانهِٔ کودک و نوجوان گرفتند تا فرهنگ مطالعه و کتابخوانی در وجود این قشر نهادینه شود. کتابخانهِٔ کودک و نوجوان در فضای کتابخانه‌های عمومی، کتابخانه‌ای نادر محسوب می‌شود که در استان هرمزگان بی نظیر و در کشور کم نظیر می‌باشد وکودکان به عنوان سرمایه‌های آینده می‌توانند از آن بهره مند شوند.


    مختصری در بارهٔ شادروان شرفا شرفایی

    • «شرفا شرفایی» در سال ۱۳۰۰ هجری شمسی در « شهر جناح» دیده به جهان گشود. این شخصیت ادبی، فرهنگی از عنفوان جوانی به گسترش علم و فرهنگ علاقه وافری داشت. باوجود اشتغال به شغل وقت گیر تجارت، بخش عمده‌ای از عمر پربرکت خودرا صرف گرد آوری و مطالعه کتابهای مذهبی، تاریخی، ادبی و.... نموده ودر کارهای عمرانی و فرهنگی نیز مشارکت مستمر داشته و منشاء خیر و برکت برای منطقه بود. ایشان در دوازدهمین دوره هفته کتاب (آذرماه ۱۳۸۳) جزء هفت نفر از کتابخانه سازان برتر کشور شناخته شد و از دست رئیس جمهور وقت «آقای خاتمی» لوح تقدیر دریافت نمود.

     

    کتابخانه

    بَه یاری خُدا یِ آسَمانها   که لطفش می‌رسد تا بیکرانها
    به جز خدمت نباشد در مرامم   جناح شهرم بود «شرفایی» نامم
    بگشنم درجهان وگلشن علم   بچیدم خوشه از خرمن علم
    زهرگوشه خریدم من کتابی   که شاید دردلش باشد خطابی
    نگهدارش شدم باتار و پودم   سپس موقوفهٔ مردم نمودم
    بسی خرسندم وراضی از این کار   که بر قول خودم ماندم وفادار
    اگر پُرسی زتاریخ طلوعش   هزار وسیصد وپانزه شروعش
    کتاب است شیره جان ادیبان   به زخم روح داروی طبیبان
    جناحی باشد اهل علم وفرهنگ   نباشد در ضمیرش کینه وجنگ
    کتابخانه بود چون خانهٔ او   کتاب شمع وهمه پروانه او

     

     

    • باتشکر از جناب آقای: m_dirjam

     

    جستارهای وابسته

    جستجو در ویکی‌انبار در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ  موجود است.
  • کتابخانهٔ شُرَفا شَرفايى در شهر جناح .Shorafa Sharfahi Library In Janah City

*پژوهش و تحقيق استاد:محمدمحمدیان کوخردی

 

 استاد محمدیان را در کنار پروفسور M.M.Bigani رئيس دانشگاه

 

پزشكى بمبئى و رئيس هيئت مديره بيمارستان بريدج كندى بمبئى   

 

 

باکمال تشکر از دکتر لطیفه جهت ارسال عکس

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد بیشتر آشنا شوید»   

SHERENO.35.jpgMohMad.1.jpgBeyad.2.jpgSHERENO.37.jpg

Ketab sarzamin shaeran.jpgR.ARU.15.jpgKetab kukherd sarzamin shaeran1.jpg

 

انتخابات شورای اسلامی کوخرد

 

نتیجه انتخابات شورای اسلامی کوخرد 24/03/1392

 

فرهاد محمدیان ۱۰۰۸
هشام دهدار ۸۹۷
علی سلمانی ۷۶۵
محمود سرومیان ۷۳۹
یوسف آگاهی ۵۹۵
احمد محمدیان ۴۸۵

منبع:

 

«با تاریخ دیار کوخردو منطقهٔ باستانی بخش کوخردبیشتر آشنا شوید»   
SHERENO.35.jpgMohMad.1.jpgBeyad.2.jpgSHERENO.37.jpg Ketab kukherd sarzamin shaeran1.jpg  

Ketab kukherd sarzamin shaeran.jpgKetab parandegan kukherd.jpgR.ARU.15.jpgKetab sarzamin shaeran.jpg 

منبع:awayeseebah 

*پژوهش و تحقيق:محمدمحمدیان کوخردی

 

محمد أزهر داغبلندان كوخردى

محمد أزهر داغبلندان

«شاعری خوش آوازه از ديار سرزمین شاعران کُوخِرد»(5)

  • محمد أزهر داغبلندان فرزند عبدالرحمن (۱۹۵۱- …. ) ميلادى ، یکی شاعران شیرین طبع دهستان كوخرد در بخش کوخرد شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان است. نام کامل وی: ( محمد أزهر الدین بن عبدالرحمن بن محمد مُلا ،داغبلندان ) ، وی در اشعارش «أزهر» تخلص می‌کند.

 

  •  
  •  
    شاعر محمد أزهر الدین کوخردی
     
    • زندگى
    • « محمد أزهر الدين» به روز چهارشنبه یکم خرداد سال ۱۳۳۰ خورشیدی، مطابق با شانزده هم شعبان سال ۱۳۷۰ هجری قمری ، برابر با بيست سوم مه سال ۱۹۵۱ میلادی، در روستای کوخرد مركز بخش کوخرد شهرستان بستک در استان هرمزگان زاده شد.
    • درسن هفت سالگی به مكتبخانه «حاجى ملا محمد شريف شاكر» رفت، و در مدت یازده ماه « قران کریم » وکتاب « مبدا » ، « نصیحت » وبخشی از کتاب « حافظ » طی یازده ماه به پايان رساند ومکتب خانه را ترک کرد.
    • سفر به دبي
    • در سال 1965 میلادی عازم دبى شد، پس چندين سال دوباره به زادگاه خود « كوخرد » برگشت، أما ديرى نگذشت كه دوباره بار سفر بربست وبه دبى باز گشت.
    • سفر به بحرين
    • وى در سال 1971 ميلادى وارد بحرین شد ودر قريه (اُم اَلحَصَم) مشغول كار شد.
    • آغاز شاعرى
    • گفته می‌شود كه «محمد أزهر» در آن ناحيه عاشق دختری مى شود، واين دوستى ودلباختگى وعاشقى بیش ازدوسال بطول نمى أنجامد، پس از مدتی خواستگاری نیز برای دختر پیدا می‌شود. گویا خانوادهٔ دختر با توجه به وضع مالی «محمد أزهر» تصمیم می‌گیرند که دختر خود را به خواستگار مرفه‌تر بدهند. این شکست عشقی بر «  أزهر» بسیار گران آمد . «محمد أزهر» بعد از این شکست عشقی که منجر به بيمارى بستری‌شدن وی می‌شود. به‌صورت جدی به شعر روی می‌آورد و منظومه‌های بسیاری را می‌سراید.

     

    • وى اولین قصیده‌اش بنام «گُلدُونگ» در بحرین سروده است:
    گُلدُونگ تبا پُر از گُلنِ   به از گُلشن چه مزگُلن
    باز گُل ياسمين تَكُرُک   مُوخُت مَوى چه مَزگُلنِ
    نه گُل سرخ نه نستَرَن   نه نرگس، و نه ياسمين
    باغ گُلشن سيمين بدن   مُوخُت مَوى چه مَزگُلنِ
    • وي أكنون در كشور پادشاهى بحرين زندگى مى كند ، وداراى تابعيت اين كشور است.
    • نمونهٔ اشعار

    زادگاهم كوخرد

    بــِبُوسَمْ رُوزشَب آستانْ « كُوخِرد»   دِلِ «اَزهَر» بَوَد اَز آنِ « كُوخِرد»
    تُو اَى « كُوخِرد» و اَى « سيبَهِ باستانْ»   زِنامَتْ رُوشَن اَستْ آسمانْ « كُوخِرد»
    فِدايَت جان مَن اى زادگاهم   دُرُودِ خالِصَم شايانِ « كُوخِرد»
    تُو پَروَردى مَرا اى « كُوخِرد» كُهَن سَالْ   مَن اِينَم كِه دِلَم اَز آنِ « كُوخِرد»
    خاکِ پاكَت طُوتياى چَشمِ «اَزهَر»   سَر «اَزهَر» بَوَد قُربانِ « كُوخِرد»
    قَلَم شَرم آيـَدَش وَصفَت نِگارَد   بُگُويَد عاجِزَم دَرشان « كُوخِرد»
    بــِنازَم مَن بَتاريخ هَفت هَزارَت   كِه گَهگَه كَشف كُنَد باران « كُوخِرد»
    هَنُوزم كِه هَنُوز مَدفُون در سينَهِ خاک   هَزاران قِصَه ها داراىِ « كُوخِرد»
    اَلا باستان شِناسان هِمَت گُذاريد   بَدَست گيريد كُولِنگ بجُوييد آثار « كُوخِرد»
    بــِكاويد چَهار اَطراف « سيبَه»   نُمايان مِى شَوَد دُوران « كُوخِرد»
    بــِيا ساقِى بــِنُوشانَم شَرابى   زآب « بركَه» دَر تابستان « كُوخِرد»
    هَمَه « كُوخِرد» كُنيد باگُل عَمارَت   مُعَطَر گَردَم اَز گُلذار « كُوخِرد»
    مَن مُردَه دُوبارَه زندَه گَردَم   بنالَم هَمچُو بُلبُل اَلحَان « كُوخِرد»
    سَر اَزخاک لَحَد بَردارَم اَز نُو   زَنـَم بَر غَم هَمچُون طُوفان « كُوخِرد»
    اَگَر كِه لَشكَر غَم حَملَه آرَد   كُنَم نابُود آن، با تیغ برّان « كُوخِرد»
    دُرُود وُصَدسَلام بَردِيار « كُوخِرد»   مَنَم كُوخِردى، واَز كُوخِردِيان، « كُوخِرد»

    رباعیات

    دلم مرغ هوا گشته پريده   جفاى دلربا، باجان خريده
    دل شادى كه داشت در سينه «أزهر»   بسوخت در آتشى كه كس نديده

    **********

    اگر روزى شود برمن ميسر   ويابد لحظه اى ديدارت «أزهر»
    بهشت دلگشا رويش گشائى   بنوشد جرعه أى از حوض كوثر

    **********

    دل و جونم فداى جانت أى يار   دوچشمانم بلا گردونت أى يار
    به «أزهر» قول دعوت دادئى تو   بگو، پس كى شود مهمانت أى يار

    **********

    بيا أى قاصد خوب، دل آرام   كه دارم بهر دلدارم سه پيغام
    بگو «أزهر» سلامت ميرساند   طلب آغوش گرم، و أزلبت كام

    **********

    دلم بادت فدا، و جان تقديم   تو نوشاندى مرا از نهر تسنيم
    عجب در مكتب مهر و محبت   به «أزهر» دادى درس عشق تعليم

    **********

    بنازم زلف يارم مشک گينه   الهى مادرش داغش نبينه
    برو آسمان مزن تعنه به «أزهر»   كه يارم ماه و آفتاب ، زمينه

    **********

    نه در دل بغض و جاى كينه دارم   نه عيدى، ونه هم آدينه دارم
    بسوزد روز و شب چون شمع «أزهر»   نه شمع شب ، نه روز آئينه دارم

    جستارهای وابسته

    منابع

    • دیوان اشعار محمد أزهر کوخردی در سال 2009 ميلادى تحت عنوان (ديوان أزهر) در بحرين به چاپ رسید.
    • محمدیان، کوخردی، محمد، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
    • محمدیان، کوخردی، محمد ( کوخرد سرزمین شاعران ) ۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.۵ میلادی.
    • الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد.
    • «با تاریخ دیار کوخردو منطقهٔ باستانی بخش کوخردبیشتر آشنا شوید»  
       
      SHERENO.35.jpgMohMad.1.jpgBeyad.2.jpgSHERENO.37.jpg Ketab kukherd sarzamin shaeran1.jpg  

      Ketab kukherd sarzamin shaeran.jpgKetab parandegan kukherd.jpgR.ARU.15.jpgKetab sarzamin shaeran.jpg 

      منبع:awayeseebah 

      *پژوهش و تحقيق استاد:محمدمحمدیان کوخردی

ابوبكر بيداد کوخردى

ابوبكر بيداد

«شاعری خوش آوازه از ديار سرزمین شاعران کُوخِرد »(4)

  • ابوبكر بيداد فرزند عثمان (1346_ ....) خورشيدى ، یکی از شاعران ترانه سراى محلى در دهستان كوخرد در بخش کوخرد شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران است. نام کامل وی: ( ابوبكر عثمان احمد عثمان ) ، وی در اشعارش (بيداد) تخلص می كند.

    شاعر ابوبكر بيداد كوخردى

  •  

    • زندگى
    • « شاعر بيداد كوخردى » به سال 1346 خورشيدى در « روستای كوخرد» « مركز بخش كوخرد» شهرستان بستک متولد شده . وی در سن هفت سالگی طبق روال معمول آن دوران به مکتب خانه رفت، ونزد ملا سيد ابراهيم، و ملا سيد سليمان تعليم نموده است. همچنين وى در مدرسه جامی کوخرد نیز تحصیل كرده است، اما به دليل مشكلات رايج در آن زمان،نتوانست تحصيلاتش را ادامه دهد .بنابراين تا راهنمايي بيشتر ادامه تعليم نداده است. از 20 سالگي ترانه سرايي را آغاز كرده است. حدود بيش از 220 ترانه نوشته دارد. شعرهايش به گويش محلى مى سرايد.
    • آغاز شاعري
    • «  بيداد كوخردى » به سال 1368 خورشيدى شروع به سرودن شعر نمودند، اولين شعر ايشان بهعنوان «مَحلهِٔ لُوز » بود:
    سراتون اِن «مَحلهِٔ لُوز » مُو اِسمُت نَاگُمْ   بدا مَپش تُوشُو وَ رُوز پش كِسى نَاگُمْ
    هَر رُوز بدا تُو اُِتببنم مُو اِسمُت نَاگُمْ   عاشِقتم چنگ بكنم پش كِسى نَاگُمْ
    سراتون اِن ته محله مون مُو اِسمُت نَاگُمْ   هَر رُوز بدا اَخُونَمُون پش كِسى نَاگُمْ
    • نمونهٔ اشعار

    بـَـرُون

    بَرُون انده چقَدر صَفا شَوُردِه   هَمه اِ نِعمَت خدا شَوُردِه
    صَحرا سَبز ومُوجا پُر اَز بَهارن   عَجَب شانسى خدا بَر ما شَوُردِه
    گَپ و كوچک زَن ومَرد شاد وخُرَم   اگَشتُون ته بَهار بايار وهَمدَم
    هَواى سَرد نُورُوز بَهارى   اتُندوى باد كُوش وبَرون نَم نَم
    عَجَب سال خَشى مُوجا بَهارن   تَمام دَشت وصَحرا لاله زارن
    اگَشتُون هَمرَه يَک عاشِق و مَعشُوق   چه فايده كه « بيداد » دُور اَز دِيارن
    تَمام بركه يا لَبريز اَز آون   شِرنگ مثل شَكَر آوش زُلالن
    گله بون همره پـَه تِه دَشت وصَحرا   هَركسى اَز دُمِه خير و اَكالِن
    خَشن مُوگَه بَرون بات وبَهار بيت   تِه صَحرا سَبز ومُوجا لاله زار بيت
    اخونم شعر خُومُون بَر دُوست وياران   انشاءالله كِه حَياط و زندگى بيت

     

    واتس آپ

    اَز وَقتى انده واتس آپ   نَمُوندِه صَبر واَعصاب
    مُوكِس در انتظارن   دِل شون پُر اَز تَب وتاب
    گپ وكوچک چت اَكنن   خونو اكنن وچش اكنِن
    افرسن فيلم وعكس شون   دل يک و دو خش اَكنِن
    حالا دنيا خلاصِن   دَست اَز هيچه نواسِن
    با اينترنت و واتس آپ   دُت و پُوس دَر تَماسِن
    گه و بيگه وصحرگاه   مُوكس لِه خَطِّن والله
    گَپ اَزِتُون با ويچت   دِل شُون خَشِن ماشاالله
    حالا آخر از زمانن   شعر « بيداد » تَمامِن
    اَز شَرق تا غَرب دُنيا   مُوچى با يک پيامِن

     

     

    • اولين شعر ايشان كه به عنوان «مَحلهِٔ لُوز » بود توسط خواننده محمد صالح جناحى خوانده شده است، بيشتر شعرهاى شان توسط خواننده هاى بستكى من جمله: اروين، احمد شفيعى، محمد حسن، احمد غيرت، مسعود شاعرى، عبدالله يونس و حسن واحدى بوده است. همچنين باخوانندگان ديگر من جمله: احمد مغويى، حسن جناحى، على سليمان، محمد مخگرد، حسن جابر، فهيم محمودى و مرحوم يوسف باقر نيز همكارى داشته بوده است.

     

    جستارهای وابسته

    منابع

    • محمدیان، کوخردی، محمد، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
    • محمدیان، کوخردی، محمد ( کوخرد سرزمین شاعران ) ۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.۵ میلادی.
    • الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد.
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    «با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد بیشتر آشنا شوید» 
     
    SHERENO.35.jpgMohMad.1.jpgBeyad.2.jpgSHERENO.37.jpg Ketab kukherd sarzamin shaeran1.jpg  

    Ketab kukherd sarzamin shaeran.jpgKetab parandegan kukherd.jpgR.ARU.15.jpgKetab sarzamin shaeran.jpg 

    منبع:awayeseebah 

    *پژوهش و تحقيق استاد:محمدمحمدیان کوخردی  

    منبع:آواى سيبه

حاج عبدالواحد راستى كوخردى

حاج عبدالواحد راستى

«شاعری خوش آوازه از ديار سرزمین شاعران کُوخِرد »(3)

  • حاج عبدالواحد راستى فرزند أحمد ( 1349_ 1433 ) هجرى قمرى ، یکی از شاعران شیرین سخن دهستان كوخرد در بخش کوخرد شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران بود. نام کامل وی: (حاج عبدالواحد أحمد عبدالله (أودُل) راستى) ، وی در اشعارش (راستى) و گاهى هم (اِبن احمد) تخلص می كرد. « راستى » ازآغاز زندگی علاقه خاصی به شعر و شاعری داشت.

     

     
    شاعر حاج عبدالواحد راستی کوخردى
     
    • زندگى
    • « شاعر راستى » به سال 1349 هجری قمری در « روستای كوخرد» « مركز بخش كوخرد» شهرستان بستک متولد شده . وی در سن هفت سالگی طبق روال معمول آن دوران به مکتب خانه رفت وقرآن مجيد را ختم كرد. در دوران كودكى به همراه خانواده أش به «  امارت شارجه » كوچ كردند ، وپس از مدتى دوباره به اتفاق خانواده أش به كوخرد برگشتند.
    • حاجى عبدالواحد راستى در جزء أولين گروهى از جوانان كوخردى بودند كه در زمان حكمرضا شاه پهلوى به خدمت سربازى اعزام شده بودند كه عبارت بودنداز: « راستى » ، «عبدالله حسن» ، « عبدالله ملا محمد افراز » ، « احمد نور سرباز » ، « احمد سرباز » ، و « حاجى محمد احمد مظفر »....
    • آغاز شاعرى
    • حاج عبدالواحد راستى در هنگام اعزام ودر عرض راه اين دوبيت شعر را مى سرايد:
    پسينگاهى كه ماشين فول مى رفت   هواى شش نفر مشمول مى رفت
    خدا داند كه « راستى » بد نگويد   لب دريا وآب شور مى رفت

     

    • بدرود زندگی
    • «شاعر حاج عبدالواحد راستی» در روز بنجشنبه ۲۰ ماه جمادی الأولی ۱۴۳۳ هجری قمری برابر با ۲۴ فروردین ۱۳۹۱ شمسی، موافق با ۱۲ أوریل سال ۲۰۱۲ میلادی در شهر رأس‌الخیمه در امارات متحده عربی در سّن (۸۴) سالگی فوت كرد ودر همانجا نيز به خاک سپرده شد.
    • نمونهٔ اشعار

    بخل و حسد

    بَر زَبان آرَم أَوَل نام خُدا   بَعد بَر نام رَسُولَش مُصطَفا
    چَند کَلام دارَم سُخَن تُو گُوش کُن   شَربَتی اَز دَست ساقی نُوش کُن
    اَز بَخیلی وُحَسادت دُور شُو   چُون خُوَر أَندَر سَماء پُر نُور شُو
    تُو مَکُن بَر کاخ نِشینان را نِگاه   شِیب دَستان بین بُکُن حَمدِ اِله
    می‌کُنَد سَنگین بار تُو حَسَد   نِعمَتَت فاسِد کُنَد أَندَر جَسَد
    هَم کُنَد فاسِد وُهَم گَردَد حَرام   این بُوَد سُود حَسَد أی بانِظام
    بُخل وبُغض أَصلاً نَدارد هیچ ثَمَر   دُورَت أَندازَد زخَلاق بَشَر
    گَر سَخی باشی ویا أَهل کَرَم   پیش حَق دایم تُو باشی مَحتَرَم
    اَز کَرَم قَلب تُو را رُوشَن شَوَد   مَنزل دنیا و دین گلشن شَوَد
    تُو بُکُن گُستَردَه خانی اَز کَرَم   حاتم ثانی تُو باشی لاجَرَم
    تُو مَنِه دِل أَندَر این دارَ اْلفَنْاء   رُوز شَب بفرست دُروُد بَر مُصطَفْا
    لَحظَه أی صَدبار دُرُود بادا مُدام   باد بَرآن سَید والا مَقام
    مَا گنهکاریم بَدرگاه أت بَسی   غَیر حَق دیگَر نَداریم هیج کَسی
    قَد تِعداد هَزار بار سِمسِمی   باد دُرُود بَر آن رَسُول هاشِمی
    تُو زفَضل خُود وبَرکات رَسُول   اِلتِماس « اِبنِ اَحمَد » کُن قَبُول
    « اِبنِ اَحمَد » چَند کَلامی مُختَصَر   گُفت نَمی دانَد مُفید أَست یا ضَرَر

     

    • احترام پدر و مادر

    ( بـّر الوالدین)

    أی خداوند عزیز مهربان   عقل و هوشم کم مکن دراین زمان
    تاکنم نقلی برای مؤمنان   گر چه هوشیار أند چنین أست وچنان
    أی عزیزان بشنوید قول مرا   گرکنی گوش سالمی هر دوسرا
    خشم مکن تو بر پدر و مادرت   سالها زحمت کشیدند از برت
    مادران رنج وتعب بردند بسی   نیست دلسوز مثل مادر هیچ کسی
    برتو کرده حمل نه ماه تمام   تابه دنیا آمدی أی بانظام
    این زمان تو قدر مادر را بدان   تاشوی محسوب زقوم مؤمنان
    در مطیع مادرت باش أی پسر   تا نباشی روز محشر در خطر
    مادرت واجب بود بر احترام   أی پسر بشنو زمن تو این کلام
    حق مادر زیاد باشد أی فلان   سه برابر از پدر زیادتر بدان
    مادرت هرگز مرنجان أندکی   می‌شوی از مؤمنان را بیشکی
    خوب بدان قدر پدر با مادرت   رنج بسیاری کشیدند بر سرت
    احترام شان واجب است درکل حال   بشنو از من ای عزیز نیک خصال
    والدینت شاد بگردان روز و شب   مستحق أند أی عزیز خوش لقب
    أمر ایشان را بجا آور شتاب   تاشوی آزاد تو در روز حساب
    هم بکن خوشنود خداوند کریم   تاکه بخشد برتو جنات النعیم
    قدر مخلوقات بحر وبر دگر   باد درود بر حضرت خیر البشر
    « اِبن احمد» پرگناه ومعصیت   یا الها بهر من کن مغفرت
    بندگانت جملگی آزاد کن   روز محشر قلب ایشان شاد کن

    جستارهای وابسته

    منابع

    • محمدیان، کوخردی، محمد، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
    • محمدیان، کوخردی، محمد ( کوخرد سرزمین شاعران ) ۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.۵ میلادی.
    • الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«با تاریخ دیار کوخرد و منطقهٔ باستانی بخش کوخرد بیشتر آشنا شوید» 
 
SHERENO.35.jpgMohMad.1.jpgBeyad.2.jpgSHERENO.37.jpg Ketab kukherd sarzamin shaeran1.jpg  

Ketab kukherd sarzamin shaeran.jpgKetab parandegan kukherd.jpgR.ARU.15.jpgKetab sarzamin shaeran.jpg 

منبع:awayeseebah 

*پژوهش و تحقيق:محمدمحمدیان کوخردی